علامه گزى در تذكرة القبور, به صورت موجز مى نويسد: ((او معاصر آقامحمد بن آقا محمد رفيع گيلانى , معروف به آقا محمد بيدآبادى , عارف الهى (متوفى1197 ) مى باشد.
احتمال اينكه حيات و ممات ايشان هم مقارن هم بوده باشد, بعيدنيست .
وى در اصفهان وفات يافته و در آب بخشان مدفون مى باشد ((522))

.
آقـاى دكتر شفيعى , در مفسران شيعه عين مطالب حاج آقا بزرگ را ترجمه كرده است , بى آنكه به منبع مطلب اشارتى داشته باشد.

گفتار صاحب طبقات :.

صـاحب طبقات اعلام الشيعه مى نويسد: ((حسين تفليسى , عالم عارف ,مشهور به تفليسى , ساكن اصـفـهـان , و مـتـوفى در رجب 1192 در اصفهان , آنچنان كه بر سرلوح قبر او, واقع در آب بخشان اصفهان مكتوب آمده است .
تفسير او,مشهور به تفسير تفليسى است , آنچنان كه در الذريعه , ج 4 , ص 267 آورده ايم .
آقـاى مـحـمـد عـلـى معلم حبيب آبادى نوشته است : ((هنگامى كه دستور تخريب بقعه ,و امتداد خـيابان صادر شد, استخوانهاى آن مرحوم را به تخت فولاد, تكيه ميرمحمد باقر چهارسوقى انتقال دادند, و در همانجا مدفون , و لوحى بر قبر اونهادند.
بقعه در وسط شارع قرار گرفت , كه ممتد از دروازه دولت تا خارج شهراست ((523))

.
البته اين مفسر ما غير از آن ابوالفضل حبيش بن ابراهيم تفليسى (متوفى629 ) مى باشد, كه صاحب كـتـاب قـانـون ادب و مـخـتـصرى اندر علم طب , و وجوه قرآن است , كه در الذريعه , ج 20/180 , 17/253 ـ 18/94 آثار او معرفى شده است ((524))

.

496 ـ تفسير مناهل التحقيق درويش شيرازى .

(متوفى 1199 ه ق ). مؤلف آن , آقا محمد هاشم بن ميرزا اسماعيل شيرازى ذهبى (متوفى 1199)يكى از اعلام تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او كـه مستوفى در تشكيلات زنديه بود, از شغل خود كناره گيرى نمود و به گروه عرفا پيوست , و شـاگرد, سپس داماد و جانشين سيد قطب الدين نيريزى شد, كه يكى از پيشوايان گروه ذهبيان كبرويه بود.
وى تا سال 1199 زنده بود,و در آن سال درگذشت و در حافظيه شيراز به خاك سپرده شد.
آغاز آن : ((الحمد للّه المتجلى لخلقه )). ايـن تـفـسـيـر شريف پيرامون آيه شريفه (الا الى اللّه تصير الامور) (سوره شورى , آيه 53) محتوى لـطـايف عرفانى و حقايق صمدانى است , و در مقام اثبات معاد و رستاخير, مطالب جالبى را آورده است .
صـاحـب الذريعه مى نويسد: ((اودر 90 سالگى درگذشته است , و بنا به نقل طرائق الحقايق , ج 3 , ص 98 , درحافظيه شيراز مدفون شده است .
او در اواسـط حال از كار نويسندگى نزدخوانين زنديه استعفا داد, و جانب عزلت را گرفت , و نزد قطب الدين محمدنيريزى به تزكيه نفس پرداخت و داماد او شد.
در كتاب فارسنامه (ج 2 , ص 152) شرح حال او را از رياض العلما نقل ,و تاريخ وفات او را در 1200 و اندى ذكر كرده است ((525))

.
اين تفسير در موزه بريتانيا 2/8012 ثت در كليات محمد هاشم , از سده19 ميلادى نگهدارى مى شود.
ايـن كـتـاب در سـال 1323 در تهران , تحت عنوان ((گفتارى عرفانى درسلوك )), به خط ميرزا ابوالقاسم معروف به ميرزا بابا ذهبى شيرازى به چاپ سنگى رسيده است .
نـسـخـه غير مورخى از آن تفسير در خانقاه احمديه شيراز,طبق آنچه در فهرست آن , ج 7 , ص 5 آمده است , موجود مى باشد.
مـرحوم علا مه تهرانى , در جلد نهم , ص 1288 الذريعه نيز شرح حال او را آورده است , ووفات او را سال 1199 مى نويسد ((526))

.

497 ـ تفسير اهل البيت (ع ) تنكابنى .

(اواخر قرن دوازدهم ). مـؤلف آن , شيخ سليم بن ملا سليمان گيلانى تنكابنى (متوفى اواخر قرن دوازدهم ) يكى از اعيان فقهى و تفسيرى قرن دوازدهم هجرى مى باشد.
او صاحب كتابهاى : منهاج الاحتياط در پاسخ بانويى از خاندان سلطنتى كه نامش در ديباچه كتاب آمده است .
و صـاحـب تـالـيـف تفسير اهل البيت (ع )است كه بنا به اظهار فاضل محترم , آقاى محمد سمامى حائرى , همشهرى بزرگواروى , نسخه اى از آن تفسير در دانشگاه شيراز موجود مى باشد.
و در فهرست كتابخانه مجلس شورا, ج 10 , بخش 4 , ص 1689 نيز معرفى شده است ((527)).