نيکزاد عيسى زاده
در جست وجوى راز جاودانگى قرآن در مسير تاريخ، سخن نهايى همه پويندگان عرصه وحى و مفسران حقيقى قرآن آن است که خصوصيات خود اين کتاب آسمانى به آن ضمانت بقا بخشيده و در فراز و فرودهاى فرسايشى زمان، آن را از کهنگى نجات داده (1) ؛ گرچه عوامل ديگرى مانند اهتمام مسلمانان به حفظ قرآن نيز در اين امر بى اثر نبوده است.
نخستين و مهم ترين نکته در بيان راز جاودانگى قرآن آن است که اين متن از خدا است نه ساخته و پرداخته عقل بشر. اين کتاب از سوى کسى است که به تمام زمان ها، مکان ها، پرسش ها و نيازهاى انسان و مخلوقات احاطه دارد و مى تواند تا قيام قيامت پاسخگوى تمام احتياجات و سؤالات بشر باشد. بهترين دليل درستى اين سخن، وجود آيات تحدى در قرآن و ناتوانى بشر در آوردن مثل آن است. در واقع اين اعجاز، از سوى خدا بودن قرآن را اثبات مى کند.
در تبيين راز جاودانگى قرآن، خصوصيات و صفات اين کتاب آسمانى از دو منظر درونى و بيرونى قابل بررسى مى نمايد.
صفات درونى قرآن:
از آن جا که استخراج و بررسى تمام صفات درونى قرآن، مقوله اى مفصل است و تحقيقى ويژه مى طلبد، به ذکر چند مورد بسنده مى شود:
1. اعجاز در بعد لفظ قرآن
بخشى از جاودانگى قرآن مرهون زيبايى و رسايى وصف ناپذير کلماتى است که ساختمان بديع و بى سابقه اين کتاب آسمانى را به وجود آورده و تمام اديبان و سخن سرايان زبردست تاريخ را به ستايش و شگفتى واداشته است. در اين گستره مى توان به موارد زير اشاره کرد:
الف) ژرفايى و حکمت آموزى واژگان:
گزينش و چينش واژه ها در قرآن کريم در پرتو حکمت و دقت صورت پذيرفته است (2) ؛ مانند کلمه هاى صراط و سبل. قرآن کريم وقتى در مقام بيان تنها راه مستقيم هدايت است، کلمه صراط را به کار مى برد و هر جا سخن از راه هاى انحرافى است، از کلمه سبل استفاده مى کند؛ چرا که راه هدايت يکى است و جمع بسته نمى شود؛ در حالى که راه هاى ضلالت و گمراهى متعدد است و به صورت جمع مى آيد.
ب) نوگرايى سبک، خوش آوايى ترکيب:
سبک قرآن نثر متعارف و نيز نظم و شعر نيست؛ ولى ويژگى هاى مثبت هر دو را دارد و هر آيه اى از موضوعات مختلف سخن مى گويد. اين سبک تازگى و طراوتى ويژه و انحصارى پديد مى آورد؛ (3) همانند «و الطور × و کتاب مسطور × فى رق منشور × و البيت المعمور × و السقف المرفوع × و البحر المسجور» . (4)
ج) لطافت گرايى خردمندانه و اخلاقى در بيان واقعيت ها:
اين نص گرانسنگ در شرح و تبيين حقيقت از بالاترين قواعد زيباسازى کلام و مفاهمه بهره مى برد. قرآن کريم از زيباترين و گيراترين تشبيهات، کنايات، استعارات و تمثيل ها آکنده است؛ اما در عين حال همواره معيارهاى اساسى حقيقت گويى، خردمحورى، ارزش هاى انسانى و اخلاقى را نيز رعايت مى کند؛ مانند آيه «هن لباس لکم و انتم لباس لهن » (5) که در آن هر يک از زوجين به لباس تشبيه شده اند. لباس باعث زينب و زيبايى، حيا و عفت، صيانت از تعرض و دستبرد بيگانگان است. (6)
د) بيان مطالب و مسائل مختلف در قالب الفاظ کوتاه و موجز:
نظير بيان هدايت تکوينى به سوى خوبى ها و مساله حب و بغض در راه خدا که اساس ايمان است، در کوتاه ترين عبارت: «و لکن الله حبب اليکم الايمان و زينه فى قلوبکم و کره اليکم الکفر و الفسوق و العصيان » (7)
2. اعجاز در بعد محتوايى قرآن
بى شک آنچه در کنار اعجاز لفظى قرآن، در جاودانگى قرآن نقش مهم تر دارد، اعجاز در قلمرو محتوا است که شناخت آن به تفکر و تامل بيش تر نيازمند است. در اين گستره، مى توان به موارد مهم زير اشاره کرد.
الف) هماهنگى با فطرت و سرشت مشترک انسان ها
برخوردارى انسان ها از سرشت طبيعى غرايز همگون آنها را در انگيزه حرکات و تحرکات و نيازمندى هاى مختلف روانى و جسمانى متحد ساخته است. قرآن کريم در اين باره مى فرمايد: «فطرت الله التى فطر الناس عليها (8) ؛ سرشت خداوندى که مردم را بر آن سرشت خلق کرد» ، و «خلقکم من نفس واحدة (9) ؛ خداوند شما را از نفس واحد آفريد» .
از ويژگى هاى اساسى قرآن که آن را از تمام نوشته هاى ديگر ممتاز ساخته، هماهنگى آن با سرشت الاهى انسان و پاسخگويى به احتياجات و سؤالات او در تمام اعصار و مکان ها است.
ب) واقع گرايى و اعتدال
هنر قرآن در اين است که با نگرش واقع بينانه به حقيقت وجود انسان و سرنوشت وى، اهداف زندگى او را در يک طبقه بندى منظم مقدماتى، متوسط، عالى و نهايى سامان و انتظام مى بخشد تا تمام استعدادهاى ذاتى اش پرورش يابد و خاستگاه هاى وجودى اش به شيوه اى معتدل و هماهنگ ارضا گردد. (10)
ج) پيراستگى از اختلاف و تناقض
از ضرورت هاى عالم ماده و طبيعت، تحول و تکامل است. همه موجودات اين عالم وجود تدريجى دارند و در ذات خويش همواره از ضعف به قوت و از نقص به کمال مى گرايند. انسان نيز در افکار و آثار خويش پيوسته در حال تحول و تکامل است. کتاب آسمانى قرآن با آن که در طول 23 سال، در احوالات و شرايط مختلف (سفر و حضر، مکه و مدينه، جنگ و صلح و سختى و آساني) براى بيان معارف الاهى و تعليم اخلاق پسنديده و بيان قوانين دينى نازل شده، در اجزا و آيات آن کم ترين اختلاف و تناقضى مشاهده نمى شود. (11) و اين ويژگى منحصر به فرد، به قرآن جاودانگى بخشيده و در بقاى ابدى آن نقشى مهم ايفا مى کند.
د) بيان مستحکم ترين راه هدايت
ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم؛ (12) به درستى که اين قرآن به محکم ترين و صحيح ترين راه هدايت مى کند.»
قرآن و دين اسلام انسان را به راه خير و سعادت دنيا و آخرتش را تامين کند؛ فرا مى خواند. (13) ارائه مستحکم ترين و صحيح ترين راه هدايت و سعادت موجب جاودانگى قرآن گشته است.
ه) معيار تشخيص حق و باطل بودن
«تبارک الذى نزل الفرقان على عبده ليکون للعالمين نذيرا؛ (14) پر برکت است خداونديکه فرقان [جدا سازنده حق از باطل] را بر بنده خود نازل کرد تا بيم دهنده اى براى جهانيان باشد» .
«مبين و فرقان » دو وصفى است که اوج عظمت قرآن را تا ابد براى عالميان بيان مى کند و به عنوان بارقه اى از رحمت و برکت الاهى در قرآن عظيم تجلى کرده است. و از فيض وجود اين کتاب حقيقت و واقعيت چهره دروغين و حق نماى باطل در هر زمانى، به ويژه دوران پيچيده معاصر، آشکار مى گردد. (15)
صفات بيرونى قرآن
آنچه در کشف راز جاودانگى قرآن قابل تامل است وجود صفات و ويژگى هايى است که با مطالعه و نگاهى از بيرون به قرآن آشکار مى گردد. در ميان اين صفات دو وصف، قابل عنايت است.
1. معجزه فکري
بر خلاف ساير معجزات انبيا که از سنخ معجزات محسوس و ملموس بوده، در روزگار حضور خود آن پيامبران رخ داده و اينک اثرى از آن ها باقى نمانده است، قرآن (معجزه اصلى پيامبر) معجزه اى عقلى - فرهنگى است که بر حضور پيامبر مشروط نيست و در هميشه تاريخ جاودان و معرف خويش است. (16) چون قرآن معجزه اى انديشه اى و عقلانى است، براى ابد - تا زمانى که فکر باقى است - جاودانه مى ماند.
2. خاتميت قرآن
«ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبيين (17) ؛ حضرت محمد (ص) پدر هيچ يک از شما نيست و لکن رسول خداوند و خاتم پيغمبران است » .
پيامبر اکرم (ص) واپسين پيامبر و رسول الهى در زمين است و شريعت وى کامل ترين دين آسمانى شمرده مى شود. از اين رو، بايد معجزه اى ارائه دهد که تا ابد حقانيت رسالت و کمال دينش را اثبات کند و با بيان قوانين و احکام جاودانه، انسان ها را به سعادت فردى و اجتماعى رهنمون گردد. امام صادق (ع)، در پاسخ کسى که از سبب تازگى قرآن در هر تلاوت پرسيده بود، فرمود: «لان الله تبارک و تعالى لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فى کل زمان جديد و عند کل قوم غض الى يوم القيامة (18) ؛ زيرا خداوند تبارک و تعالى قرآن را براى زمان خاص و مردم خاصى قرار نداده است. از اين رو، در هر زمانى جديد و براى هر قومى تازه و دلپذير است تا روز قيامت.»