زبان در قرآن

اشرف کافى

چکيده:

از آنجايى که بنده به تازگى در مقطع کارشناسى ارشد در رشته "زبان شناسي" فارغ التحصيل شده و اصلى ترين بحث در اين رشته "زبان و ساختار آن" مى باشد، بر آن شدم تا در قرآن کمى دقيق تر شده و موارد استعمال کلمه "زبان" در قرآن و نحوه استفاده از آن را بيابم. 

در قرآن کلمه زبان در معانى گوناگونى بکار رفته است که به آن اشاره خواهم نمود.

در قسمتى از اين نوشتار به گناهان مربوط به زبان اشاره مختصري خواهم داشت.

"زبان" چيزى که ما به راحتى از کنار آن مى گذريم و مرتب از آن استفاده مى کنيم، دنيايى بسيار پر رمز و راز دارد که هر چه بيشتر در مورد آن مطالعه مى کنيم، بيشتر به حساسيت آن پى مى بريم.

"زبان همچون ديگر اعضاى بدن، هديه الهى به بشر است که يکى از مهمترين راههاى شکر گذارى براي اين نعمت، استفاده درست کردن از آن است.

کاش به جايى برسيم که زبانمان باعث بدست آوردن دل ديگران شود نه اينکه با زخم زبان، باعث رنجش ديگران شويم.

 زبان وسيله بيان تفکر

زبان يكى از مهم ترين ابزارهاى ارتباطى ميان ما و جهان پيرامون مان است كه براى برداشتى اصولى و درست ازمناسباتمان به آن نيازمنديم. چنين ارتباطى ، خود، مى تواند يكى از مهم ترين كاركردهاى زبان قلمداد شود. ما به وسيله زبانمان است كه مى توانيم فرهنگمان را به جهان عرضه كرده وحتى ازآن دفاع نماييم.

زبان وسيله بيان تفکر است و غالباً براى انتقال فکر کسى به ديگرى به کار مى رود. اين انتقال ممکن است به وسيله گفتن، نوشتن، اشاره و يا لمس انجام شود. پس هر چه وسيله انتقال فکر، يعنى زبان، از طرفى ساده و از طرف ديگر دقيق تر باشد، عمل انتقال فکر دقيق تر و راحت تر صورت خواهد گرفت.

يکي از اختلافات بارز بين حيوان و انسان آن است که انسان حيوانى ناطق مى باشد و قدرت تکلم انسان جزو پارامترهاي مهمى است که باعث برترى انسان بر حيوان مى شود. زبان وسيله برقرار کردن ارتباط انسان ها با يکديگر است. در اشعار بسيارى از گذشتگان بر رعايت کم حرفى تاکيد شده است چرا که صحبت کردن زياد باعث فوت وقت و عدم تفکرلازم است. هر چند در مواقعى صحبت کردن يک وظيفه فردي، اجتماعي، شرعى و غيره است. زبان ارگانى گوشتى است که به هر سمتى آن را بچرخانيم به همان سمت مى رود و بر ماست تا بر آن کنترل لازم را داشته باشيم.

اسلام هر گونه عملى را كه لطمه به آبرو و شخصيت افراد جامعه باشد، تحريم كرده و آنرا از بزرگترين گناهان مى شمارد.

در قرآن وسنت بر اين امر بسيار تأ كيد شده است تا آنجا كه احترام مؤمن از خانه خدابيشتر قلمداد شده است .

به همين دليل غيبت ، دروغ ، توهين ، تحقير، سخن چينى ، افشاگرى ، استهزا،, سرزنش ، زخم زبان ، دشنام گوئى ، دهن كجى ، دست انداختن و مسخره كردن ديگران، شهادت کذب و غيره اكيدا حرام است .

حتى اگر كسى اجازه بدهد كه از او غيبت كنند، باز غيبت از او روا نيست زيرا آثار مخرب خود را داراست .

در مقابل معمولا زبان نرم و منطقى مى تواند مشکلات فراوانى را از سر راه بردارد. چه بسا جوانى که با سخنى خردمندانه، دچار تحول روحى غير قابل توصيف گردد. زبان نيکو مى تواند باعث پيوند دو قلب رنجيده از هم شود.

در قرآن، بالغ بر ۲۰ مرتبه از کلمه "لسان" و مشتقات آن که در عربى به معناي" زبان" است، استفاده شده است.

البته کلمه "قال" که در عربى به معناى گفتن است و در گفتن معمولا از "زبان" استفاده مى شود، بسيار زياد در قرآن آمده است که در اين مختصر، مجال پرداختن به آن نيست.

قرآن در بعضى جاها از زبان به عنوان عضو و ارگانى در بدن انسان ياد مى کند و در جايى از آن به عنوان وسيله اى جهت هدايت انسان ها و يا از تنوع زبان به عنوان نشانه الهى که باعث شناخت است و در معانى ديگري، که به مناسبت به آن پرداخته مى شود، ياد گرديده است.

در سوره قصص به تاثير نفوذ کلام اشاره مى کند، آن جا که آمده است:

واخي هارون هو افصح منى لسانا فارسله معى ردءا يصدقني انى اخاف ان يکذبون (قصص ۳۴)

"و برادرم هارون از لحاظ بيان و فصاحت کلام بر من برترى دارد پس استدعا دارم او را براى تصديق و تائيد من همراه من بفرست چون که بيم دارم که مرا تکذيب کنند و من از عهده پاسخگويى بر نيايم"

در بعضى آيات به اين اشاره شده که در واقع صحبت کردن به زبان مردم، باعث فهم بيشتر مى شود و در قرآن آمده است که علت نزول قرآن به زبان عربى که زبان معمول مردم آن زمان بوده است، آن است تا آن را فهميده و در جملات آن به تفکر بپردازند.

فانما يسرناه بلسانک لعلهم يتذکرون (دخان ۵۸)

"( اى پيامبر) ما قرآن را به زبان مادرى تو (که زبان عربي است) بيان فرموديم تا آسان باشد و مردمان معانى را درک کنند و پند بگيرند"

ومن قبله کتاب موسى اماما ورحمة وهذا کتاب مصدق لسانا عربيا لينذر الذين ظلموا وبشرى للمحسنين (احقاف ۱۲)

"و پيش از آن، کتاب موسى که هدايت و رحمت بود و اين قرآن مصدق تورات است و به زبان عربى ساده بيان فرموده شده و مقصد آنست که ستمکاران را هشدار و نيکوکرداران را بشارت دهد"

وما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم فيضل الله من يشاء ويهدى من يشاء وهو العزيز الحکيم (ابراهيم ۴)

"ما هيچ پيامبرى را جز اينکه به زبان قومش تکلو کند به پيامبرى مبعوث نکرديم تا بتواند حقايق و مطالب دين را براى آنها به خوبى شرح دهد. پس خداوند هر کس را مصلحت بداند در گمراهى وا مى نهد و هر کس را مصلحت بداند هدايت مي فرمايد و اوست آن بى همتا قدرتمند منشا حکمت"

ولقد نعلم انهم يقولون انما يعلمه بشرلسان الذى يلحدون اليه اعجمى وهذا لسان عربى مبين (نحل ۱۰۳)

"ما کاملا اطلاع داريم که آنها مى گويند: بشرى او را تعليم مى دهد. زبان مادرى شخصى که چنين نسبتي به او مى دهند، زبان بيگانه است و اين قرآن ( به زبان خود پيامبر يعني) به زبان عربى است که براى عرب زبانها واضح و روشن و قابل فهم است"

بلسان عربى مبين (شعرا ۱۹۵)

"و ( فرآن) به زبان عربى ساده و قابل فهم بيان شده است"

در سوره قيامت به پيامبر هشدار داده شده که از صحبت کردن با عجله و بدون فکرو قبل از اين که کلمات وحى به اتمام رسد، بپرهيزند.

لا تحرک به لسانک لتعجل به (قيامت ۱۶)

"( اى پيامبر) وقتى که آيه دارد نازل مى شود شتابزده آن را بر زبان جارى نکن ( بگذار مطمئن شوى که آيه را بطور کامل شنيده اي)"

در آيه اى از زبان به عنوان عضوى از بدن ياد شده است.

ولسانا وشفتين ( بلد ۹)

"( آيا ما براى انسان) يک زبان و دو لب نيافريديم؟"

در آيه اى از زبان به عنوان وسيله اى براى بشارت دادن و همچنين انذار، ياد کرده شده است.

فانما يسرناه بلسانک لتبشر به المتقين وتنذر به قوما لدا (مريم ۹۷)

"پس ( اى پيامبر) ما اين قرآن را به زبان قوم تو آسان بيان کرديم تا بدان پرهيزگاران را بشارت ببخشى و مردمان بي اعتقاد و مجادله گر را بيم دهي"

براي گشودن گره از زبان و تاثير گذارى آن بايد از خداوند طلب استعانت نماييم چرا که در قرآن آمده است:

واحلل عقدة من لسانى ( طه ۲۷)

"و گره زبانم را بگشاي"

ويضيق صدرى ولا ينطلق لسانى فارسل الى هارون (شعرا ۱۳)

"( از طرفي) قلبم فشرده و مى شود و زبانم لکنت دارد، پس ( برادرم) هارون را نيز با من ارسال فرما که دستيارم باشد"

خداوند در جايى از قرآن تاکيد مى کند که همانگونه که آفرينش آسمان ها و زمين از جمله آيات و نشانه هاى قدرت الهى است، به همان اندازه هم آفريدن تعداد زيادى زبان و لهجه هم جزو آيات خداوندى محسوب مى شود.

ومن آياته خلق السماوات والارض واختلاف السنتکم والوانکم ان فى ذلک لآيات للعالمين( روم ۲۲)

"و از نشانه هاى قدرت خداوند، آفرينش آسمانها و زمين و نيز اختلاف زبانها و رنگهاى شما انسانهاست و به تحقيق در همه اينها نشانه هايى از حکمت الهى براى دانشمندان نهفته است"

در جايى از اين که گفتار ما بدون علم و از روى ناداني بوده و يا چيزى را به زبان بگوييم که به آن ايمان نداريم، شديدا نهى شده ايم.

اذ تلقونه بالسنتکم وتقولون بافواهکم ما ليس لکم به علم وتحسبونه هينا وهو عند الله عظيم ( نور ۱۵)

"زيرا شما آن تهمت افواهى (زباني) را پذيرفتيد و نيز از دهانهايتان سخنانى خارج شد که کمترين علم و اطلاعى بدانها نداشتيد و چنين کارى را امرى سهل و بى اهميت شمرديد در حالى که نزد خداوند گناهى سنگين بود"

سيقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا واهلونا فاستغفر لنا يقولون بالسنتهم ما ليس فى قلوبهم قل فمن يملک لکم من الله شيئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبيرا (فتح ۱۱)

"به زودى عربهاى نا فرمان باديه نشين، بهانه آورده به تو ( اى پيامبر) مى گويند: نگهدارى از مال و زن و فرزند ما را گرفتار کرده بود و نتوانستيم در خدمت تو باشيم براى ما طلب آمرزش کن، آنها به حرفى که مى زنند قلبا اعتقاد ندارند تو در جواب به آنها بگو: در برابر مجازات الهى هيچکس نمى تواند از شما دفاع کند، اگر خداوند اراده به مجازات يا بخشش شما داشته باشد هيچکس را ياراي جلوگيرى از امر و اراده او نيست و او به اعمال شما آگاهي جامع دارد"

در قرآن در جايى از استفاده زبان براى حرفهاى نيش دار و تلخ ياد شده است که يک علت آن، حسودى است.

اشحة عليکم فاذا جاء الخوف رايتهم ينظرون اليک تدور اعينهم کالذى يغشى عليه من الموت فاذا ذهب الخوف سلقوکم بالسنة حداد اشحة على الخير اولئک لم يومنوا فاحبط الله اعمالهم وکان ذلک على الله يسيرا (احزاب ۱۹)

"آنها نسبت به شما حسودند، اما چون خطرى نزديک شود چشمانشان از ترس مانند کسى که مرگ به سراغش آمده در حدقه مى چرخد و به تو ( اي پيامبر) براى کمک نگاه مى کنند و چون خوف خطر دور شود با زخم زبان به شما مومنان حمله مى کنند و آنها بر مال دنيا حريص هستند و آنان کسانى هستند که ايمان نياورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانيده و اين کار بر خداوند بسى آسان است"

ان يثقفوکم يکونوا لکم اعداء ويبسطوا اليکم ايديهم و السنتهم بالسوء وودوا لو تکفرون (ممتحنه ۲)

"آنها اگر بر شما دست يابند خصمانه با شما رفتار مى کنند و دست و زبان به دشمنى عليه شما مى گشايند و خيلى مشتاقند که شما را به کفر و کافرى بکشانند"

در آيه ذيل خداوند از احتمال اين که رهبران ديني براى منافع خويش حرفايى زده و آنها را کلام وحي عنوان کنند، خبر داده است که اين خود نوعى دروغ بستن بر خداوند و تحريف است.

وان منهم لفريقا يلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب وما هو من الکتاب ويقولون هو من عند الله وما هو من عند الله ويقولون علي الله الکذب وهم يعلمون ( آل عمران ۷۸)

"و از ميان آنها ( يعنى علماى يهود) گروهى هستند که ( ضمن قرائت دست نوشته هاى خود) زبان خويش را به شيوه اى ماهرانه مى پيچانند ( که شبيه تلاوت تورات باشد) تا گمان رود که آنچه تلاوت مى کنند از جانب خداوند است و مى گويند: اينها از جانب خداست.در حالى که چنين نيست، آگاهانه بر خداوند دروغ مى بندند و خودشان هم از اين دورغ گويي خويش مطلع هستند"

من الذين هادوا يحرفون الکلم عن مواضعه ويقولون سمعنا وعصينا واسمع غير مسمع وراعنا ليا بالسنتهم وطعنا فى الدين ولو انهم قالوا سمعنا واطعنا واسمع وانظرنا لکان خيرا لهم واقوم ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا يومنون الا قليلا ( نسا ۴۶ )

"برخي از يهوديان کلمات را ( به قصد تغيير معني) به عمد تحريف مى کنند، (مثلا) مى گويند: شنيديم و نافرمانى کرديم. و نيز ( به پيامبر) مي گويند: بشنو که کاش نشنوي. و از روى استهزاء مي گويند: رعايت حال ما را بکن. ولى آنها به قصد طعنه زدن به اسلام ( با لهجه عبري) و با پيچاندن زبان مى گويند: ما را تحميق کن. ولى اگر مى گفتند: شنيديم و فرمان برديم، و رعايت حال ما را بکن، تند نخوان تا معنى را بفهميم، قطعا براى آنها بهتر و درست تر بود. خداوند آنان را به واسطه کفرشان، لعنت فرموده و در نتيجه جز تعداد کمى از ايشان ايمان نمى آورند"

ويجعلون لله ما يکرهون وتصف السنتهم الکذب ان لهم الحسنى لا جرم ان لهم النار وانهم مفرطون ( نحل ۶۲)

"آنها آنچه را براى خود نمى پسندند آن را خاص خداوند قرار مى دهند و نيز زبانشان به دروغ مى گويد: آن چيز خوب ( يعنى بهشت) از آن آنهاست. نه چنين نيست، سرانجام بدون شک آتش جهنم از آن آنهاست و مقدم بر ديگران به سوى آن روانه خواهند شد"

در آيه ذيل خداوند از اين که کسانى هستند که به دروغ از بعضى چيز ها به عنوان حلال و از برخى به عنوان حرام با زبان خويش استفاده مى کنند، خبر مى دهد.

ولا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال وهذا حرام لتفتروا على الله الکذب ان الذين يفترون على الله الکذب لا يفلحون ( نحل ۱۱۶ )

"از گفتن حرفهايى بى اساس که زبانهايتان عامل شيوع آن هستند اجتناب کنيد و نگوييد اين حلال است و آن حرام تا حکمى نادرست را به خداوند نسبت دهيد، کسانى که بر خداوند دروغ مى بندند روى رستگارى را نخواهند ديد"

از آن جا که بنا به اعتقاد مسلمانان مردم در قيامت براى بازپرسى اعمال خويش در حضور الهى ظاهر مى شوند، خداوند به ما هشدار مي دهد مه مراقب اعمال خود باشيم در روزى که حتى زبان، دست و پا هم براى اعمال ما شهادت مى دهند.

يوم تشهد عليهم السنتهم وايديهم وارجلهم بما کانوا يعملون ( نور ۲۴ )

"در آن روز که زبانها و دستها و پاهايشان عليه آنان در باره اعمالي که مرتکب شده اند گواهى مى دهند"

لعن الذين کفروا من بنى اسرائيل على لسان داوود وعيسى ابن مريم ذلک بما عصوا وکانوا يعتدون(مائده ۷۸)

"آنهايي که از قوم بنى اسرائيل کافر شدند، ( به امر خداوند) به زبان داوود و عيسى پسر مريم لعنت شدند، اين مجازات به سزاي نافرمانى ( از امر خداوند و پيامبران) و تجاوز گرى مصرانه آنها مقرر فرموده شد"

ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق عليا (مريم ۵۰)

"و از رحمت خاص خود به آنها بخشيديم و براى آنها مقام عالى و نام نيکو مقرر فرموديم"

واجعل لى لسان صدق فى الآخرين (شعرا ۸۴)

"و براى من در بين آيندگان نام نيکو و ذکر خير نصيب فرما"

منبع: درسهايي از مکتب اسلام ، فروردين 1360، سال 21 - شماره 1