محمدباقر شجعيان
توماس كارلايل (فيلسوف مشهور انگليسي)
قرآن كتاب مقدّس دين اسلام است و احترام آن ميان پيروان خود از احترام انجيل در نزد مسيحيان هم بيشتر است.جمال و رونق آن در زبان عربى فصيح،بيشتر تجلّى دارد.اگر نزد اروپائيان جلوهاى نداشته باشد به واسطه اينست كه ترجمه آن، از زيبائى و رونق آن كاسته است.
اين كتاب اساس تشريع براى هر زمان و مكان و سرچشمه احكام قضايى و قانون متبع در امور زندگى بوده و راه زندگى سعادتمندانهاى را براى پيروان خود روشن مى سازد،بر هر فردى از افراد پيروان اسلام لازم است كه در ايات و معانى حكيمانه آن تدبّر و تفكّر كنند و بوسيله آن از تاريكى هاى زندگى بيرون ايند، و سخنى كه از زبان خارج مى شود اثر آن از گوشها تجاوز نمى كند و اگر از دلها تراوش نمايد به دلها نفوذ خواهد كرد،كلمات قرآن كلمههايى آتشين و افشانده بود كه شعاع معانى بلند آن به سرعت به قلب محمد(ص) مى تابد،و آنچه از كلمات حكيمانه قرآن از زبان محمد(ص) شنيده شد كمتر از آنست كه در نفس بزرگ او وجود داشت.اگر با عقل بنگريم اين معنا موهبت و فضل خداوند است كه از طرف خداوند حكيم به محمد(ص) اعطا گرديده است.
پيامبر و دانشمندان شرق و غرب، ص 83
جان ديون پورت (دانشمند عاليقدر انگليسى و اسلام شناس)
قرآن تا آن حدّ معجزه جاويد شناخته شده است كه محمد(ص) آن را دليل قوى و مؤيد رسالتش اعلام نمود، و آشكارا فصيحترين مردان آن روز عربستان را به مبارزه دعوت كرد، تا يك سوره مانند قرآن بياورند(كه نتوانستند بياورند)، صداى اين كتاب براى بيشتر از هزار و دويست سال در گوش و قلب ميليونها نفراز افراد بشر طنين انداز بوده است؛
قرآن ايمان به خداى واحد و تسليم به اراده او و اطاعت كامل از احكام او و خير خواهى و بشر دوستى و مسالمت و خوددارى از نوشيدن مشروبات الكلى و حلم و بردبارى و همچنين مخصوصاً يادآورى ثواب و پاداش شهادت در راه دين را تبليغ مى كند، در صورتى كه درباره وظايف مخصوص علاوه از تعهّد در تبليغ اسلام، اولين وظايفى كه درقرآن تصريح شده است، عبارت است از اداى پنج نوبت نماز، روزه ماه مبارك رمضان، و زكات يعنى انفاق به مستحقان، از ميان اين سه وظيفه مهم، محمد اداى نماز را آن قدر تأكيد كرده و مهم شمرده است كه آن را مستعان دين ناميده است و كليد بهشت، قرآن مانند اناجيل نيست كه فقط به عنوان ميزان و شاخصى درباره عقايد دينى و عبادت و عمل پيروان آن شناخته شده باشد،بلكه داراى مكتب و روش سياسى نيز هست.كليه مسائل حياتى و مالى با اجازه همين منبع و مصدر قانون گذارى حل و تصفيه مى شود.
كتاب نقش اسلام در بيدارى غرب،ص 73
دكتر گوستاولوبون متشرق نامى فرانسوى
مكتب اخلاق قرآن عالى ترين روش فضائل اخلاقى است.قرآن مردم را به صدقه و احسان و عفّت و بزرگوارى و اعتدال و ميانه روى تشويق نموده و آنها را به اهميت وفاى به عهد و پيمان خوانده و بدوستى با همسايگان و پيوست با خويشاوندان و دادن حقوق مستحقان و مراعات حال بيوه زنان و درماندگان و اهتمام در امر يتيمان و بى پدران دستور دادهاست.
اينهاست آن آداب و تربيت عاليهاى كه قرآن مردم را به سوى آن دعوت كرده كه اين تربيت و آداب به مراتب بالاتر از انجيل و آداب آن است.
اعترافات دانشمندان جهان، ص 56
ادوارد كيبون مورّخ و دانشمند معروف انگليسى
از اقيانوس اطلس تا كنار رود گنگ،قرآن نه فقط قانون فقهى شناخته شده است؛بلكه قانون اساسى شامل رويه قضايى و نظامات مدنى و جزائر حاوى قوانين است كه تمام عمليات و امور مالى بشر را اداره مى كند و همه اين امور به موجب احكام ثابت و لا يتغيرى انجام مى شود كه ناشى از اراده خداست و به عبارت ديگر قرآن دستور عمومى و قانون اساسى مسلمانان است،دستورى است شامل مجموعه قوانين دينى و اجتماعى و مدنى و تجارى و نظامي،قضايي، جنايى و جزايي.(عذر و تقصير به پيشگاه محمّد و قرآن،ص 74)
«فيليپ.ك.حتي» دانشمند معاصر و استاد دانشگاه پرينستون آمريكا
درباره تاريخ عرب تحقيقات ارزندهاي كرده و چندين كتاب در اين زمينه نگاشته است، در يكي از كتب خود به نام«تاريخ عرب» مينويسد:
«قرآن از تمام معجزات بزرگتر است و اگر سراسر اهل عالم جمع بشوند، بيترديد از آوردن مثل آن عاجز خواهند ماند.»
«ارنست رنان» فرانسوي
ميگويد:«در كتابخانه شخصي من هزاران جلد كتاب سياسي، اجتماعي، ادبي و غيره وجود دارد كه همه آنها را بيشتر از يك بار مطالعه نكردهام و چه بسا كتابهايي كه فقط زينت كتابخانه من مي باشند ولي يك جلد كتاب است كه هميشه مونس من است و هر وقت خسته ميشوم و مي خواهم درهايي از معاني و كمال بر روي من باز شود آن را مطالعه مي كنم و از مطالعه زياد آن خسته وملول نميشوم. اين كتاب، قرآن كتاب آسماني است.»
دكتر«گرينيه» فرانسوي
مي گويد:«من آيات قرآن را كه به علوم پزشكي و بهداشتي و طبيعي ارتباط داشت دنبال كردم و از كودكي آنها را فراگرفتم و كاملا به آن آگاه بودم. بنابراين دريافتم كه اين آيات از هر نظر با معارف و علوم جهاني منطبق است…هر كس دست اندر كار هنر يا علم باشد و آيات قرآن را با هنر و علمي كه آموخته است مقايسه كند به همان صورت كه من مقايسه كردم بدون ترديد به اسلام خواهد گرويد،البته اگر صاحب عقلي سليم و بيغرض باشد.»
«هربرت جرج ونو» نويسنده انگليسي
وقتي كسي از مجلههاي اروپا عقيده و راي او را درباره بزرگترين كتابي كه از آغاز تاريخ بشر تاكنون بيتشر از ساير كتب در دنيا تأثير گذارد و مهمتر از همه به شمار آمده است، پرسيد او در جواب نام چند كتا را برد و در پايان آن چنين نگاشت:«اما كتاب چهارم كه مهمترين دنياست قرآن است، زيرا تاثيرى كه اين كتاب آسماني در دنيا بر جاي نهاده نظير آن را هيچ كتابي نداشته است»
«تنورد» خاورشناسان آلماني
مي گويد:«قرآن با نيروي برهان خود شنونده را مجذوب و شيفته خود ميسازد و قلوب را تسخير ميكند. همين قرآن بود كه ملت وحشي عرب را معلم جهانيان كرد.»
«گونه» شاعر و نويسنده بزرگ آلماني
ميگويد:«ما در اول، از قران رويگردان بوديم، ولي طولي نكشيد كه اين كتاب توجه ما را به خود جلب نمود و به حيرت درآورد و بالاخره مجبور شديم اصول و قواعد آنرا بزرگ بشماريم و در مطابقت الفاظ با معاني بكوشيم. مرام و مقصد اين كتاب بياندازه قوي و محكم و مباني آن بلند و از اين نظر ما را به اهميت و علو مقام خود بيشتر جذب مي نمايد. با اين وصف به زودي بزرگترين تاثير خود را در تمام جهان نموده، نتيجه مهمي از خود به جا خواهد گذاشت. و باز ميگويد:
بزودي اين كتاب توصيف ناپذير(قرآن)، عالم را به خود جلب نموده تاثير عميقي در دانش جهان، نهد و در نتيجه جهانمدار گردد.»
«ه.چ.ولز» دانشمند و مورخ انگليسي(1866-1946)
ميگويد:«در قرآن بهترين عبارات و عالي ترين جملات نازل گرديده و اسلوب فصاحت و بلاغت آن تا به حدي زيباست كه عقول را حيران ساخته است. قرآن كتابي است ابدي و جهاني.»
«ژول لابوم» خاورشناسان و متفكر فرانسوي
در مقدمه فهرست قرآن مينويسد:
«قرآن براي هميشه زنده است و هر كس از مردم جهان به قدر استعداد خود از آن بهرهبري دارد.»
پروفسور مونتگمري وات (محقق انگليسي)
قرآني كه فعلاً در دست است. خواه به زبان اصلي عرب باشد يا ترجمه انگليسي، مجموعهاي است از وحي و الهاماتي كه محمّد ـ صلَّي اللّه عليه و آله ـ دريافت داشته است. به طور كلّي خدا گوينده است و مخاطب آن محمّد ـ صَلَّي اللّه عليه وآله ـ يا مسلمانان يا عموم خلايق ميباشند.
بنابر عقيده مسلمانان، قرآن كلام خداست و محمد(ص) خود نيز با اين ديد به آن نگريسته، مخاطب قرآن، عرب قرن هفتم است؛ لذا ميبايست كاملاً به زبان عربي باشد، بلكه ميبايست خود بخود به شما نمايانده شود، و همين خود ارزشي غير از ارزش ادبي است.
اگر كتابي از قلب بيرون آمده باشد به تمام قلوب نفوذ خواهد كرد، تمام صنايع و شاهكارهاي نويسندگي در مقابل آن بسيار كم ارزش خواهند بود. ميتوان گفت:اوّلين صفت مشخص قرآن، سادگي و روشني آن است. حقيقت و واقعيت آن به نظر من، يكي از شؤون بزرگ قرآن است.
بالأخره اين اوّلين و آخرين هنر كتابي است كه موجب بروز انواع هنرها مي گردد و هر گونه ارزش و احترامي را براي پيرو خود، بوجود ميآورد. اسلام شناسي غرب:ص48
ويل دورانت (دانشمند و محقق و موّرخ معاصر:1885. م)
در قرآن، قانون و اخلاق يكي است، رفتار در قرآن شامل رفتار دنيوي نيز هست وهمه امور آن از جانب خدا و به طريق وحي آمده است. قرآن شامل مقرّراتي در خصوص ادب ، تندرستي ، ازدواج ، طلاق ، رفتار با فرزند ، برده ، حيوان ، تجارت ، سياست ، ربا ، دين ، عقود ، وصايا ، امور صناعت ، مال ، جريمه ، مجازات ، جنگ و صلح است .
مدت چهارده قرن، قرآن در حافظه اطفال مسلمان محفوظ مانده و خاطرشان را تحريك كرده، اخلاقشان را فرم داده و قريحهي صدها ميليون مرد را صيقلي كرده است.
قرآن در جانها عقايدي آسان و دور از ابهام پديد ميآورد كه از رسوم و تشريفات ناروا و از قيد مراسم بتپرستي و كاهني آزاد است و ترقّي اخلاق و فرهنگ مسلمانان به بركت آن انجام گرفته و اصول نظم اجتماعي و وحدت جمعي را در ميان آنها استوار كرده و به پيروي مقرّرات بهداشت ترغيبشان كرده و عقولشان را از بسياري از اوهام و خرافات و از ظلم و خشونت رهايي داده است.تاريخ تمدن، ويل دورانت، ج 11 ص52