42. <وَ قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ؛

كسانى كه پيش از آنان بودند مكر و حيله ورزيدند؛ در حالى كه خداوند، هرگونه مكر و حيله را مى‏داند و از كار هر كسى كه انجام مى‏دهد، آگاه است و كافران به زودى مى‏فهمند كه سرانجام خانه آخرت از آن كيست».

برگ‏هاى زيادى از صفحات تاريخ بشر، گواهى مى‏دهند كه وى بر اثر جهل و نادانى، و يا خودسرى و خودخواهى گاهى در برابر نداهاى حيات‏بخش آسمانى، به مقاومت مى‏پرداخت و مى‏كوشيد كه با ستيزگى خاصى مشعل‏هاى هدايت را فرو نشاند.

تاريخ مبارزه پيامبران، با گروه‏هاى گوناگون كه بزرگ‏ترين مانع براى پيشرفت آيين آسمانى بودند، گواه زنده و سند گفتار ماست. گاهى بشر با دانش و بينش محدود و قدرت ناچيز خود، به فكر الوهيت و دعوى خدايى افتاده و خود را خداى جهان و انسان‏ها معرفى مى‏كرد: <أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى»(1) و با سحر و مكر و نيرنگ، به فكر مبارزه با يكى از بزرگ‏ترين رسولان خدا، موسى بن عمران مى‏افتاد، تا از اين طريق حكومت خود را بر ملت‏هاى ضعيف و توده‏هاى ناتوان استوار سازد؛ ولى غافل بود كه ناتوان‏تر از آن‏است كه با قدرت محدود و نارساى خود، در اين مبارزه كارى از پيش ببرد و در برابر اراده نافذ خدا، كه به پيروزى حتمى رسولان خود تعلق گرفته است،(2) مانعى پديد آورد. انسان با تمام انديشه‏هاى خام و حيله و فريب‏هاى خود، به سان پر كاهى است بر كف امواج كوبنده آب، كه در هر لحظه‏اى فنا و نابودى وى امكان دارد.

جادو و نيرنگ ساحران فرعون، كه مظهر مكر و حليه فرعون به شمار مى‏رفت، نه تنها لطمه‏اى به موسى وارد نساخت؛ بلكه گردانندگان اين صحنه، سرانجام به صف خداپرستان پيوستند و چوبه دار را بر بردگى و بشردوستى ترجيح دادند.

دشمنان معاصر پيامبر اسلام كه با او به مبارزه برخاسته بودند، خاطره تلخ سرگذشت ابرهه (مرد خودخواهى كه به فكر محو آثار توحيد و ويرانى كعبه در سرزمين مكه افتاد) را به ياد داشتند و با ديدگان خود ناظر بودند كه چگونه سپاه پيل او، در برابر سنگريزه‏هاى ناچيزى از پاى درآمد و انديشه‏هاى باطل و نيرنگ‏هاى نظامى او به نابودى گراييد.

سرانجام مبارزه ناتوان با قدرت نامحدود، جز شكست و نابودى چيز ديگرى نيست. مكر و فريب در صورتى مؤثر مى‏افتد كه طرف از نقشه دشمن آگاه نباشد؛ ولى در برابر خدايى كه پنهان و آشكار، برون و درون، براى او يك‏سان است و از تمام كارها و فعاليت‏هاى پنهان و آشكار آگاهى دارد و به موقع، پرده از روى كار برمى‏دارد و نقشه‏ها را نقش بر آب مى‏سازد، تأثيرى ندارد.

از آن‏چه گفتيم مفاد آيه مورد بحث، به خوبى روشن گرديد آن‏جا كه مى‏فرمايد: <قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ...».

هدف از جمله <يَعْلَمُ ما تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ» اشاره به اين نكته است كه، مكر و حليه درباره كسى مؤثر مى‏افتد كه از پنهان‏كارى‏هاى دشمن آگاه نباشد، در صورتى كه خدا از انديشه‏ها و كارهاى ما كاملا آگاه است .

مقصود از جمله <فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعاً؛ براى خداست همه مكرها» اين نيست كه خداوند نيز براى كوبيدن طغيانگران و نابود كردن آنها از در مكر وارد مى‏شود؛ زيرا فريب و نيرنگ كار افراد عاجز و ناتوان است و ساحت قدس او از آن پيراسته است، بلكه از آن‏جا كه او از تمام نقشه‏هاى دشمنان دين، به‏خوبى آگاهى دارد و هر لحظه‏اى كه بخواهد همه را محو و نابود مى‏سازد، مى‏فرمايد: <براى خداست همه مكرها» يعنى اوست كه مى‏تواند تمام توطئه‏هاى بندگان گردنكش را از اثر بيندازد.


1. نازعات (79) آيه 24.

2. <انَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِى الْحَيَاةِ الدُّنْيَا؛ ما فرستادگان و افراد با ايمان را در اين جهان يارى مى‏كنيم» - غافر (40) آيه 51.