او از خـود آثـار و مثرى باقى گذاشته است كه از جمله ى آنها ساختن و توسعه دادن مسجد جامع برغان , يكى از بزرگ ترين مساجد آن سامان است كه به طرزى هنرى و زيبابنا گشته است و تاريخ تـوسـعه ى بنا در كتيبه ى درب شرقى مسجد با خط ثلث زيبا با كاشى در اطراف در ورودى مزين گـرديـده است همچنين داراى آثار علمى بسيارى است ازمؤلفات اوست : فقه ملائكه در دوازده جـلـد به زبان عربى به شيوه استدلالى ;Š دايرة المعارف گونه ى فقه اماميه از طهارت تا ديات كه از منابع مجتهدان بزرگ بوده است ((36))

.
تفسير او در دو جلد بزرگ به زبان عربى شامل تمام قرآن كريم به شيوه ى كلامى وفلسفى است كه از روايـات و احـاديث نيز در تفسير آيات سود جسته است مؤلف ,نخست پيشگفتارى نگاشته است , سـپـس پـيـش درآمـد و يك مقدمه آورده و بعد به تفسير((استعاذه )) و ((بسمله )) پرداخته است سپس خصوصيات سوره فاتحه را ذكر كرده , آنگاه تفسير سوره مباركه ى ((حمد)) را آورده است .
ايـن تـفسير از مطالب دقيق و عميق فلسفى و عرفانى و كلامى و ادبى بسيارى برخوردار است كه مـفـسـران كـمـتـر بـدان تـوجه داشته اند او ابتكارات خاصى را هنگام تفسير آيه بكار برده كه در تفسيرهاى ديگر مشاهده نمى شود.

روش تفسيرى :.

مؤبف اساس كار خويش را در اين تفسير, بيشتر بر سه اصل اساسى گذارده است :.
1 ـ قاعده ((القرآن يفسر بعضه بعضا)) هنگام تفسير آيه , بسيارى از آيات را به نحودقيق و گسترده مستند ساخته و اهتمام كامل در ربط آن با آيات قبل و بعد و اسباب نزول واختلاف قراآت فرموده است به نقد آنها نيز اهميت داده و درباره آنها داورى كرده است .
2 ـ تـفـسير او به طريقه اهل بيت عصمت و طهارت (ع ) است او براى اثبات نظرخويش , روايات و احـاديـث بسيارى را مطرح ساخته و با استدلال محكم و استناد به روايات , نظر خويش را در مورد بحث به كرسى نشانده است نيز به شواهد شعرى ازشعراى صدر اول اسلام و قرون بعد بيشتر اعتنا ورزيده و از شعراى عصر جاهليت كمتربهره گرفته است .
3 ـ در تـفـسـير و تاويل بعضى از آيات قرآن كريم كه در آنها امكان عنوان كردن مباحث فلسفى و عرفانى و كلامى بوده به طور گسترده وارد بحث هاى فلسفى و كلامى گرديده است و معضلات آنـها را با شيوه اى ابتكارى و مشرب فلسفى خويش با بيانى روان و روشن , برطرف ساخته است نيز هـنـگـام تـفـسير آيات اعتقادى و آيات مربوط به امامت و فضايل اميرالمؤمنين على (ع ) و خاندان عـصمت و نبوت (ص ) اهتمام بسيارى ورزيده و براى اثبات گفتار خود, استدلالات دقيق برهانى اقـامـه كـرده اسـت مـؤلـف پس ازذكر آيه به طور مزجى هر قسمت از آيه ى مباركه را دوباره ياد مـى كـنـد و بـا قطع نظر ازديدگاه هاى محدود و با در نظر گرفتن تمام جوانب , آيات را بررسى مـى كند و معانى آن رادر سطوح مختلف استخراج و ارائه مى دهد اين تفسير به نظر استاد شيخ آقا بـزرگ تـهـرانى نرسيده است و در الذريعه نامى از آن برده نشده و در طبقات اعلام الشيعه هنگام ذكـرشـرح حـال وى به تفسير الصافى كه او براى خود نگاشته بوده , اشارتى رفته است كه درظهر نسخه به خط ديگرى آمده است : ((هذا تفسير الصافى للمحدث الفيض مالكه وكاتبه المولى العالم الـعـامـل الـكامل المقدس المولى محمد ))((37)) نيز دايرة المعارف تشيع در مقاله ى خود تحت عنوان تفسير و تفاسير شيعه به اختصار بسيار از اين تفسير يادكرده است تاريخ وفات وى به لغزش چاپى , 1220 ه ق ذكر شده كه صحيح آن 1200ه ق است ((38))

.
آغـاز, بعد از بسمله : الحمد للّه الذى اشرق نوره الساطع بكتابه العظيم من افق الوحى المبين على محمد (ص ) خاتم الرسل .
نسخه ى اصل منحصر به فرد به خط مؤلف از مخطوطات كتابخانه ى حفيد مفسرآيت اللّه شيخ ملا محمد شهيدى در برغان موجود است .
از مـفـاد اعـلام الـشيعه استفاده مى شود كه او تفسير صافى را بازنويسى كرده و درتاريخ 1191 از تحرير آن فراغت يافته است ((39))

.
بنا به نوشته جناب آقاى شهيدى صالحى در دائرة المعارف تشيع :.
((نـسـخـه اصـل منحصر به فرد به خط مؤلف نزد حفيط مفسر شيخ ملا محمد شهيدى در برغان موجود است ))((40)). ***.

تفسير المنان كوكبانى .

(م 1222 ه ق ). مـؤلـف آن علامه سيد احمد بن عبدالقادر كوكبانى يكى از اعلام تفسيرى زيديه درقرن سيزدهم هجرى مى باشد.
اين تفسير در سه مجلد يكى از آثار آن نويسنده نامى مى باشد ((41))

.
***.

فتح المثانى سمانى .

(نگارش 1224 ه ق ). مـؤلـف آن فـردى به نام عثمان سمانى زنده در سال 1224 ه ق يكى از اعيان تفسيرقرن سيزدهم هجرى مى باشد.
ايـن تفسير در شرح و توضيح مفردات قرآن كريم مى باشد آنچنان كه درفرهنگ نامه هاى عربى به فـارسـى ص 274 نـيـز آمـده اسـت سرآغاز آن : ((حمد و ثنا سزاوارخالقى است كه بر صفحه پاك خداوند)). مـولـف در آغاز كتاب نام خود را عثمان سمانى ذكر كرده است نسخه اى از اين تفسير در كتابخانه دانـشـكـده الـهـيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران يافت مى شود و درفهرست آن ج 1 ص 297 مـعـرفى گرديده است و در شهرستان اراك نيز پيش ابراهيم دهقان نيز موجود مى باشد كه تاريخ نگارش آن ماه صفر 1234 ه ق است اين نوشته دريك 100 صفحه قرار گرفته است )) ((42))

.
ما به تبعيت از مرحوم استاد حاج آقا بزرگ تهرانى اين نوشته را در عداد مفسران شيعه آورديم ولى نـام كـوچـك او نشان دهنده تسنن وى مى باشد چون معمولا شيعيان ازاين اسامى كمتر استفاده مـى نـمايند هرچند نمى توان اين حدث ما دليل و معيار كامل اين امر بوده باشد واللّه العالم قضاوت نهايى منوط به رؤيت و مطالعه متن تفسير مى باشد كه نوع گرايش او را نشان خواهد داد.
***.

تفسير فاتحة الكتاب .

(نگارش 1227 ه ق ). اثـرى اسـت قـرآنـى از يـك مـؤلـف نـامعلوم امامى كه در گنجينه كتابخانه استان قدس رضوى نگهدارى مى شود.
در فصلنامه پژوهش هاى قرآنى در مقام معرفى آن آمده است :.
((اثرى است در تفسير سوره مباركه فاتحه , با زبان فارسى اسم مؤلف و زمان نگارش اين تفسير, به خـوبـى معلوم نيست , ولى از مطالعه متن تفسير به دست مى آيد كه زمان نگارش آن پس از تفسير كبير فخر رازى و برخى از تفاسير ديگر است , زيرا در آن ازتفسير كبير, تفسير جواهر, مفتاح الجنة و نقل شده است .
ايـن تفسير, در سال 1227 ه ق توسط محمد مهدى هاشمى سمنانى به ضميمه دورساله ديگر در 123 برگ , با خط نستعليق 14 سطرى تحرير شده است .
از مـطـالـب كـتاب پيداست كه مفسر, مردى اديب و عارف بوده و در علم افلاك ونجوم نيز تبحر كـامـل داشـتـه اسـت وى شـيـعـه و شيفته مكتب اهل بيت بوده , چنانكه از جاى جاى كتاب وى پيداست )). وى در بيان آثار استعاذه مى نويسد:.
(( و به جهت استعاذه او (پيامبر) بود كه ذريه طاهره او را از ائمه معصومين گردانيدو در حق آنان فرمود: انما يريد اللّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا))((43)). وى روايات متعددى از ائمه معصومين (ع ) از طريق علماى شيعه نقل مى كند.

روش تفسيرى :.

اين تفسير, به زبان فارسى روان و در خور فهم نوشته شده است مفسر, نخست يك آيه را مى اورد و آن گـاه كـلـمـات آيه را از نگاه لغوى بررسى مى كند و سپس مباحث ادبى را پى مى گيرد اقوال مفسران را به بوته ى بررسى مى نهد و روايات را نيز مورداستفاده قرار مى دهد و تاويلات عرفانى را نيز يادآور مى شود.
اشـعـار عـرفانى زيادى مى آورد و نشانه اى بر اين كه اشعار ياد شده از چه كسى است , در كلام وى وجود ندارد كه به احتمال نزديك به يقين , سروده هاى خود اوست .
وى پـيـش از پـرداخـتن به اصل تفسير, مقدمه اى دارد كه در آن از وجه نام گذارى سوره فاتحه , اسامى سوره , فضيلت تلاوت سوره , محتواى سوره و عظمت آن سخن گفته است )). به قسمتى از بحث تفسيرى وى نظرى مى افكنيم :.
((اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم , يعنى پناه مى گيرم به معبود يكتا و خداوند بى همتاو مى گريزم و الـتـجـا مى نمايم به او كه پناه نيازمندان و ملجا ضعيفان و بى كسان است , ازشر وسوسه شيطان گـمراه از فرمان عزت , يانااميد از رحمت , كه رانده شده از روضه ها ياجنت , به تير لعنت , يا رميده گشته از طبقات آسمان , به واسطه شهاب درخشان , در وقت استماع كلام فرشتگان .
اسـتـعاذه , در لغت به معنى استجاره , يعنى پناه گرفتن و شيطان عبارت از هرمتمردى از انس و دواب و جـان و اشـتـقـاق او يا از ((شطون )) گرفته اند كه به معنى بعد است چنانكه عرب گويد: شطنت الدار, اى بعدت و يا از ((شيط)) دانسته اند كه عبارت از طغيان است :.
از اين دشمن مشو غافل كه ناگاه ـــــ كمين بگشوده آيد بر سر راه .
به دامش افتى و بدنام گردى ـــــ چه بدنامى كه دشمن گام گردى ((44))

.
***.

تفاسير آية اللّه سيد رضا شبر.

(م 1230 ه ق ). مؤلف اين تفاسير حجة حق آية اللّه سيد محمد رضا بن سيد محمد بن سيد حسن بن سيد احمد بن سـيد على از احفاد و نوادگان سيد حسن شبر افطسى حسينى حلى نجفى از اعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف تـكـمـلة الامل فرموده است : ((اين تفسير در كتابخانه سيد صادق بن سيدراضى بغدادى موجود بوده است ))((45)). مرحوم مدرس تبريزى صاحب ريحانة الادب در جلد سوم تاليف خودمى نويسد: ((سيد محمد رضا پدر سيد عبداللّه شبر يكى از علماى عصر خود بود وتفسيرى بر قرآن مجيد نوشته است و در حدود 1230 ه ق وفات و در بقعه كاظميه مدفون است ((46)).

گفتار صاحب الذريعه :.

مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى تفسير او را در شمار تفاسير شيعه آورده است وتاريخ وفات او را حدود 1230 هـ ق مـعـرفـى مـى نمايد و مى نويسد: ((او والد سيد عبداللّه شبرحلى نجفى كاظمى مؤلف احـسـن التقويم مى باشد كه نسب خاندان خود را در حاشيه آن كتاب نگاشته است استاد ما مرحوم سيد حسن صدر در تكمله الامل حكايت نمود كه اين تفسير در كتابخانه سيد صادق بن سيد راضى بغدادى موجود بوده است ))((47)). 1 ـ الجوهر الثمين .
2 ـ صفوة التفاسير.
3 ـ التفسير الوجيز (شرح هر سه نوع در جايگاه خود خواهد آمد). ***.

تفسير نيشابورى اكبرآبادى .

(م 1232 ه ق ). مؤلف آن عالم بارع ميرزا محمد بن عبدالنبى بن عبدالصانع نيشابورى هندى اكبرآبادى معروف به ((ميرزا محمد اخبارى )) يكى از علماى با فضيلت و از مفسران قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
آغاز آن :.
((نـحـمدك يا من انزلت على عبدك الكتاب و نشكرك يا من اكرمت نبيك بانزال القرآن الذى فيه آيات بينات )). ايـن تفسير از آغاز قرآن تا آيه 281 سوره بقره آيه ((واتقوا يوما ترجعون فيه الى اللّه ))(از روزى تقوا داشـتـه بـاشـيـد كه در آن روز به سوى پروردگار خويش بر مى گرديد) انجام پذيرفته است اين تفسير در كتابخانه مرحوم محدث ارموى در تهران موجودمى باشد((48)). آثار و تاليفات :.
مـرحوم مدرس تبريزى در ريحانة الادب او را با فضل و جامعيت در معقول ومنقول و حاوى بودن اصول و فروع مى ستايد و مى نويسد او در سال 1198 ه ق از هند به زيارت بيت اللّه الحرام شتافت و سپس در عتبات عاليات جهت ادامه تحصيل اقامت گزيدو نزديك 80 جلد تاليف دارد از آن ميان : .
((الاعـتذار ـ انسان العين فى رد كتاب عين العين (در رد رد ميرزاى قمى ) ـ انموذج المرتاضين ـ الـبـرهان فى التكليف و البيان ـ التحفه در فقه از طهارت تا ديات ـ تحفة الخاقان مسمى به دوائر الـعـلـوم ـ تـسلية القلوب الحزينه ـ تقديم الرجال ـ التنباكيه ـ السفينه ـ الشهاب الثاقب ـ الكتاب المبين فى اثبات امامة الائمة الطاهرين و)). وفات او:.
او در سـال 1232 در كاظمين در 54 سالگى به قتل رسيد ((49))

و ديگر ذكرى از علل قتل وى به ميان نيامده است .
***.

فايق البيان جزائرى .

(زنده در 1232 ه ق ). مـؤلـف آن آيـت حق سيد نعمت اللّه محمد هادى بن سيد عبداللّه جزائرى يكى ازاعيان تفسيرى و تحقيقى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
مؤلف آن در اثر كثرت تاليفات و آثار بى نياز از تعريف و معرفى مى باشد نام تفسير او فائق البيان فى تـفسير آيه ((ان اللّه يعمر بالعدل و الاحسان )) (آيه 92 از سوره 16قرآن ) مى باشد كه در دو جز قرار گرفته است :.
جز اول در تفسير لغات و كلمات آيه فوق : عدل , احسان و صله رحم .
جز دوم در تفسير امور سه گانه بعدى و آنها منكر, فحشا, بغى , مى باشد.
مرحوم حاج آقا بزرگ مى افزايد: ((من اين قسمت اخير را پيش سيد هادى افجه اى در تهران ديده ام ((50)). آغاز آن :.
((امـا بـعـد حـمداللّه سبحانه على فضله المبين )) و اين كتاب را بر يك مقدمه و سه باب بر اساس توضيح مناهى ترتيب داده است .
1 ـ حدود.
2 ـ قصاص .
3 ديات .
آنـگاه تواريخ شوشتر و عمران و آبادى كه شاهزاده نامبرده در محرم 1230 ه ق درآن منطقه انجام داده است آورده است ((51))

.
مـؤلـف مـحترم اين تفسير را بنا به سفارش شاهزاده محمد على ميرزا حاكم واستاندار شوشتر در ربـيـع الاول 1232 هـ ق بـه رشته تحرير در آورده است محمد على ميرزا متخلص به ((دولت )) و مـلـقـب بـه ((دولتشاه )) پسر ارشد فتحعلى شاه قاجار مى باشد كه در سال 1203 ه ق پا به عرصه حـيات نهاد و از سال 1221 ه ق به عنوان حاكم خوزستان ,لرستان و كرمانشاهان معرفى گرديد و در سال 1237 ه ق در دوران جوانى درگذشت .
***.

تحفة الخاقان نواب لاهيجى .

(زنده در 1232 ه ق ). مـؤلـف آن اديـب نـامى ملا محمد باقر بن محمد اسماعيل تهرانى لاهيجى مشهور به نواب يكى از اعيان و معاريف قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
زادگاه او لاهيجان و محل زندگى اش اصفهان بوده است .
تـفسير او آنچنان كه از نامش پيدا است به عنوان تحفه و هديه به خاقان وقت فتحعلى شاه , نوشته شـده اسـت يـا بـه دستور او اين كتاب به مرحله تدوين در آمده است تحفة الخاقان تفسيرى است موضوعى و به زبان پارسى و مطالب آن در پنج قسمت زيرترتيب يافته است :.
1 ـ آيات قصص و داستان هاى قرآن .
2 ـ آيات احكام و اجرائى قرآن .
3 ـ آيات معارف و كلامى قرآن .
4 ـ آيات وعظ و اندرز قرآن .
5 ـ آيات وعيد و انذار و تهديد قرآن (مواعيد و معاد). هر كدام از اين مباحث در يك مجلد مستقل قرار گرفته است و در هر موضوع تمام آيات مربوط به آن قسمت گردآورى شده است مى توان گفت روش او نوع تفسيرموضوعى مى باشد.
الـبـتـه ايـن تـفسير بنا به اظهار نظر برخى از مطلعين لغزشها و انحرافهايى نيز در بردارد مؤلف مـحـتـرم عـلاوه بـر تفسير, شرحى نيز بر نهج البلاغه دارد تفسير مذكور دركتابخانه ملك تهران نگهدارى مى شود چون در فهرست آن جلد 2, صفحه 105 تحت شماره 251 معرفى شده است و باز در فـهـرست كتابخانه سپه سالار, جلد 1, صفحه 97 و98 تحت شماره 160 نيز آمده است و باز در فهرست همان كتابخانه جلد 3, صفحه 359 و360 تحت شماره 2020 معرفى گرديده است .

ادبيات استورى :.

در ادبـيات استورى پس از معرفى تفسير مى نويسد: ((تنها جلد يكم است كه در باره آياتى گفتگو مى كند كه درباره پيامبران و امامان نوشته شده در سال 1230 ه ق كه دركتابخانه هاى :.
تهران مجلس جلد 3, صفحه 8, شماره 794, و تاريخ تحرير 1230 ه ق مطابق با 1815 م .
تهران كتابخانه ملك شماره 251 ج 10 و تاريخ تحرير 1231 و در فهرست منزوى ,جلد 1, صفحه 11, شماره 83 موجود مى باشد.
تهران ملك شماره 4352 از سده سيزده هجرى .
سامره نسخه متعلق به سيد محمد تقى خوانسارى موجود مى باشد ((52))

.
نـگارنده گرچه توفيق رؤيت تفسير تحفة الخاقان را پيدا ننموده است ولى شرح نهج البلاغه چاپ سنگى او كه در سال 1226 ه ق به رشته تحرير در آمده است و ديباچه آن مصدر با نام فتحعلى شاه قاجار مى باشد پيش روى خود دارد.
در مطلع اين كتاب به قلم ناشر كتاب تعدادى از تاليفات او نيز ذكر شده است از آن ميان :.
1 ـ الهداية فى الحكمة و الكلام .
2 ـ شرح بر كافيه ابن حاجب .
3 ـ شـرح فـارسـى بر ديوان منسوب به مولى امير المومنين (ع ) اين شرح در 333صفحه به قطع خـشتى به صورت سنگى چاپ و نشر يافته است و پيوست آن ديوان ميبدى نيز چاپ شده است كه در سال 890 ه ق به تحرير در آمده است .

گفتار مرحوم مدرس :.

صاحب ريحانة الادب با تفصيل بيشترى شرح حال او را آورده است كه ما به اختصار موارد لازم آن را مـى آوريـم , وى مـى نـويـسد: ((ميرزا محمد باقر بن محمد لاهيجى و اصفهانى الموطن , رازى مـدفن , مشهور به نواب و بيشتر به ميرزا باقر نواب شهرت دارداو يكى از اكابر حكما و علماى قرن سيزدهم هجرى در عهد فتحعلى شاه قاجار بود درحكمت و نجوم مهارت بسزا داشت و در تفسير قرآن مجيد واحد زمان خود بود ازتاليفات او ((تحفة الخاقان فى تفسير القرآن )) مى باشد كه بنا به خـواهـش فـتحعلى شاه قاجاربا طرزى جديد مخالف با ديگر تفاسير تاليف داده است آنگاه نوشته صـاحـب الذريعه رامى آورد و در پايان از ملحقات تفسير قصص دوازده امام (ع ) را ذكر مى كند كه در سـال1232 هـ ق از آن فـراغـت يـافـتـه است و نسخه خطى از جلد اول آن تحت شماره 2020 دركـتابخانه سپه سالار جديد تهران موجود است و از ديگر تاليفات او شرح نهج البلاغه مى باشد كه بـاز بـه اشـاره فـتحعلى شاه تاليف داده و مشتمل بر دو مجلد مى باشد و در تهران به چاپ رسيده است سال وفات او به دست نيامد((53)).

گفتار آقاى اشكورى :.

بـالاخـره آقـاى اشـكـورى فـهرست نگار كتابخانه آيت اللّه مرعشى در اين باره مى نويسد: ((تحفة الخاقان از نواب ميرزا محمد باقر يكى از منشيان دربار قاجار بوده است تفسير موضوعى او در چند كـتـاب و هـر كـدام مـشتمل بر فصولى و در هر فصل آيات مربوط به آن موضوع به ترتيب سوره ها آورده شـده و بـه صـورت آزاد تـرجمه گرديده است پس از آن آنها را با عناوين ((توضيح )) يكجا تفسير نموده است البته با استناد به احاديث اهل بيت (ع ) و در پاره اى از موارد ادله عقلى .
اين تفسير در پنج بخش ((قصص , حكم , معارف , پند و مواعد)) تقسيم شده است وهر كدام داراى چند جلد كتاب مى باشد.
آغاز آن :.
سپاس بى قياس معبودى را سزاست كه سپاس تو كار و كار تو سپاس توست .
ايـن نـسـخـه كـه در كتابخانه آيت اللّه مرعشى نگهدارى مى شود به خط محمد على بن على اكبر نـائيـنـى مـجـاور اصـفـهان شنبه چهاردهم جمادى الثانيه 1241 ه ق به تحرير ونگارش در آمده است ((54))

.
***.

تفاسير استرآبادى حائرى .

(م 1238 ه ق ). مـؤلـف آنـهـا مـولـى مـحمد كاظم بن محمد شفيع هزار جريبى , استرآبادى حائرى يكى از اعلام تفسيرى اوايل قرن سيزدهم هجرى مى باشد.

1ـ ارشاد الصبيان الى تلاوة آيات القرآن .

اثـر قـرآنـى او كـه جهت تقريب اذهان نوباوگان و نوجوانان گردآورى نموده است توضيح معانى برخى از واژه هاى مشكل قرآن مى باشد تا به سطح فهم مخاطبين خودنزديكتر سازد اين كتاب به صورت خطى در مجموعه كتاب هاى مرحوم شيخ ‌عبدالحسين تهرانى در كربلا موجود مى باشد.
ايـن تـفسير در يك مجلد به زبان عربى است مؤلف محترم در اين اثر جهت نوآشنايان ضبط نحوى كـلـمات و تلاوت آيات و كيفيت قرائت ها و بعضى از كلمات قرآن را تفسير و بيان نموده است اين تفسير به خط مؤلف در كتابخانه موقوفه ملا محمد صالح قزوينى برغانى در كربلا موجود است .

2ـ خواص القرآن .

در يك مجلد به زبان فارسى و شيوه ى روايى مى باشد مولف در اين اثر ذكرخواص سوره هاى قرآن كـريـم , ثواب آنها و فوائد خواندن آنها را بيان و تفسير مى كند وفراغت از آن به سال 1220 مى باشد نـسخه هاى اين تفسير شايع و مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه , نسخه اى را در كتابخانه ى مـيرزاى دوم شيرازى و نسخه ى ديگرى رادر كتابخانه شيخ ميرزا محمد على اردوبادى در نجف معرفى نموده است .

3ـ تفسير استرآبادى .

ايـن تـفـسير نيز بنا به معرفى آقاى صالحى شهيدى در دائرة المعارف تشيع در يك مجلد به زبان عـربـى و شيوه ى كلامى و فلسفى است مؤلف پس از ذكر هر آيه به سبك كلامى و مشرب فلسفى خـود بـا بـهـره جويى از روايات و احاديث ائمه اطهار (ع ) به تفسيرو تاويل مى پردازد بنا به معرفى نـويـسـنـده نـامـبرده نسخه ى عصر مؤلف در كتابخانه جعفريه مدرسه ى هندى در كربلا موجود است ((55))

.
***.

آيات الاحكام آية اللّه ميرزا محمد استرآبادى .

(م 1240 ه ق ). مـؤلـف مـحـترم آن عالم بارع آية اللّه ميرزا محمد استرآبادى يكى از اعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
نـام كـامل اثر قرآنى فوق ((آيات الاحكام فى تفسير كلام اللّه الملك العلام )) در چندمجلد به زبان عربى به شيوه ى روايى و شامل شرح و بيان بخشى از قرآن كريم است .
مـؤلـف مـحترم در اين اثر خود آيات احكام قرآن مجيد را گردآورى نموده و سپس مسائل فقهى آيات مذكور و احكام شرعيه را به شيوه ى مبسوط بيان مى كند مجلد اول اين تفسير شامل عبادات مى باشد كه تحت شماره 1300 در كتابخانه ملى تهران موجودمى باشد ((56))

.
***.

حاشيه بر تفسير صافى آية اللّه طباطبائى يزدى .

(م 1240 ه ق ). مـؤلـف آن عالم بارع مرحوم سيد ميرزا محمد على بن محمد بن مرتضى طباطبائى مدرس يزدى متخلص به ((وامق )) يكى از اعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
آقا صالحى شهيدى در دائرة المعارف تشيع مى نويسد:.
((تفسير فوق در يك مجلد به زبان عربى و شيوه روائى و كلامى است نسخه ى اصلى به خط مؤلف در كتابخانه آل مدرسى در يزد موجود است ))((57)). ***.

تفسير قطيفى .

(زنده در 1241 ه ق ). مؤلف آن فقيه نامى و متكلم ارزشمند مرحوم شيخ محمد بن شيخ عبد على بن محمد بن احمد آل عبدالجبار قطيفى ((58))

يكى از اعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
تفسير او پيرامون سوره شريفه ((الفاتحه )) مى باشد وى در سرآغاز تفسير خودمى نويسد: ((الحمد اللّه مـتقن الصنع و الايجاد منزل الكتاب تبيانا للعباد هذه رسالة فى بيان بعض ما فى سورة الفاتحه من الحكم و ما اشتملت عليها من النكت )). مـرحـوم حـاج آقـا بـزرگ تـهـرانـى در جلد چهارم الذريعه پيرامون اين نسخه شناسى اين تفسير مـى نـويـسـنـد: ((نـسخه اى را كه از اواخر آن افتادگى داشت به خط شاگرد وى شيخ ‌يحيى بن عـبـدالعزيز بن محمد على در ضمن مجموعه اى در بين كتابهاى شيخ مشكور بن محمد جواد بن مـشكور حولاوى نجفى مشاهده و رؤيت نمودم كه برخى از اجزا آن رادر سال 1234 ه ق به رشته تحرير درآورد بود ))((59)). آن شـادروان در بخش ديگرى از همين جلد يكى ديگر از تاليفات او را به نام ((تفضيل نبينا محمد (ص ) عـلـى جميع الانبيا و المرسلين )) نام مى برد كه جهت برخى ازجويندگان يقين نگاشته اند ايـن كتاب نيز به خط شاگردش مرحوم شيخ يحيى بن عبدالعزيز سالف الذكر مى باشد و فراغت از كتابت آن نيز, در همان سال فوق , رخ داده است ((60))

.

آثار و تاليفات :.

مرحوم قائينى نجفى نويسنده ((معجم مؤلفى الشيعه )) از ديگر آثار انبوه فقهى كلامى تفسيرى او ضـمـن اعـلام ايـنكه وفات او پس از 1241 ه ق رخ داده است از تعدادى از آثار او به اين ترتيب نام مى برد:.
((اصول الدين ـ تفضيل نبينا على جمع الانبيا (ص ) ـ تفسير سورة الفاتحه ـ جواب بعض الاشراف ـ الـرد عـلـى الـصـوفيه ـ رسالة فى الاجماع السكوتى ـ رسالة فى حلية الاريبان ـ الرسالة الصوميه ـ جـواب الـسـيد جواد الشيرازى ـ جواب حسين طبسى ـ شرح اصول الكافى ـ رساله فى الطهارة و الـصلوة ـ اللوامع فى اصول الدينيه ـ مختصر الشوارق الحسينيه ـ مزيل المين ـ منجزات المريض ـ رسـالـة فـى نـفع الصلوات ـ هدى العقول و )) نام مى برد كه به ترتيب در مجلدات الذريعه معرفى شده اند.
از ايـن رشـتـه از تـالـيـفـات او استفاده مى شود كه تخصص آن مرحوم , در رشته فقه وكلام بوده است ((61))

.
***.

تفسير ورنو سفادرانى اصفهانى .

(زنده در 1241 ه ق ). مـؤلـف آن مـولـى مـحـمـد حسن بن محمد كاظم ورنو سفادرانى ((62))

اصفهانى يكى ازاعيان تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
آغاز آن :.
((الحمد اللّه الذى شرفنا بتحرير القرآن كريم و من علينا بالسبع المثانى و القرآن العظيم )). فراغت از تحرير آن در سلخ ذيقعدة الحرام 1241 ه ق بوده است و پسر مؤلف آنرادر سال در 1263 ه ق وقـف نموده است و با خط خود صورت وقفنامه را تنظيم نموده است و با نام محمد مهدى امضا نموده است و توليت آنرا با عالم فاضل مولى احمد بن رحمة اللّه ساكن تركباد از توابع يزد قرار داده اسـت ((63))

اين تفسير بسيار مختصر است ومطابق توصيفى است كه در مقدمه اش آمده است و ظاهر امر اين است كه نسخه به خطخود مؤلف بوده باشد.
مرحوم حاج آقا بزرگ مى نويسند:.
((من اين نسخه را پيش شيخ محمد حسين جندقى در كربلا مشاهده نموه ام )) ((64))

.

روش تفسيرى :.

ايـن تـفـسـيـر در يك مجلد به زبان عربى و شيوه ى ادبى , شامل بخشى از قرآن كريم است مؤلف محترم در مقدمه خويش تصريح دارد كه غرض از تاليف اين كتاب , تفسيركلمات غريب قرآن كريم و بـيـان و شرح مشكلات آيات متشابهات و اختلاف قرائات آن و وضعيت هر آيه سپس عدد آيات و حروف هر سوره از آغاز تا پايان قرآن مى باشد وسال فراغت از تاليف آن 1241 مى باشد.
محل نگهدارى :.
نـسـخـه ى اصـلـى به خط مؤلف را فرزندش در 1261 ه ق وقف نموده است و نقش مهرش محمد مـهـدى اسـت سپس توليت آن نسخه را به عالم فاضل ملا شيخ احمد رحمة اللّه ساكن ترك آباد از تـوابـع يزد واگذار كرده است اين نسخه جز مخطوطات كتابخانه شيخ محمد حسين جندقى در كربلا موجود است ((65))

.
***.

مجمع التفاسير شيخ احمد احسائى .

(م 1241 ه ق ). مؤلف آن عارف نامى و متاله الهى شيخ احمد فرزند شيخ ابراهيم احسائى يكى ازعارفان و مفسران قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف آن كـه در پـيرامون زندگى او مطالب فراوانى گفته شده است يكى ازگروه هاى امامى بـاطـنـى مى باشد كه در مورد تفسير و ديگر حقايق دينى يك نوع باطن گرائى و تاويل گرايى را انـجـام داده اسـت مـعـتـقـدات وى هر چند در مواردى هم حق باشد ولى با ظواهر و با نصوص و تصريحات معمولى وفق نمى دهد كلمات او بيشتر به سخنان عرفا و اهل دل شباهت دارد كه بدون تـفـسـيـر و تايل نمى توان پرده از راز آن برداشت تنها خواص درمى يابند نه همگان از اين رو مورد بـرداشت هاى مختلفى قرارگرفته است و تاكنون معركه آراى محافل مذهبى واقع گرديده است او بـه شـرح و تـفسيربرخى از سوره ها و آيات مباركه به صورت گزينشى و انتخابى پرداخته است كـه مـجـمـوعـه ى آن در كـتـابـى به نام ((مجمع التفاسير)) در دو مجلد فراهم گرديده است و ايـن كـتـاب بـه صـورت تـرتـيـب سـوره ها تنظيم و تا سوره الناس آيات تفسير شده و مورد نظر اوگردآورى شده است البته نه همه آيات قرآن مجيد.

روش تفسيرى :.

هـمـانـگـونه كه نوشتيم تفسير او به صورت تاويل مى باشد فى المثل در همان تفسيردر مورد آيه شريفه ((و اوحى ربك الى النحل ان اتخذى من الجبال بيوتا)) ((خداوند به زنبور عسل الهام نمود كـه از كوه ها و تپه ها خانه ها و منازلى براى خويشتن فراهم آورد))مى نويسد: ((تفسير ظاهرى آيه آن است كه جبال جمع جبل به معنى كوه مى باشد و آن معروف و مشخص هست ولى تفسير ظاهر آن است كه جبال جمع جبله (فطرت ) بوده باشد و آن طبيعت و فطرت است ولى تفسير تاويلى آيه اين است كه جبال عبارت ازاجساد حيوانى باشد اعم از انسان و غيره و نحل معروف است كه زنبور مـى بـاشـد ولى درتفسير باطنى عبارت از آل محمد (ع ) مى باشند و در تفسير تاويلى نفوس علما ودانشمندان هستند و در ظاهر ظاهر مقصود از آن نفوسى است كه قدرت انتحال وبهره برى دارند و آن داشتن انتخاب و اختيار است كه مى تواند زيباها را برگزيند آنچنان كه خداوند متعال فرموده اسـت ((آنـان كـه گـفتار را مى شنوند و از بهترين آنها پيروى و تبعيت مى نمايند)) به قرينه قول پروردگار كه مى فرمايد: ((اوحى ربك الى النحل )) ((خداوند به زنبور عسل وحى والهام نمود)). همانگونه كه ملاحظه مى فرماييد اين نوع تفسير نوعى تاويل و برخوردارى ازمفاهيم آيات است نه ظواهر آنها.

تفاسير متعدد:.

در فـهـرسـت كـتابخانه ها تفاسير متعددى از سوره هاى مباركه به نام ايشان ثبت شده است از آن ميان :.
1 ـ تفسير آيه شريفه ((اياك نعبد و اياك نستعين )). 2 ـ تفسير سوره ((هل اتى على الانسان حين من الدهر)). 3 ـ تفسير آيه ((والبحر يمده )). 4 ـ تفسير سوره ((اخلاص )). 5 ـ رسـم قرآن الكريم پيرامون علوم قرآن در ارتباط با رسم الفاظ آن (التراث العربى ج 3 ص 119 و 181). 6 ـ تفسير سوره ((توحيد)). هـمـانـطور كه مذكور شد تمام فعاليت هاى قرآنى او در دو مجلد به نام ((مجمع التفاسير)) گرد آورى شده است كه امر طالبان و علاقه مندان را آسان ساخته است .

آثار و تاليفات :.

از مـرحـوم شيخ احمد احسائى آثار و تاليفات متعددى بجاى مانده است كه اسامى برخى از آنها به اين ترتيب مى باشد:.
1 ـ شـرح زيـارت جـامـعـه منقول از امام هادى (ع ) اين شرح يكى از مفصل ترين شروح اين زيارت جامعه مى باشد كه در 453 صفحه بزرگ به قطع رحلى چاپ رسيده است .
2 ـ الـعصمة و الرجعه در مورد عصمت ائمه اطهار (ع ) از ديدگاه اخبار و احاديث اين كتاب كه به نام محمد على ميرزا قاجار نوشته شده است ((66))

او پسرى بنام شيخ على نقى احسائى دارد و در كتابى در علم خدا و در دفاع از اهداف پدر خود, به نگارش درآورده است كه در 1238 ه ق آن را به پايان برده است اين كتاب در كتابخانه آيت اللّه مرعشى نجفى موجود مى باشد ((67))

.
وفات او:.
در تاريخ وفات او گفته اند: ((فزت بالفردوس فوزا ـ يابن زين الدين احمد)) كه مساوى 1242 ه ق است او در مدينه وفات و در قبرستان بقيع مدفون گرديد((68)). ***.

تفاسير آية اللّه سيد عبداللّه شبر.

(م 1242 ه ق ). مؤلف متتبع و محقق آنها علامه جليل القدر آية اللّه سيد عبداللّه حسينى شبر يكى ازاعلام تفسيرى قرن سيزدهم هجرى مى باشد.
او در تاليف و تصنيف و پشت كارى در امر تحقيقات نمونه و الگو بوده است تفسير سيد عبداللّه شبر كـه بـا پـيش گفتار نويسنده نامى آقاى دكتر حامد حفنى در قاهره به چاپ رسيده است در ايران توسط دارالهجره قم با اندك تصحيح با افست اعاده چاپ شده است .
آيت اللّه علامه سيد عبداللّه شبر آيتى از آيات الهى بود كه نمى توان شرح حال او راآنچنان كه هست بـه قلم آورد چرا كه آنهمه آثار علمى و متنوع با آن كيفيت فوق العاده و باعمر كوتاه , بدون عنايت الـهى براى هيچ كس ميسر نيست اگر از تفسير قرآن كريم گفته شود, كتاب هاى تفسيرى ايشان يعنى تفسير كبير, وسيط, وجيز در راس تفاسير قرارمى گيرد.
و هـر گاه از كتب فقهى ذكرى بميان آيد كتاب مصابيح الظلام فى شرح مفاتيح الاسلام ايشان در نظر جلوه كند كه علاوه بر شرح مفاتيح تاليف مرحوم فيض , نقل و قول ديگر را نموده و همه اخبار وافى و وسايل الشيعه و بحار را كه ارتباطى به مطلب داشته متعرض شده است .
و چـنـانـچه از كتب , احاديث , ذكرى به ميان آيد, كتاب جامع الاحكام ايشان بنظرمى آيد كه (14) جـلـد اسـت و كليه اخباريكه در ارتباط با مستندات اصوليين و فقها مى باشداز كتب اربعه و ساير كتابها جمع آورى نموده است و شايد همين كار و ساير كارهاى حديثى ايشان , سبب شده كه وى را به ((مجلسى ثانى عصر)) خود به نامند.
و اگر از كتب رجال گفته اى به ميان آيد كتاب ((جامع المقال فى معرفة الرواة والرجال )), جلب تـوجـه كـنـد ايـن اثـر, كـتابى است مبسوط و مؤلف محترم به ناچار آنراخلاصه كرده و ((ملخص المقال )) نام نهاده است .
البته قابل ذكر است كه مرحوم آيت اللّه سيد عبداللّه شبر غير از كتب ذكر شده , دههاكتب ديگر در اخلاق و نجوم و اصول و ترجمه نهج البلاغه و ترجمه دعاها و خطبه هاتاليف كرده است .
وى در اجازه اى كه به سيد محمد تقى (كه مى گويند شايد سيد محمد تقى كاشانى پشت مشهدى باشد) داده مى نويسد:.
((بـه وى اجـازه مـى دهـيـم از كـتابها و تاليفات خودم كه متجاوز از (50) كتاب است روايت نقل نمايد)). از ايـن سـخن بخوبى روشن مى شود, با توجه به اينكه عمر ايشان هم زياد نبوده 54سالگى رحلت نموده است ايشان مويد و مورد توجه ائمه دين بوده است .
نـوشـتـه اند: مرحوم شيخ عبداللّه ((صاحب مقياس الانوار)) كه خود از محققين و فقهارضوان اللّه عـليم است , مى فرموده روزى وارد بر سيد شبر مى شدم و از كثرت تاليفات اوقلت و كمى تاليفات خـودم تعجب كردم سر آن را جويا شدم , سيد در جواب فرمود: اين موفقيت از توجه امام موسى بن جـعـفـر (ع ) اسـت شبى آنحضرت را در خواب ديدم قلمى بمن داد و فرمود: بنويس , پس از آن به تاليف موفق شدم و هر چه از قلمم بيرون آمده ازبركت آن قلم است .
مرحوم محدث قمى پس از آنكه اين خواب را از مرحوم حاجى نورى نقل مى كند, مى فرمايد:.
مطلب همان است كه سيد فرموده است , اين حقير هم هر گاه متوسل بسادات وائمه دين مى شوم تـوفيق زيادى در خود مى بينم و گاهى چنان بى توفيق مى شوم كه ماههامى گذرد موفق به يك جـزوه نمى شوم ولى با توسل , توفيق مى يابم و هر چه از قلمم بيرون آمده از بركات ائمه اطهار (ع ) است )). آيت اللّه سيد عبداللّه شبر و تفسير قرآن .
مـرحـوم سـيد عبداللّه شبر داراى چهار نوع تفسير بوده كه بنام هاى مختلف در كتاب الذريعه ذكر شده اند:.

1 ـ صفوة التفاسير.

تـفسير كبير موسوم به صفوة التفاسير كه مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانى آنرا درالذريعه در باب صاد آورده و مـى نـويسد اين تفسير داراى (62000) بيت است كه يكى ازشاگردان سيد بنام محمد بن مال اللّه در رساله خود به آن اشاره كرده است .
ايـن تفسير در دو مجلد بزرگ به زبان عربى و شيوه ى روايى است كه مؤلف به صورت مزجى قرآن كـريم را تفسير نموده است و بيشتر جنبه ى روايتى دارد و به مباحث ديگر كمتر مى پردازد صاحب روضات و الذريعه اين را به نام ((التفسير الكبير)) مى خوانندسيد محمد مال اللّه يكى از شاگردان مـؤلـف در شـرح حال استاد خود مى نويسد اين تفسيردر 62000 سطر است و غير از تفسير الجوهر الثمين است مجلد اول از سوره ى حمد تاسوره يوسف و مجلد دوم از سوره رعد تا پايان قرآن كريم را در بـر دارد نـسـخـه ى عصرمؤلف از مجلد دوم در كتابخانه آية اللّه مرعشى نجفى در قم تحت شماره 5268 موجوداست .

2 ـ الجوهر الثمين فى تفسير القرآن المبين .

تفسير وسيط بنام ((الجوهر الثمين فى تفسير القرآن المبين )) كه در الذريعه آنرا درباب (ج ) ذكر كـرده و مـى نويسد: اين تفسير طبق آنچه كه يكى از شاگردان او بنام شيخ ‌عبدالنبى كاظمى در تـكـمله ى نقد الرجال گفته , دو جلد بزرگ است , جلداول آن تا سوره اسرا و جلد دوم آن از سوره اسرا تا آخر قرآن كريم است و بيش از 34000 بيت است سپس صاحب الذريعه افزايد:.
((مـن نـسـخه خطى آن را كه به خط خود سيد بود نزد نوه او سيد محمد بن على بن الحسين بن مؤلف ديده ام و جلد اول آن در 18 صفر 1239 ه ق و جلد دوم آن در 19 ربيع اول 1239 ه ق به اتمام رسيده است )).

3 ـ تفسير الوجيز.