دعاى بنى اسرائيل

موسى در غياب خود هارون را به جانشينى تعيين كرده بود. هارون هم با نهايت دلسوزى به مسؤوليت خود قيام كرد و به راهبرى و هدايت مردم پرداخت. گروهى كه به موسى گرويده بودند از ايمان قوى و صبر و ثبات كامل برخوردار نبودند و پيوسته با بهانه گيرى‏هاى خود، موسى و هارون را مى‏آزردند.
وقتى كه موسى به ميقات رفت، مؤمنان دو دل و متزلزل هارون را تنها ديدند و زمينه را براى شيطنت خود آماده يافتند. سامرى از زيورآلات آنان گوساله‏اى ساخت كه آن را مى‏پرستيدند. امّا به زودى پشيمان شدند و دريافتند كه بيراهه رفته‏اند. از اين رو، به در گاه الهى روى آوردند و با تضرّع و خشوع گفتند:
لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَيَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ؛
اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نيامرزد، از زيانكاران خواهيم‏بود.
[1]. اعراف (7) آيه 149.