سوره مورد بحث، سيزدهمين سوره قرآن است و شماره آيات آن از 43 تجاوز نمى‏كند و در مورد نزول آيات آن در مكه يا مدينه ميان مفسران اختلاف وجود دارد، ولى دقت در مضامين آيات آن، كه خود يكى از طرق شناسايى مكى و مدنى بودن سوره‏هاست، روشن مى‏سازد كه آيات آن مكى است؛ زيرا در اين سوره درباره موضوعاتى بحث و گفتگو شده است كه تنها محيط مكه ايجاب مى‏كرد چنين بحث‏هايى مطرح شود. براى نمونه كافى است آيه پنجم و هفتم آن را بررسى كنيد؛ زيرا خداوند در آيه پنجم، گفتار منكران معاد را نقل مى‏كند و مى‏گويد: تعجب از گفتار كسانى است كه مى‏گويند: <آيا ما پس از خاك شدن بار ديگر زنده مى‏شويم»(1). به‏طور مسلم اين نوع اعتراض‏ها و انتقادها در محيط مشركان مكه بوده است از اين‏رو همين اعتراض‏ها در سوره‏هاى <يس»(2) و <صافات»(3) - كه هر دو از سوره‏هاى مكى هستند - نيز وارد شده است.

در آيه هفتم <معجزه خواهى» گروهى را نقل مى‏كند كه با وجود بزرگ‏ترين معجزه الهى (قرآن) خواهان معجزات ديگرى بودند. آن‏گاه در رد خواسته آنان مى‏فرمايد: <پيامبر فقط بيم‏دهنده است و براى هر گروهى راهنمايى است»؛(4) يعنى سنن و نظام جهان آفرينش، در اختيار پيامبر نيست كه مطابق تمايلات و درخواست‏هاى مردم، در جهان خلقت تصرف كند و اعجاز آورد، بلكه منذر و راهنما و بيم دهنده‏اى بيش نيست. نا گفته پيداست اين درخواست‏ها و لجاجت‏ها مخصوص مشركان قريش و هم فكران آنها بوده است و مشابه همين درخواست‏ها در سوره اسراء (آيه‏هاى 90 - 94) وارد شده است و مفسران بر مكى بودن آيات سوره <اسراء» متفقند و محيط مدينه - كه مخصوص مسلمانان و اهل كتاب بوده است - براى طرح چنين مطالب، مناسب نبوده و اين سنخ لجاجت‏ها در آن‏جا وجود نداشته است.

آرى، ذيل و دنباله آيه 31(5) - كه حاكى از نزول مصيبت‏هاى كوبنده بر قريش و يا هم جوار آنهاست - شبيه آيات مدنى است ولى از آن‏جا كه صدر آن مكى است به نظر مى‏رسد ذيل آن نيز مكى باشد و ما در محلّ خود، نظرمان را درباره ذيل اين آيه خواهيم گفت و اثبات خواهيم نمود ذيل آيه، هدف عمومى را تعقيب مى‏كند و اختصاص به قريش ندارد بنابراين، مانع ندارد كه اين آيه با ذيل خود، در مكه نازل شود.

آرى، آخرين آيه‏(6) اين سوره - كه اهل كتاب را گواه بر رسالت خود مى‏گيرد - از آيات مدنى است و هيچ مانع ندارد كه خصوص اين آيه در مدينه نازل شده باشد؛ ولى تعجب از قتاده است كه همه آيات سوره، جز ذيل آيه 31 را مدنى مى‏داند(7). در صورتى كه اگر عكس مى‏گفت مناسب‏تر و به اعتبار نزديك‏تر بود.

هدف و مزاياى سوره

يكى از مزاياى سوره، بيان سنن آفرينش و اسرار پيچيده خلقت است. در اين سوره از روى نظام آفرينش و يك سلسه قوانين طبيعى و رموز جهان هستى، با بيانى متين و تعبيرى استوار، پرده برداشته شده كه با آخرين تحولات و حقايق ثابت علمى، كاملاً موافقت دارد و چنين شرح و بسط و عنايت كاملى به بيان حقايق و سنن جهان آفرينش از خصايص اين سوره است. از اين نظر، اين سوره در قرآن مانندى ندارد و آيات مربوط به اين قسمت را بايد از <معجزات علمى» قرآن شمرد كه شرح و تفسير آنها كاملاً درخور دقت و اهميت است و در حقيقت از دلايل رسالت پيامبر گرامى به شمار مى‏رود.

از اين بيان، هدف سوره نيز روشن شد؛ زيرا هدف سوره به گواهى مضامين آيات آن، تشريح دلايل توحيد و طرح براهين يگانگى وى، كه اساس دعوت پيامبر را تشكيل مى‏دهد، مى‏باشد و در نتيجه، اثبات رسالت پيامبر و آسمانى بودن كتاب اوست. از اين جهت در آغاز و پايان سوره، صحت رسالت و حقانيت كتاب وى مورد عنايت قرار گرفته است.

در خلال سوره به مناسبت‏هايى درباره پاره‏اى از موضوعات، سخن به ميان آمده و براى مجسم ساختن منظره مبارزه حق و باطل و سرانجامِ اين مبارزه دايمى، مثال بسيار جالبى زده شده كه در محل خود به تفسير آن خواهيم پرداخت و در اواخر سوره، رشته سخن به موضوع <بداء» و <كتاب محو و اثبات» كشيده شده كه خود آن، يكى از معارف ممتاز عقلى قرآن است.


1. <أإذا كُنَّا تُراباً أَإِنَّا لَفِى خَلْقٍ جَدِيدٍ».

2. يس (36) آيه 78.

3. صافات (37) آيه 16.

4. <وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَّبِّهِ إنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ». در مورد ذيل آيه، به‏طور مشروح بحث خواهيم كرد. يكى از معانى محتمل در آيه، همين ترجمه‏اى است كه در متن ذكر شد.

5. <... وَلَا يَزَالُ الَّذيِنَ كَفَرُوا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيباً مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِىَ وَعْدُ اللّهِ...».

6. <قُلْ كَفى‏بِاللَّهِ شَهِيدَاً بَيْنىِ وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب».

7. شيخ طوسى، تبيان، ج 6، ص 211.