4. <وَ فِى الأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخِيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقَى‏ بَمآءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى بَعْضٍ فِى الْأُ كُلِ إِنَّ فِى ذَلِكَ لِايتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛

در زمين قطعاتى پيوسته و مختلف وجود دارد و در آن باغ‏هايى از انگور و زراعت و نخل‏هايى كه از يك ريشه و يا دو ريشه روييده‏اند وجود دارد، همگى‏بايك آب سيراب مى‏شوند و ميوه برخى را بر برخى ديگر برترى داده‏ايم ودراين‏موضوع براى گروه انديشمند، نشانه‏هايى (از عظمت و قدرت خدا) است».

زمين در نگاه‏هاى نخستين ما به صورت‏هاى گوناگونى جلوه مى‏كند؛ پاره‏اى از آن را به گونه سنگلاخ و شوره زار مى‏بينيم كه براى هيچ نوع كشت شايستگى ندارد و چه بسا در اسرار آفرينش اين قسمت در شگفت مى‏مانيم و از خود مى‏پرسيم هدف از آفريدن اين پهنه‏هاى غير قابل كشت چيست؟! ولى به‏طور مسلم نتايجى دارد كه سرپنجه علم به تدريج از آن پرده بر مى‏دارد.

ولى پاره ديگر را سر زمين‏هاى حاصلخيز و آماده براى هر نوع كشاورزى و درخت كارى مى‏بينيم كه به صورت يك منبع سرشار از حيات و زندگى، جنبش و حركت جلوه‏گرى مى‏كند.(1) قرآن اختلاف چهره‏هاى زمين را گواه بر وجود تدبير در جهان آفرينش مى‏داند و در آغاز آيه مورد بحث مى‏فرمايد:

<وَ فِى الأَرْضِ قِطَعٌ مُّتَجاوِرَاتٌ؛

در روى زمين قطعات گوناگون و به هم پيوسته‏اى وجود دارد».

آيا وجود اين قطعات رنگارنگ دليل بر وجود حكومت عقلِ محيطِ بزرگى، بر اين كره خاكى نيست؟ آيا پديد آمدن اين چهره‏هاى مختلف از ماده واحد جهان (اتم) گواه بر مداخله يك مبدأ قدرت و دانش، در خلقت زمين نمى‏باشد؟ درست است اختلاف چهره زمين، معلول يك سلسله علل طبيعى و به عبارت ديگر، اثر مستقيم تركيب عناصر مختلفى است كه در زمين وجود دارد و چهره آن را به گونه‏هايى در مى‏آورد؛ ولى بايد ديد مبدأ اختلاف عناصر چيست.

اختلاف هر عنصرى با عنصر ديگر طبق تصريح دانشمندان، مربوط به اختلاف اتم‏ها، از نظر شماره نوترون‏ها و پروتون‏ها و الكترون‏هاى آنهاست و در حقيقت سازنده صدى چند عنصر، همين اختلاف اجزاى اتم‏ها از نظر تعداد نوترون و پروتون و الكترون است و همين اختلاف تحت ضابطه و قانون دقيقى است كه اختلال آن، سبب نابودى عنصر مى‏باشد. آيا اين انضباط در ساختمان موجودى بدون مداخله يك فاعل دانا و توانا صورت مى‏پذيرد؟

كوتاه سخن آن‏كه، تفسير اختلاف سطح كره زمين از نظر آمادگى براى كشت و يا نداشتن صلاحيت براى آن، به وسيله علل طبيعى و مربوط دانستن آن به تركيب عناصر مختلف شيميايى، نه تنها مانع از آن نيست كه اين اختلاف، اثر مداخله يك مبدأ قادر و دانا باشد، بلكه بدون مراقبت و نظارت او صورت نمى‏پذيرد؛ زيرا اختلاف چهره زمين معلول تركيب عناصر گوناگونى است و مغايرت يك عنصر شيميايى با عنصر ديگر، نتيجه اختلاف اتم عنصرهاست و تفاوت دو اتم، مربوط به تعداد الكترون و پروتون و نوترون هر اتم است و شماره ذرات اتم آن‏چنان دقيق و تحت انضباط است كه كوچك‏ترين تخلف در تعداد برخى، موجب اختلال در وجود عنصر و نابودى آن مى‏گردد.

بنابراين، گذشته از اين كه انضباط ذرات مخصوص هر اتم، گواه بر وجود تدبير در جهان آفرينش است؛ پديدآوردن يك اختلاف در سطح كره خاك در ماده واحد (اتم) با نظامى كه بيان گرديد خود بزرگ‏ترين گواه است كه خدايى دانا و توانا از روى نقشه و تدبير و مقايسه و اندازه‏گيرى خاصى، از ماده واحد، اين اختلاف را به وجود آورده است.

در نگاه ديگر

روى زمين را پوشيده از مزارع مختلف و انواع سبزى‏ها، گل‏هاى رنگارنگ، درختان با برگ‏هاى مختلف و ميوه‏هاى خوش‏رنگ و مطبوع، مشاهده مى‏نماييم و هر يك از اين نباتات، گذشته از اين‏كه به محيط زندگى جلال و شكوه بخشيده، مايه زندگى و اساس استقرار حيات در روى زمين است. در اين صورت از خود مى‏پرسيم: ريشه اين اختلاف در جهان نباتات از كجاست؟ چگونه از يك آب و خاك و حرارت (خورشيد) يك چنين انواع بى‏شمارى به وجود آمده است؟

وارد باغستانى مى‏شويم، مى‏بينيم كه، شبدر در كنار لاله و ياسمن پهلوى سوسن روييده‏اند. در يك هكتار زمين، خرما، انگور، سيب، گلابى، هلو، شفتالو و... در كنار يكديگر رشد نموده و با ميوه‏هاى رنگارنگ خود كه، از شاخسار آنها آويزان است و خودنمايى و فخر فروشى مى‏كنند.

در نخستين برخورد، هر بيننده‏اى انگشت تعجب به دندان گرفته و با خود مى‏گويد: چه قدرتى اين انواع را از ماده واحد (آب و خاك و نور) پديد آورده است؟ قرآن اين حقيقت را، كه نشانه وجود تدبير در جهان آفرينش و بالاخص جهان نباتات مى‏باشد، با جمله زير بيان كرده و مى‏فرمايد:

اين مزارع مختلف و انواع درختان و ميوه‏هاى گوناگون، همگى از يك ماده سيراب مى‏شوند (<يسقى بماء واحد») و در حقيقت آب، كه خون زندگى زمين است، از وحدت ماده در نباتات مختلف جهان حكايت دارد.

درست است كه علم و دانش امروز، ثابت كرده است اختلاف رنگ و نوع ژن‏هاست كه باعث اختلاف رنگ و شكل گياهان و انواع درختان مى‏شود؛ ولى جان سخن در علت اختلاف همين ژن‏ها و تعداد آنها در سلول تخم گياهان است كه چگونه، از ماده واحد جهان (اتم) اين عوامل گوناگون و دستگاه‏هاى مختلف پديد آمدند و سرانجام موجب اختلاف در جهان گياهان و درختان شدند؟

تو گويى در ساختمان هر گياه و درختى، لابراتوار و دستگاه مخصوصى است كه هر كدام، از يك آب و خاك، انواع مواد و ويتامين‏ها مى‏سازند. اگر در جو و گندم ماده نشاسته‏اى و در نخل و مو ماده قندى و در ليمو ماده اسيدى و در ساير درختان و گياهان، انواع مواد و ويتامين‏ها مشاهده مى‏كنيم همگى اثر مستقيم دستگاه‏هاى مختلف و لابراتوارهاى گوناگون است كه در ساختمان و بذر هر كدام وجود دارد و اين لابراتوارهاى طبيعى، از آب و هوا و خاك و نور واحد جهان طبيعت، انواع خوراكى‏ها و ويتامين‏ها را براى بشر مى‏سازند. پديد آرنده اين عوامل و دستگاه‏ها از ماده واحد جهان (اتم) كيست؟ آيا ماده فاقد شعور و حس مى‏تواند براى خويش يك چنين نظامى را طرح ريزى كند؟ آيا مى‏تواند بدون دخالت يك مدبر بزرگ و عقل محيط خود به خود به صورت لابراتوارها و دستگاه‏هاى گوناگونى در آيد و به جهان زندگى با انواع درختان و اقسام ميوه‏ها، شكوه و جلال بخشد؟قرآن در برخى از سوره‏ها روى اختلاف ميوه‏ها نيز تكيه نموده و مى‏فرمايد:

<هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ مِنَ الْسَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَ الأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِى ذَلِكَ لَايَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ...وَ مَاذَرَأَ لَكُمْ فِى الأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِى ذَلِكَ لَايَةً لِقَومٍ يَذَّكَّرُونَ؛(2)

اوست خدايى كه از آسمان آب فرو فرستاد و از آن است آشاميدن شما و نيز از آن درختانى مى‏روياند كه (از برگ آن دام‏هاى خود را) مى‏چرانيد. خداوند به وسيله آن آب، مزارع و درختان زيتون و نخل و انگور و همه نوع ميوه‏ها را مى‏روياند و در اين موضوع براى گروه انديشمند، نشانه (توحيد و گواه بروجود تدبير در جهان آفرينش) است. اوست خدايى كه در روى زمين موجودات رنگارنگ (جاندار و نبات) آفريد و در اين مسأله براى اهل توجه نشانه‏هايى وجود دارد».

و نيز روى اختلاف رنگ‏ها در ميوه‏ها و كوه‏ها و صخره‏ها و مردم و جنبندگان و چهار پايان تكيه كرده مى‏فرمايد:

<أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُّخْتَلِفاً أَلْوانُها وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بَيْضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ ألْوانُها وَ غَرابِيْبُ سُودٌ وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوابِّ وَ الأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ كَذلِكَ إِنِّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِه الْعُلَماءُ اِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفُورٌ؛(3)

مگر نمى‏بينى كه خدا از آسمان آبى نازل كرده و از آن ميوه‏هاى رنگارنگى خلق كرده‏ايم، و در كوه‏ها راه‏هايى (از طبقات كوه) سفيد و قرمز، به رنگ‏هاى گوناگون و صخره‏هايى سياه پديد آورديم. و هم‏چنين از انسان‏ها و جانوران و چهار پايان به رنگ‏هاى مختلف (آفريديم)؟ از ميان انسان‏ها فقط دانشمندان مى‏ترسند و خداوند با قدرت و آمرزنده است».

ذيل‏آيه، كه ترس‏را از آنِ علما و دانشمندان‏مى‏داند، اين‏نكته رامتذكرمى‏شود كه، تنها اين طبقه، در آفرينش جهان دقت كرده و خداى خود را مى‏شناسد.


1. خاك حاصلخيز از مواد معدنى تشكيل يافته و مقدار زيادى نيز مواد آلى دارد كه از بقاياى حيوانات و نباتات اوليه به وجود آمده‏اند. اين مواد آلى در مرحله پوسيدگى هستند، ولى در همين مرحله نيز بقاياى مردگان با آب و هوا تركيب يافته زندگانى جديد را ممكن مى‏سازد. خاكى كه داراى اين عناصر نيست و فقط از قطعات سنگ‏هاى تخريب شده به وجود آمده عقيم و غير قابل كشت است و حاصل نمى‏دهد. خاكى كه حاصل مى‏دهد خاك زنده است. بيست در صد خاك زنده را موجودات ذره بينى بى شمار گياهى و حيوانى تشكيل مى‏دهند. در هر گرم خاك ميليون‏ها از اين موجودات، زندگى مى‏كنند. به اين ترتيب، خاك در نتيجه عوامل اقليمى روى قسمت جامد زمين و افزايش اجسام زنده به مرور زمان به وجود آمده است. ر.ك: اثبات وجود خدا، ص 229 (گفته لستر جان زيمن، گياه‏شناس و خاك‏شناس آمريكايى).

2. نحل (16) آيه‏هاى 10 - 13.

3. فاطر (35) آيه‏هاى 27 - 28.