منصور حسينى
بيان و زبان يكى از نعمت هاى بزرگ خداوندى است كه در آيات بسيارى به اشكال گوناگون به اين نعمت اشاره شده است. گاه در وصف زبان و لب ها و گاه ديگر از توان گويايى، سخن به ميان مى آورد. زمانى كسانى را كه از آن ها به درستى بهره نمى گيرند و يا درامور خلاف و زشت به كار مى گيرند سرزنش مى كند و از لال بودن و گنگى زبان برخى كه توانايى بيان حق را دارند، ولى از آن سر باز مى زنند سخن مى گويد تا ايشان را به سوى حق بازگرداند.
زبان براى بيان حقايق و انتقال مفاهيم و معانى بلند و آموزش و پرورش انسان ها و اظهار آن چه در باطن و احساسات و عواطف مى گذرد، بهترين ابزار است. اگر زبان وگويايى بشر نبود انسان ها در بسيارى از امور درمانده بودند و به مقامى كه اكنون در هستى دست يافته اند نمى رسيدند. بنابراين بيان به عنوان مهم ترين سرمايه بشرى به شمار مى رود كه انسان را به بسيارى از امور توانا و قادر ساخته و علوم و دانش هاى زيادى را پديد آورده و در انتقال دانش هاى تجربى و افزايش داده ها و اطلاعات و تصحيح و بازسازى آنها نقشى مهم ايفا كرده است. از اين رو در آغاز سوره الرحمن از توانايى بيان و نعمت آن سخن گفته و خود را بدان ستوده كه توانايى بيان را به انسان بخشيده است.
با اين همه، بيان و سخن گفتن انسان همانند ديگر نعمت ها و قوايى كه خداوند به انسان داده مى تواند در امور نادرست و غلط مورد سوء استفاده قرار گيرد و به جاى آن كه موجب تعالى فرد و جامعه شود ابزارى براى ايجاد نابهنجارى ها و زشتى ها و پستى ها گردد و همين ابزار مهم ارتباطى مى تواند به ابزار نقش هاى اجتماعى و بحران هاى فرهنگى و اختلافات و دشمنى ها تبديل شود. از اين رو قرآن براى چگونگى بهره گيرى درست از آن قوانين و اصول اخلاقى را مطرح مى كند كه اين مسئله موضوع نوشتار حاضر است.
استوار گويى و مراعات حق
يكى از مهم ترين معيارهاى سخن پاكيزه، استوارگويى و مراعات موازين حق و انصاف است. شخصى كه سخن مى گويد مى بايست به گونه اى سخن گويد كه از حق و انصاف بيرون نرود و كلامى سنجيده بر زبان آورد. استوارى كلام به درستى و بيانگر واقعيت و حق بودن آن است. اگر كسى با استدلال و برهان سخن گويد و كلام و سخن وى بيانگر واقعيت و يا حقايق باشد و از گمانه زنى و دروغ به دور باشد كلامى استوار گفته است. بنابراين استوارى كلام و سخن را مى بايست در حق بودن آن جست وجو كرد و هر كلام باطلى سخن ناپخته و نااستوار است كه مى بايست از آن پرهيز كرد.
قرآن در آيه 9 سوره نساء از مردمان مى خواهد كه تقواى الهى را در پيش گيرند و براى بيان يكى از مصاديق اين تقوا به مسئله سخن استوار اشاره مى كند. در حقيقت از نظر قرآن كسى كه سخنى باطل و دروغ مى گويد تقواى الهى ندارد و از خداوند نمى هراسد. از اين رو سخن استوار و راست گويى و بيان حق به معناى تقوا داشتن است.
اگر كسى بخواهد مصداق انسان متقى را بيابد مى بايست به اين اصول ريز و درشت توجه داشته باشد كه يكى از آن ها رعايت راست گويى در كلام و سخن است. انسان متقى همواره راستگوست و سخنى دروغ و نادرست و زشت به زبان نمى آورد. (احزاب آيه 70)
قرآن به مردم فرمان مى دهد كه فرزندان خويش را از خداوند بترسانند و به آنان بياموزند تا با راستگوئى تقواى الهى را پيشه خويش سازند. آموزش راستگويى و سخن استوار گفتن امرى است كه مى بايست همگان در حوزه جامعه پذيرى بدان توجه داشته باشند. آفاتى كه از دروغگويى در فرد و جامعه پديدار مى گردد آن چنان زياد است كه خداوند از همگان مى خواهد كه نه تنها خود را مديريت و كنترل كنند و از بيان سخن نادرست و نااستوار بازدارند بلكه فرزندان خويش را اين چنين آموزش دهند و نگذارند كه با سخنان سست و دروغ، تقواى الهى را خدشه دار سازند.
سخن حق و عدل
از نظر قرآن اصول اصلى و اساسى هستى بر عدالت نهاده شده است و امرى در آفرينش نيست كه از حوزه عدالت بيرون باشد. از اين رو از همگان خواسته شده كه هم به عدالت به عنوان ارزش توجه داشته باشند و هم به عنوان روشى در همه جنبه هاى زندگى عمل كنند. عدالت هم ابزارى براى دست يابى به تقواست و هم تقواى همان عدالت، رفتار عدالت محور است. انسان مى بايست در عقايد و همه امور خويش عدالت را به عنوان ارزش و هم روشى كامل براى دست يابى به كمالات فردى و اجتماعى درنظر داشته باشد.
يكى از امورى كه عدالت در آن مهم است و شخص مى بايست در آن رعايت عدالت را بنمايد مسئله سخن گفتن است. از اين رو خداوند در آيه 152 سوره انعام از همگان خواسته است كه براساس حق و عدالت سخن گويند.
اين مسئله به ويژه در هنگام بيان شهادت و گواهى و داورى، مهم و اساسى و در مورد خويشان از اهميت بيش ترى برخوردار مى باشد؛ زيرا گرايش طبيعى انسان به خويشان موجب مى شود كه حق را ناديده گرفته و از جاده عدالت بيرون رود. براين اساس از همگان خواسته شده كه در مسايل به ويژه مسايل خويشان از راه عدالت دور نشده و سخنى ناروا و نادرست و باطل و دور از عدل و عدالت بر زبان نرانند؛ و اذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذاقربى.
سخن نرم
همواره درشت گويى از هركسى به عنوان نابهنجارى تلقى مى شود. انسا ن ها به ويژه در سخن گفتن خواهان آن هستند كه نرم بشنوند و نرم سخن گويند. در هنگام عصبانيت و خشم، همواره انسان ها از اعتدال بيرون مى روند و سخنان درشت و بلند و سخت بر زبان مى رانند كه در بسيارى از موارد خود از عمل خويش پشيمان و سرخورده مى شوند.
نرمى سخن آن است كه صدا را بلند نكرده و از واژگان درشت خوددارى شود. در هنگام خشم انسان وقتى كنترل و تقواى زبانى خويش را از دست مى دهد هم سخنان درشت مى گويد و هم زشت بر زبان مى راند و هم بلندتر از حد عادى صداى خويش را بيرون مى دهد.
بهترين شيوه سخن گفتن نرمى در گفتار و بيان مطلب است. همين شيوه موجب مى شود كه حتى دشمنان نيز جذب و جلب شوند. به ويژه كه در درشت گويى انسان حالت عادى نداشته و موجب مى شود تا سخنان و واژگانى را بر زبان آورد كه مردم از آن ناخرسند مى شوند و از وى دور مى گردند.
بهترين شيوه ارتباطى و كنشى آن است كه نرم و آرام سخن گويد و از درشت گويى خوددارى ورزد. خداوند، خلق عظيم پيامبر را در امورى چند چون نرمى و خوش خلقى و مهر و محبت و تبسم او مى داند. از اين رو به پيامبر (ص) فرمان مى دهد كه با مومنان نرم سخن گويد كه در اين نرم سخن گفتن رحمت الهى خود را نشان مى دهد. (اسراء آيه 28)
هر كسى كه مى خواهد متقى باشد مى بايست نرم خويى خويش را در عدالت گفتارى به شكل نرمى در كلام و سخن و آرام سخن گفتن نشان دهد كه اين گونه سخن گفتن همان شيوه استوار سخن گفتن نيز مى باشد؛ زيرا انسان تسلط كاملى بر نفس خود داشته به حق و عدالت و استدلال و برهان و دليل سخن مى گويد و از ناروايى و زشتى سخن گفتن دور مى شود. (نساء آيه 9)
سخن مطابق با عمل
بى گمان سخن استوار و واقع و حق آن است كه ارتباط تنگاتنگى با عمل داشته باشد. هر كسى كه باورى دارد و آن را راست و استوار مى يابد مى كوشد تا بر پايه آن عمل كند. از اين رو برخى، قول و سخن را همان اعتقاد شمرده اند و حتى در برخى از آيات قرآن قول به معناى اعتقاد و باور آمده است كه بيانگر ارتباط نزديك ميان سخن و اعتقاد است. شخص هنگامى كه سخنى را بر زبان مى آورد بر اين باور است كه آن سخن قول سديد و كلامى استوار است و بر بنياد حق و راستى و عدالت استوار مى باشد. از اين رو كلام و سخن خويش را باور دارد و به عنوان اعتقادى درونى بر زبان مى راند. لذا مى بايست شخص مطابق سخن خويش عمل كند و آن چه را بر زبان مى آورد بدان عمل نمايد.
برخى گفته اند كه دعوت ديگران به عمل، نزديك تر به نتيجه است و از اين مهم تر كسى كه مى گويد و خود پيش از ديگران بدان عمل مى كند از بهترين شيوه تبليغ عقايد و افكار خود بهره برده است. از اين رو تنها كسانى در تبليغ موفق هستند كه خود آن چه را مى گويند و به نظر مى رسد به آن باور دارند عمل مى كنند.
در داستان پيامبر(ص) و كودك و خرماى تازه به اين مساله به روشنى اشاره شده است. زنى نزد پيامبر (ص) مى آيد و از كودك خويش شكايت مى كند كه رطب بسيار مى خورد و براى او مفيد نيست و پيامبر مى خواهد تا او را از رطب خوردن باز دارد. پيامبر(ص) او را به روزى ديگر حوالت مى دهد و گويا اين مساله چند روزى تكرار مى شود تا آن كه روزى كودك را از رطب خوردن منع و باز مى دارد. وقتى علت را جويا مى شوند كه چرا روز نخست اين گونه نگفتيد پاسخ مى شنوند كه رطب خورده كى منع رطب كند. هنگامى كه خود رطب خورده ام چگونه مى توانم ديگرى را از خوردن آن منع نمايم؟ اين همان مطابقت قول و عمل انسان است.
سخن راست و زيبا
يكى از معيارهاى سخن گفتن آن است كه بر پايه حق و راستى و داراى زيبايى باشد و سخنان زشت و نابهنجار نباشد. خداوند در بسيارى از آيات در بيان احكام مى كوشد تا مساله شيوايى و زيبايى را مراعات كند و بسيارى از مسايل را به شكل كنايات و استعارات و در لفافه بيان مى كند تا زشتى محتوا به گونه اى پوشيده شود. بنابراين بهتر است كه شخص افزون بر اين كه از گفتن سخنان باطل و ناروا (حج آيه 30) خوددارى مى كند بكوشد تا سخنان خويش را به شكلى بيان كند كه از زيبايى و شيوايى نيز برخوردار باشد.
سخن تقوا گرايانه
شخص بهتر است كه همواره در سخن گفتن مراعات تقوا را داشته باشد. دورى از نمامى و سخن چينى و تهمت و غيبت و ديگر گناهان و اعمال زشت و نابهنجارى كه از راه زبان و بيان مطرح مى شود امرى لازم و حكمى واجب است كه در بسيارى از آيات بيان شده است. سخن چينى (همزه) و ايجاد دشمنى با زبان (لمزه) و تفرقه افكنى در ميان دوستان و آشنايان (همزه آيه 1) و سوگندهاى دروغ و ناروا خوردن (قلم آيات 10 و 11) از مهم ترين عللى است كه تقوا را از ميان مى برد و شخص را انسانى غير متقى مى سازد.
از اين رو خداوند از همگان به ويژه مومنان مى خواهد تا با تقواى الهى در سخن گفتن مراعات حقوق ديگران را كرده و نعمت بيان و زبان را در مورد خود به كار گيرند.
اين ها گوشه هايى از معيارهايى است كه قرآن در آيات مختلف بيان كرده است. اميد كه با مراعات آن ها بتوانيم هم در تعالى شخصى و هم اجتماعى خود و جامعه گامى برداريم و جامعه قرآنى را در محيط خود ايجاد كنيم و به امت شاهد و نمونه تبديل شويم.