سيد محسن موسوى آملى
قرآن كريم به عنوان كتاب آسمانى در لايههاى مختلف زندگى مردم ايران حضور دارد. اين حضور پر نور، چنان تأثيرى در فرهنگ عاميانه مردم گذاشته است كه در بسيارى از مثلها، كنايهها، شعرها، دعاها، سوگندها، نفرينها و… خواسته يا ناخواسته به كار مى رود.كمتر كسى را مى توان پيدا كرد كه تعبير«فاتحه كسى راخواندن» يا «به هيچ صراطى مستقيم نبودن» را نشنديده باشد.شايد در كاربردهاى عاميانه گوينده سخن متوجه استفاده از اين عبارتها و تأثيرات قرآنى نباشد؛ولى به هر روي، بسيارى از ما در محاورات روزانه خود از اين گونه تعبيرات عاميانه استفاده مى كنيم.
البته پيدايش اين گونه از عبارتها و گونههاى كلامي، مرهون ذوق سليم و طبع روان مردم نيك انديش ايران در گذشته و حال بوده است كه تلاش كردهاند؛ كلمات، عبارتها، نامسورهها و متن ايات قرآنى را در گفتار روزانه خود بگنجانند.
در اين نوشتار برآنيم تا بخش ديگرى از تأثيرات قرآنى بر فرهنگ عمومى را به علاقمندان تقديم داريم.
فضيلت و كاربردهاى سوره حمد:
سوره مباركه «حمد» كه با نامهاى؛ الحمد، الفاتحه، فاتحة الكتاب، سبع المثاني، امّ الكتاب و… خوانده مى شود از زيباترين و پرمحتواترين سورههاى قرآنى است به گونهاى كه امام رضا(ع) فرمودهاند: خير و حكمتى كه در سوره حمد جمع آمده است. در جاى ديگر قرآن نيست 1 و پيامبر گرانقدر اسلام آن را برترين سوره كتاب خدا 2 و شريفترين گنج عرشي3 دانستهاند.
براى قرائت اين سوره شريفه پاداشهاى فراوانى ذكر شده است كه دلالت بر عظمت اين سوره مباركه دارد. از امام باقر(ع) روايت شده است:هر كس سوره حمد را قرائت كند خداوند در خير دنيا و آخرت را به رويش مى گشايد.4 و پيامبر اكرم(ص) قرائتش را برابر با قرائت يك سوم قرآن برشمردهاند.5
نخستين استفاده مردم از اين سوره در نمازهاست. همانطور كه آگاهيم قرائت سوره حمد در قرائت نمازها واجب است و نمازگزاران حداقل روزى ده بار اين سوره را قرائت مى كنند.
دومين نوع استفاده مردم از سوره حمد، در قرائت آن براى اموات است. مرسوم است كه براى مردگان سوره حمد قرائت مى شود. منشأ اين عمل رواياتى است كه درباره قرائت سوره حمد براى اموات و هديه ثواب آن براى ايشان است.
سومين گونه كاربرد سوره حمد در بين مردم، شفاجويى از اين سوره است.بسيارى از مردم اين سوره را براى شفاى از بيمارى قرائت مى كنند. اصطلاح «دم زدن» آب كه در آن پس از قرائت سوره حمد بر ظرف آب مى دمند و آن را به مريض مى خورانند، نيز از همين باب است. منشأ اين عمل نيز رواياتى كه در باب شفاجويى از ايات قرآن بويژه سوره حمد وارد شده است.
سوره حمد در فرهنگ عاميانه:
تأثير پذيرى فرهنگوارههاى ايرانى از يكمين سوره قرآن كريم به چند گونه است:
1.در پارهاى از اين عبارتها نام اين سوره به صورت «حمد» يا «الحمد» آمده است كه يكى از نامهاى مشهورو پركاربرد اين سوره مى باشد. نام اين سوره بر اساس نخستين كلمه از ايه دوم اين سوره است.
2.در گروهى ديگر از اين فرهنگوارهها نام ديگر اين سوره يعنى «فاتحه» يا «الفاتحه» مورد استفاده است. از آنجا كه قارى قرآن با گشايش كتاب با اين سوره مواجه مى شود و در حقيقت گشاينده كتاب قرآن است «الفاتحه» و «فاتحة الكتاب» خوانده مى شود.
1.حمد و سوره را درست كردن
رسمى است قديمى به معناى قرائت حمد و سوره را به طور صحيح يادگرفتن. منشأ پيدايش اين رسم، حساسيت متدينان به صحّت نمازهاست. معمولاً متدينان كم سواد، حمد و سوره نماز خود را نزد فردى با سواد يا روحانى مى خوانند تا به درست خواندن و صحيح بودن نماز خود، اطمينان يابند. نمونهاى از كاربرد اين تعبير در فرهنگ مردم چنين است:
«الآن مسافران روى پشت بام مجاور، حمد و سورهشان را درست مى كنند».
2. الحمدلله
«الحمدلله رب العالمين» به معناى «خدا را شكر» معمولاً در پاسخ از احوالپرسى و در مقام تشكر از كسى كه احوالپرسى مى كند، گفته مى شود. گاهى اوقات نيز در شكرگزارى از خداوند گفته مى شود، مانند:
«باز الحمدلله، به سلامت آمدي، جاى شكرش باقى است».
3. صراط المستقيم
به معناى راه راست و مستقيم است.گاه به مجاز به معناى راستى و درستى مى ايد، نيز به هر گونه راهى كه راست و مستقيم باشد گفته مى شود و گاهى در جواب پرسش از آدرس گفته مى شود:«صراط المستقيم».
4. به هيچ صراطى مستقيم نبودن
به معناى اينكه شخص در هيچ كاري، استوارى و پايدارى نداشته و پس از مدتى آن را رها مى كند و در هيچ راهى و صراطى مستقيم نيست. اين عبارت كنايه از در هيچ كارى ثابت نبودن و روش ثابتى نداشتن است.
5. فاتحه يا الفاتحه
اين كلمه كه نام سوره اول قرآن نيز مى باشد به صورتهاى مختلفى كاربرد دارد.
الف ـ «ديروز به فاتحه فلانى رفتم» به معناى شركت در مجلس ترحيم و يادبود است.
ب ـ «براى اموات خود فاتحه خواندم»،به مجاز به اين سوره و سوره اخلاص گفته مى شود و وقتى كلمه فاتحه گفته مى شود منظور هر دوى اين سورهها است.
د ـ كلمهاى كه در مجالس ترحيم براى اعلان خواندن سوره فاتحه توسط شخص وارد شونده در مجلس يا شخص ديگرى كه مجلس گردان و پخش كننده جزوات قرآنى است، گفته مى شود و معمولاً با كشيدگى صدا همراه است.
6. فاتحة مع الصلوات
جملهاى است كه معمولاً در مجالس ترحيم به همين صورت يا به صورت فاتحه مع الاخلاص و الصلوات و گاهى به صورت دعا:«رحم الله من يقرأ الفاتحة مع الصلوات» به كار مى رود. اين جمله را با صداى بلند بر زبان مى آورند تا حضّار سوره فاتحه و اخلاص بخوانند و صلوات بفرستند.
7. جابجا كنعبد جابجا كنستعين
به مفهوم هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد به كار مى رود و همچنين به معناى گاهى اين و گاهى آن و هر كارى جاى خود دارد،استعمال مى شود.اصل اين مثل از آنجاست كه از دانشمندى ظريف ـ به مزاح ـ پرسيدند: سبب چيست كه لفظ اياك در ايه:«اياك نعبد و اياك نستعين» تكرار شده است در صورتى كه به رعايت ايجاز و اختصار ممكن بود گفته شود:«اياك نعبد و نستعين». دانشمند جواب داد: براى اينكه اگر«اياك» تكرار نشده بود،معنى اش اين بود كه عبادت و استعانت هميشه با هم باشد در صورتى كه بعضى جاها خدا را عبادت مى كنيم بدون قصد استعانت و بعضى اوقات از خدا استعانت مى كنيم كه به عبادت اشتغال نداريم و آنگاه بر سبيل ظرافت گفت:اياك نعبد و اياك نستعين؛يعنى جابجا كنعبد و جابجا كنستعين».
8. تا ولا الضالّين چيزى را قبول داشتن(قبول كردن)
كنايهاى است از پذيرش كامل و بدون شرط يك مطلب،به معناى اين كه گوينده تمامى موضوع و مطلب مورد نظر را قبول دارد. گاهى در ابتداى گفتار گفته مى شود و از گوينده مطلب مى خواهند كه مطلب را ادامه ندهد، چون من تا ولاالضالينش را مى پذيرم. تشبيه به اينكه از ابتداى سوره حمد تا پايانش كه ولاالضالين باشد را قبول دارم. پس كنايه حاضر به معناى «به همه جزئيات موضوع گردن نهادن است».
9. مثل الحمد از برداشتن
هرگاه بخواهند درستى حفظ بودن مطلبى را به مخاطب گوشزد كنند و به او اطمينان دهند كه مطلب مورد نظر را به صورت كامل در حافظه دارند از اين عبارت استفاده مى كنند. چون سوره الحمد را تمامى مسلمانان از بردارند و در بيان آن نيز دچار هيچ لكنت يا فراموشى نمى شوند.
10. فاتحه كسى (يا چيزي) را خواندن
به معناى از كسى يا چيزى صرف نظر كردن است. در محاورات عاميانه در صورتى به كار مى رود كه بخواهند مفهوم چيزى را نابود شده و از دست رفته و به اتمام رسيده را برسانند. تعبيرات «فاتحه اش را خواندم» و«بايد فاتحهاش را خواند» به كار مى برند.
11. مثل الحمد توى دهنها(يا سر زبانها) افتادن
از آنجايى كه سوره حمد به صورت روزانه و بيش از سوره هاى ديگر قرآن بر سر زبان مسلمانان جارى مى شود، بيشتر توى دهنها و سرزبانهاست.هر گاه فردى به نيكى بر سر زبانها باشد و همه از او ياد كنند و اصطلاحاً«نُقل هر محفل و نُقل هر مجلسى باشد» مى گويند فلانى مثل الحمد توى دهنها افتاده است. و نيز بخواهند شهرت خبرى يا شايعه شدن مطلبى را بيان دارند از اين تعبير استفاده مى كنند.
12. فاتحه بى حمد براى كسى خواندن
به معناى اين است كه براى شخص مورد نظر اهميتى قائل نمى شوند؛زيرا ماهيت فاتحه به سوره حمد آن است و اگر فاتحه بى الحمد باشد، معنايى ندارد. فاتحه بى الحمد خواندن براى بيان بى ارجى و بى حرمتى فرد مورد نظر گفته مى شود. مانند:«او فكر مى كند تحويلش مى گيرند، نمى داند كه فاتحه بى الحمد برايش مى خوانند».
1. علل الشرائع، صدوق،ج 1، ص 260.
2. مجمع البيان، طبرسي، ج 1، ص 48.
3. الامالي، صدوق، ص 241.
4. مستدرك الوسائل، نوري، ج 4، ص 330.
5. بحارالانوار، مجلسي،ج 89، ص 259.
منبع :بشارت ، خرداد و تير 1384، شماره 47