قرآن، جهانى شدن و هويت مجازى

سيدحسن عصمتى‏

آنچه از نظر خوانندگان گرامى مى‏گذرد، مقاله‏اى است با عنوان قرآن، جهانى شدن و هويت مجازى نوشته آقاى سيد حسن عصمتى كه امسال در شانزدهمين كنفرانس بين المللى وحدت اسلامى ارائه شد.

آقاى عصمتى دانشجوى دكترى علوم قرآن و حديث دانشگاه امام صادق عليه السلام و كارشناس مسئول مطالعات اسلامى مركز مطالعات فرهنگى بين المللى سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامى است.

انسان عصر خويشتن بودن از آموزه‏هاى فكرى مهمى است كه دين مبين اسلام، انسان را به آن توجه داده است. قرآن كريم على رغم اصالت بنيادينى كه دارد، از تازگى و طراوت هميشگى برخوردار است. انسان معاصر به ويژه پيروان قرآن كريم، در عصرى زندگى مى‏كنند كه پديده‏هاى فكرى جديد آنها را احاطه كرده است و در بسيارى از زمينه‏ها ايشان را دچار چالش‏هاى اقتصادى، سياسى و فرهنگى نموده است. از اين پديده‏هاى فرهنگى معاصر، پديده و فرآيند جهانى شدن و هويت مجازى كه از پيامدهاى عصر مدرنيته و پيشرفت رسانه‏هاى ارتباطى است، از اهميت بسيارى برخوردار است.

اين مقاله كه روش توصيفى - تحليلى را دنبال مى‏كند در پى آن است تا فهم نگارنده را از برخى ايات قرآن كريم پيرامون دو پديده فوق الذكر ارائه دهد.

جهانى شدن يكى از جريان‏هاى فكرى عصر مدرنيته و نوآورى است كه در سه حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ، موج‏هاى پرتلاطمى را به راه انداخته است و بسيارى از بوم‏هاى فكرى جوامع بشرى را به چالش كشانده است و بر اساس قانون ظرف‏هاى مرتبط اين جريان هم در كشورهاى پيشرفته و هم در كشورهاى در حال توسعه، به گونه‏اى تأثير گذار بوده است.

آنچه در اين نوشتار خواهد آمد، ديدگاه نويسنده آن در به تصوير كشيدن فهم خويش از برخى آيات قرآن كريم پيرامون چگونگى رويكرد انديشمندان معاصر، بلكه معتقدان به الهيات جهانى، در برابر پديده‏هاى جهانى شدن و هويت مجازى آنهم در حوزه فرهنگى آن به ويژه فرهنگى دينى است. برخى از محققان، تشكيل فرهنگ جهانى را از آرمان‏هاى ليبراليسم مى‏دانند كه امكان تحقق آن با پلوراليسم دينى بيشتر است.

كليد ورود به هزاره سوم‏

انديشمندان و نظريه پردازان معاصر معتقدند كه تفكر جهانى شدن از انديشه‏هاى كليدى ورود انسان معاصر به هزاره سوم ميلادى است.(3)

جهانى شدن مشتمل بر امواجى است كه به نظر مى‏رسد نظم برآمده از عصر مدرنيته را دستخوش تغيير و دگرگونى نموده است. خيزش اين موج را به سال‏هاى 1980 و 1990 ميلادى مى‏رسانند كه موجب تغييرات بنيادين سياسى، اجتماعى و اقتصادى به ويژه پس از پايان جنگ سرد، شده است.(4)

نمودهاى اين جريان شتابان را در حوزه‏هاى مختلف مى‏توان آشكارا ديد. در سال 1380 شمسى كه در قالب هيأتى از مجمع تقريب مذاهب اسلامى به سنگال (شرق آفريقا سفرى داشتم، در كنار اقيانوس اطلس بناى يادبود ورود سنگال به هزاره سوم را مشاهده كردم. مردم قاره آفريقا نيز تلاش مى‏كنند تا براى خويش جايگاه در اين فرايند جهانى، به دست آورند و خويش را مطرح كنند.

به هم تنيدگى جهانى‏

پس از پيدايش انقلاب اطلاعات وارتباطات شاهد يك نوع به هم تنيدگى وارتباط تنگاتنگ جوامع بشرى در سه حوزه اقتصاد، سياست و فرهنگ است و پيامدهاى هر يك از اين حوزه‏ها دربوم‏هاى مختلف جغرافيايى، در جوامع ديگر اين دهكده جهانى موثر است.

نكته مهم اين است كه اگر با دقت فلسفى به مساله نگاه كنيم، اين به هم تنيدگى جهانى در دو حوزه اقتصاد و سياست نيز، بر اساس مبانى فرهنگى خاص هر يك از نظريه پردازان اقتصادى و تئوريسين‏هاى سياسى آن مى‏باشد. اين اهميت مبنايى فرهنگ را مى‏توان در اصطلاحات توسعه و فرهنگ و ديپلماسى فرهنگى پيگيرى كرد.

اين هم به تنيدگى جهانى از يكسو، موجب افزايش معرفت بشرى و از ديگر سو، سبب تشديد روابط اجتماعى بين‏الملل و بروز درگيرى‏ها و اصطكاك در حوزه‏هاى مختلف اقتصادى، سياسى و فرهنگى شده است و برخى از نظريه پردازان را به ارائه تئورى‏هاى خشونت گرا كشانده است.(5)

صاحب نظران عرصه انديشه و تفكر معتقدند كه تضارب آرا و انديشه‏هاى تقابل جهان بينى‏ها و ايدئولوژى‏ها كه امر مطلوبى است، نبايد به خشونت گرائيده شود، بلكه بايد با گفتگوى مسالمت‏آميز به زايش انديشه‏هاى متعالى كمك كرد.(6) جهان معاصر ثابت كرده است كه به جاى برخورد تمدن ها گفتگوى تمدن‏ها گزينه مناسب‏ترى است.

جهانى شدن در نگاه دين‏

از اين نكته نبايد غفلت ورزيد كه ما مدعى نيستيم كه پديده‏هاى معاصر مانند جهانى شدن يا هويت مجازى و مانند آن با همين بار معنايى(7) و شبكه مفهومى آن در عصر حاضر در متون مقدسى مانند قرآن كريم آمده است، بلكه معتقديم كه پديده‏هاى فكرى هر عصرى، مبانى معرفتى خاص خود را دارند كه ناشى از جهان بينى‏ها و ايدئولوژى‏هاى حاكم بر آن‏هاست. ما بر اين باوريم كه قرآن كريم مبادى فكرى و نظرى قوى، پخته و جامعى دارد كه اگر به زبان روز استخراج و تبيين شود، مى‏تواند چراغى فروزان فرا راه انسان معاصر باشد. البته كتب مقدس ديگر نيز مانند عهدين، ادعاى ارائه اين مبادى را دارند، اما مقايسه مبانى فكرى قرآن كريم با ديگر متون مقدس، برترى بى چون و چراى قرآن را ثابت مى‏كند.(8)

واژه جهانى از مؤلفه‏هاى مبنايى زبان دينى متون مقدس است. تامل در اهداف غايى و تبيينى دين(9) ما را با جهان بودن اهداف دينى آشناتر مى‏كند. نياز انسان معاصر به دين نيز دلايلى دارد كه دقت در آن جهانى شدن او را مى‏رساند.

اين اهداف عبارتند از: نياز خرد به درك حقايق بزرگ هستى، نياز فطرت بشرى، نياز انسان به بهداشت روانى، نياز جامعه انسانى به انگيزه‏ها و ضوابط اخلاقى.(10)

يك فكر، يك سراب‏

در دوره اقتدار كمونيسم اين تفكر دامن زده مى‏شد كه دين افيون توده‏هاى مردم است، ولى بطلان اين مطلب ثابت شد. اكنون نيز برخى اين سراب فكرى را دنبال مى‏كنند و معتقدند كه در عصر مدرنيته و انفجار اطلاعات و در هم آميختگى فرهنگ‏ها، دين به انزوا كشيده خواهد شد. اما بايد گفت كه در عصر مدرنيته نيز انفجار اطلاعات و ارتباطات ملى و بين المللى نه تنها دين را به حاشيه نرانده است، بلكه آن را در متن دغدغه‏هاى روحى بشر معاصر قرار داده است(11) و انسان معاصر بيش از هر زمان ديگر به دين و آموزه‏هاى دينى، احساس نياز مى‏كند.(12)

جورج ويگل، نظريه پرداز آمريكايى معتقد است كه ما امروز شاهد شكل‏گيرى نوعى حركت فراگير احياگرانه دينى، در تلاش براى سكولاريسم زدايى از جهان هستيم ما اك(13)نون در سايه يك واقعيت اجتماعى به سر مى‏بريم، واقعيتى كه در آن موانع سابقاً تأثير گذار در مسير ارتباطات ديگر وجود ندارد. حتى گسترش اخير وسايل ارتباطات، سبب گسترش انواع تشكل‏هاى مذهبى ملى وفراملى نيز شده است. دين چگونه به انزوا كشيده مى‏شود، حال آنكه همزاد بشر است؟

انسان و دين، دو همزادند و نهاد دين به قدمت حيات انسانى پيشينه دارد. تازه‏ترين تحقيقات ميدانى بيش از 95 درصد مردمان را از شرق تا غرب عالم، مؤمن به خداوند نشان مى‏دهد. از همين رهگذر، دين و پيشينه دين باورى آدميان را نيز مى‏توان به بلنداى عمر بشر برآورد كرد، بر پايه اين واقعيت‏هاى عينى و مفروض است كه تعريف انسان از موجود انديشه گر و يا سياست ورز به موجود دين ورز موجه‏تر مى‏نمايد و طرفداران بيشترى در ميان جامعه شناسان و انسان شناسان دارد.(14)

دين شيوه و مرام زندگى است(15)، به ويژه دين مبين اسلام كه در آيات مباركه قرآن كريم، دين را به معنى راه و روش كامل (16) زندگى انسان معرفى كرده است ان الدين عندالله الاسلام.(17)

حال اگر دين راه و روش زندگى آدمى است، آيا انسان مى‏تواند حتى يك لحظه بدون راه و روش زندگى كند؟ تنها اين نكته مى‏ماند كه كدام دين را بپذيرد و چه طريقى بپويد؟

قرآن و جهانى شدن‏

قرآن كريم وحى نامه الهى است كه براى هدايت نظرى و عملى انسان در همه عصرها آمده است. در روايات اهل بيت عليهم السلام آمده است كه قرآن و معارف بلند آن در هر زمان نو و تازه است، همانند خورشيد و ماه كه هميشه و براى همه زمان‏ها نورافشانى دارد.(18)

پيامبر گرامى حضرت محمد(صلى الله عليه و آله و سلم) پيام قرآنى خود را كه همان وحى الهى است، با ويژگى ابديت براى تمامى بشريت اعلام كرده است و از زبان قرآن فرموده است: «يا ايها الناس انى رسول الله اليكم جميعا»(19) اى مردم (اى جهانيان) همانا من فرستاده خدايم به سوى همه شما واژه «رسول و جميعا» نشان دهنده جهانى بودن آنگاه جهانى شدن قرآن كريم و معارف متعالى آن است. قبلا متذكر شديم كه اين سخن به معنى وجود پديده Globalization در قرآن نيست، بلكه به معنى جهانى بودن فرهنگ قرآنى در عصر جهانى شدن است چرا كه جهانى شدن در حوزه امروز، بيش از حوزه‏هاى ديگر، جدى است‏

در آيات بسيارى از قرآن كريم، از واژه‏هاى بين المللى(با تسامح در تعبير) استفاده شده است. يكى از اين واژه‏ها عالمين است كه 72 بار در قرآن آمده است. مانند و «ما ارسلناك الا رحمه للعالمين».(20) جالب است كه بر اساس گزارش قرآن، پيامبر الهى در زمانه خويش، هر كدام، بر جهانى بودن رسالت خود تأكيد كرده‏اند، مثل: «ان الله اصطفى آدم و نوحاً و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين»(21) مرحوم علامه طبرسى در تفسير آيه: «الحمدلله رب العالمين» مى‏گويد: اهل كل قرن من كل صنف سمى عا(22)لما مرحوم رشيد رضا نيز از شيخ محمد عبده نقل مى‏كند كه گفته است: «و يوثر عن جدنا الامام جعفر الصادق عليه الرضوان ان المراد به الناس فقط كما يدل على هذا(ت‏آتون الذكران من العالمين».(23)

قرآن نداى توحيد، وحدت انسان و كثرت گرايى تمدنى و ربانى را در جهان سر مى‏دهد.(24) خداوند متعال مى‏فرمايد: «و من آياته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتكم و الوانكم» (روم - 14) و از نشانه‏هاى (قدرت) او آفرينش آسمان‏ها و زمين و اختلاف زبان‏هاى شما و رنگ‏هاى شماست. قرآن كريم اين اين تكثر زبانى را كه برخى منشا تكثر تمدن‏ها مى‏دانند سبب برخورد تمدن نمى‏داند، بلكه آن را راهى طبيعى براى افزايش معرفت بشرى (25) حاصل شدن سعادت و رفاه (26) جهانى مى‏داند.

قرص دين!

توماس هابز فيلسوف معروف انگليس، گفته است: دين قرصى است كه بهتر است بى آنكه بجوند، آن را ببلعند.(27) اين سخن براى دينى كه مايه‏هاى فكرى قوى و جهانى نداشته باشد، صحيح است اما درباره دين مبين اسلام، هيچگونه صحتى ندارد. قرآن كريم به پيروان خويش بلكه به پيروان اديان، توصيه مى‏كند كه تا معارف دينى خود را كاملا نجويده و حلاجى نكرده‏اند، نپذيرند.

«ولاتقف ما ليس لك به علم»(28) و چيزى را كه به آن علم ندارى، دنبال مكن.

قرآن كريم توصيه مى‏كند تا خداوندگاران عرصه فكر و انديشه، دندان‏هاى عقل خويش را تيز كرده و انديشه‏هاى قرآنى را كاملا هضم نمايند(29) و مطمئن باشندكه خوراك فكرى بهتر از قرآن نخواهند يافت.

«قل لئن اجتمعت الانس و الجن على أن يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا»(30)

قرآن و فرهنگ جهانى‏

مرحوم علامه طبرسى به هنگام بحث از ضرب الامثال قرآنى و بيان فلسفه آن مى‏گويد: «و ضرب الامثال، انما هو جعلها لتسير فى البلاد يقال ضربت القول مثلا و أرسلته مثلا»(31): ايشان معتقد است كه تاكيد بر سير و انتقال فرهنگ قرآنى بر سرزمين‏ها و به عبارت امروزى، جهانى شدن آن است. خود قرآن نيز مى‏فرمايد: «ولقد ضربنا للناس فى هذا القرآن من كل مثل».(32)

در بيان اعجاز قرآن، ديدگاه‏هاى متعددى ارائه شده است. يكى از اين نظرات كه نويسنده اين نوشتار به آن تمايل دارد، اعجاز قرآن در زمينه علوم ومعارف قرآن است(33)، البته شكى در اعجاز ساختارى و بيان قرآن نيست، اما آن جنبه از اعجاز قرآن كه قابل دفاع‏تر است، اعجاز معارف آن است و به نظر نويسنده در فرآيند پديده جهانى شدن در عرصه فرهنگ، فرهنگ قرآنى بسيار قابل طرح و نظريه‏پردازى است.

صاحب نظران معتقدند كه دين و فرهنگ دينى در جهان امروز به صورت مقوله‏اى كليدى براى شناخت جامعه جهانى درآمده است.(34)

قرآن و هويت مجازى‏

استفاده افراد از انواع ابزارهاى الكترونيكى نظير اينترنت، ماهواره و رايانه، باعث بسط و گسترش الگوهاى رفتارى مشابه در سطح جهانى شده است كه عموما از آن با عنوان هويت مجازى ياد مى‏شود.(35)

اين نكته قابل توجه است كه فرهنگ فعلى حاكم بر انواع ابزارهاى ارتباطى به ويژه اينترنت و ماهواره، براى كاربرانى كه بنيه فكرى قابل توجهى نداشته باشند، هويت زا است نه هويت ساز چرا كه ارزش‏هاى زندگى كه دين مطرح مى‏كند بر آن حاكم نيست. هويت انسانى قربانى هويت ماشينى شده است. از طرف ديگر خود پديده جهانى شدن از يك سو دامى است كه بايد به آن توجه كرد.

پديده جهانى شدن در حوزه فرهنگ، عرصه مناسبى براى تبادل افكار افراد بشر فراهم آورده است. قرآن كريم به نوع انسان توصيه مى‏كند كه در عرصه تبادل افكار(استماع قول) از قبول كوركورانه آن پرهيز كنند و به سخنانى گوش هوش، فرا دارند كه نداهاى توحيدى داشته باشند و با تعقل و تفكر خود، گزينشى احسن از اين افكار را رقم بزنند. در اين آيه شريفه دقت فرماييد، «والذين اجتنبوا الطاغوت ان يعبدوها و انابوا الى الله لهم البشرى فبشر عبادالذين يستعمون القول فيتبعون احسنه اولئك الذين هداهم الله و اولئك هم اولواالالباب».(36) و آنان كه خود را از طاغوت (اقتصاد، سياسى و فرهنگى) به دور مى‏دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته‏اند آنان را مژده باد، پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏دهند و بهترين آن را پيروى مى‏كنند، اينانند كه خدا ايشان را راه نموده و اينانند همان خردمندان. مرحوم شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسى(د.46 ه) در تفسير اين آيه آورده است: بشارت(سعادت و رفاه) براى بندگانى است كه با تمام وجود به آيات قرآن (كتاب هدايت بشر) و نداهاى توحيدى گوش داده، از آموزه‏هاى دينى (عقل و شرع) تبيعت كنند.(37) مرحوم علامه طباطبايى(د.1402 ه) نيز در تفسير يستمعون القول آن را به حق جويى و كمال‏طلبى انسان تفسير مى‏كند.(38)

بنابراين گرچه رسانه‏هاى جمعى و فن آورى‏هاى ارتباطى و اطلاع رسانى، بشر امروز را با توده‏اى شناور از افكار مختلف كه در بردارنده هويت‏هاى مجازى گوناگون است مواجه كرده است. اما توصيه قرآن كريم در مثل اين موارد تاكيد بر قدرت گزينشى انسان و پرهيز او را پذيرايى هويت‏هاى مجازى غير واقعى است كه با فطرت بشرى و علت غايى دين منافات دارد. درست است كه ما در عصر جهانى شدن و انفجار اطلاعات با واقعيت‏هاى بسيارى رودر رو هستيم اما بدون تبيين غايى اين واقعيت‏ها با توده‏اى انبوه از واقعيت‏هاى بى معنا مواجه هستيم.(39)

نتيجه‏

آنچه در اين نوشتار آمد، تلاشى فكرى براى الهام پذيرى از معارف قرآن كريم در چگونگى استخراج نكاتى پيرامون دو جريان فكرى معاصر جهانى شدن و هويت مجازى بود و اشاره شد كه اين كتاب آسمانى، انسان معاصر، بلكه همه انسان‏ها را در طول تاريخ به دو مطلب آگاهى همه جانبه پيدا كردن و گزينش احسن رهنمون كرده است.

اين دو نكته، انسان معاصر را در برخورد با پديده جهانى شدن و هويت مجازى و كاربرد صحيح آن يارى مى‏رساند و به او حق حاكميت بر سرنوشت خويش در همه زمينه‏هاى اقتصادى، سياسى و فرهنگى مى‏دهد.

منبع :دين پژوهان ، دوره سوم، بهمن و اسفند 1382، شماره 4 و 5