‏نكته‏ها

فرزند شايسته

عشق و علاقه به فرزند به طور فطرى در وجود انسان قرار داشته و از تمايلات طبيعى او به شمار مى‏رود كه <غريزه بقاى نوع» ناميده مى‏شود. و اسلام نيز از فطرت انسانى غفلت نورزيده و در ماجراى زكريّاى پيامبر، طبيعت انسان را در عشق و علاقه به فرزند و راه دستيابى به آن را برايمان ترسيم نموده كه زكريّا(ع) بهترين الگو و سرمشق در اين زمينه است.

حضرت زكريا پير و سالخورده بود و دوران باردارى همسرش سپرى گشته بود، ولى با اين وصف، حضرت با دعاهاى خود از پيشگاه پروردگار خويش درخواست نمود كه فرزندى شايسته به او عنايت كند و او را اين گونه خواند: <رَبِّ هَبْ لِى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً».

ما اين گونه بايد از خداوند فرزند بخواهيم و علاقه‏مند به داشتن فرزندانى پاك باشيم و بتوانيم آنان را به نحوى شايسته تربيت كنيم و در گفتار و كردار براى آنها بهترين الگو و سرمشق باشيم تا در زندگى برايمان فرزندانى نكو و در سختى و دشوارى‏ها يار و ياورمان، و پس از مرگ ذخايرى شايسته براى ما باشند كه از دعاهاى خير آنان بهره‏مند گرديم. لذا رسول اكرم(ص) مى‏فرمايد: <انسان كه از دنيا برود دستش از همه چيز كوتاه است به جز سه چيز: صدقه جاريه و علم و دانشى كه مردم از آن بهره‏مند گردند و فرزند شايسته‏اى كه در حق او دعا كند».

قابل توجه است كه زكريّا(ع) هنگامى كه براى درخواست فرزند متوجه خداى خويش شد، در حالتى از خشوع و خضوع و معترف به فضل و بخشش خداوند بود، او با بيان ضعف و ناتوانى خود، از خداوند تمنّاى تحقق آرمان و آرزويش را داشت، مؤمنين از اين ماجرا درسى آموزنده مى‏گيرند كه چگونه به پيشگاه خداوند تضرع و زارى كرده و در بيانِ خواسته‏هاى خود به چه نحو به او روآورند.

زمانى كه دعا مستجاب مى‏شود، انسان بايد خدا را بسيارحمد و سپاس گويد. زكريا هنگامى كه مژده فرزند را دريافت كرد به خانواده و پيروان خود دستور داد همانند او خدا را در صبح و شام تسبيح گويند.

درس ديگرى كه از اين داستان مى‏آموزيم اين است كه اگر فرزندان در آغوش خانواده‏هاى شايسته و با تقوا تربيت شوند، آنها را از انحطاط و بدبختى مصون نگه داشته و ازكژى‏ها و كارهاى ناپسند بركنار مى‏دارد و تربيت مريم‏3 توسط حضرت زكريا مى‏تواند بهترين سرمشق ما باشد.

آن حضرت كه تربيت مريم را بر عهده گرفت، در خانه خدا او را طبق دستورات دين تربيت نمود، و مريم از هرگونه مظاهر فساد دور بود و همين تربيت بود كه او را در آن مقام و جايگاه برجسته تقوا و قرب الهى قرار داد تا آنجا كه قرآن او را به عظمت و بزرگى ستوده و وى را بر زنان جهان برترى بخشيده و فرموده است: <وَإِذ قالَتِ المَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ العالَمِينَ».

تقوا و ثمرات آن

خداوند براى به دست آمدن ارزاق و روزى مردم در اين دنيا، اسباب و عللى قرارداده است و با تلاش وكوشش انسان به دست مى‏آيد، به همين دليل خداوند با اين گفته، مؤمنين را به تلاش و كار دستور داده است: <فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِى الأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ».

البته همه ارزاق به صِرف تلاش و كوشش انسان بستگى ندارد، بلكه بخش عظيمى از آن در وراى علل و اسباب نهان است كه از ناحيه خداوند به هر يك از بندگانش كه بخواهد عطا مى‏شود. و اين معناى فرموده خداست:

أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِى ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ؛

آيا نديدند كه خداوند به هركس بخواهد روزى فراوان مى‏دهد و آن را برايش مقدر مى‏كند، در اين امر آيات و نشانه‏هايى براى مؤمنين است.

بنابراين ارزاق مردم، راز و رمزى است در پيشگاه خداوند و طبق حكمتى خاص آنها را به انسان‏ها عطا مى‏فرمايد. از جمله رازهايى كه قرآن از آن پرده برداشته اين است كه تقواى الهى وسيله نزول نعمت‏ها و ارزاق پاك از پيشگاه اوست. خداى متعال مى‏فرمايد:

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ القُرى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأَرضِ؛

اگر مردم شهرها ايمان آورده و از خدا پروا داشته باشند، از آسمان و زمين بركاتى را بر آنان فرو خواهيم فرستاد.

و در داستان مريم و عيسى(ع) راز تقوا را براى ما فاش مى‏سازد، و اكنون اين مريم بود كه از بهترين خوراكى‏ها ارتزاق مى‏كرد و اظهار مى‏داشت كه اين خوراكى‏ها از نزد خدا هستند. اين ارزاق آثار تقوايى بود كه خداوند آن را ويژه او گردانده بود:

<كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيّا المِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنّى‏ لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ».

آيا ملاحظه نمى‏كنيد كه كلمه <محراب» در اين آيه شريفه به فضاى معنوى و عبادى كه مريم در آن به سر مى‏برد، اشاره دارد؛ فضايى كه صفتِ تقوا و دورى از گناهان را در عبادتگرى‏اش به كمال برساند. و همين مريم آن‏گاه كه كودك خردسال خود را در آغوش دارد و در موقعيت بس دشوارى كه انسان از بيم رسوايى، دهانش خشك و از سخن باز مى‏ايستد، قرار مى‏گيرد، خداوند بدو الهام مى‏كند تا به كودكش اشاره كند و او چنين مى‏كند. اينجاست كه كودك از گهواره به گونه انسانى در حدّ كمال، لب به سخن گشود و مادرِ خويش را تبرئه ساخت، و اين عمل معجزه‏اى براى عيسى(ع) و كرامتى براى مادر پاكدامنش به شمار مى‏آيد و خداوند بندگان پرهيزكار و با تقواى خويش را به حال خود رها نمى‏سازد و در قرآن مى‏فرمايد: <وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»؛ <وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً».

تقوا وسيله‏اى است براى فراوانى رزق و روزى و آسانى كارها و گشايش از تنگناها و سزاوار است كه ما خويشتن را آراسته به تقوا نماييم و از آن ره توشه برگيريم تا به سعادت دنيا و آخرت نايل شويم، چه اين‏كه تقوا بهترين زاد و توشه در مسير زندگى است. خداوند مؤمنين را مخاطب قرارداده و مى‏فرمايد: <وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى‏».

دعوت به يارى دين

دعوت به يارى دين خدا موضوعى است كه از گفته عيسى(ع) به قوم خود، آن‏گاه كه در ايمان برخى از آنها ترديد نمود، براى ما آشكار مى‏شود: <فَلَمّا أَحَسَّ عِيسى‏ مِنْهُمُ الكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِى إِلىَ اللَّهِ» و يارانش پاسخ دادند: <نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِاَنّا مُسْلِمُونَ * رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِينَ».

قرآن، گروهى را كه به عيسى(ع) ايمان آوردند، مدح و ستايش نموده است؛ زيرا آنان ايمان خويش را ابراز كرده و آمادگى خود را براى يارى او با هر نوع فداكارى و ايثار اعلان داشتند، اينان الگوى بسيار برجسته‏اى از ايمان و فداكارى بودند كه خداوند آنها را نصب العين مؤمنين قرار داد تا از آنها پيروى كرده و به شيوه آنها عمل كنند، از اين رو خداوند آنان را در قرآن مخاطب ساخته و مى‏فرمايد: <يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ كَما قالَ عِيسى‏ ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوارِيِّينَ مَنْ أَنْصارِى إِلىَ اللَّهِ قالَ الحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ».

بنابراين، ايمان حقيقى آن است كه مؤمن را به يارى دين خدا و اعتلاى آن وا دارد تا ميان مردم به تبليغ آن پرداخته و در دفاع از دين از جان خود مايه بگذارد؛ زيرا يارى دين خدا، يعنى يارى عدالت و اصلاح طلبى و احقاق حق محرومان و پايان دادن به طغيان و سركشى وفساد و تباهى‏ها.