عقلگرايى در تفاسير قرن چهاردهم
شادى نفيسى
مقدمه
تفسيرنگارى سرگذشتى بس طولانى و پرفراز و نشيب دارد. از همان روزهاى نخست نزول وحى كه آيات الهى بر زبان رسول اكرمْ جارى مى گشت و بر مردم خوانده مى شد، بودند كسانى كه براى درك بهتر كلام الهى و پيام آسمانيِ قرآن، نزد پيامبر مى آمدند و از حضرتش تفسير و توضيح آيه را جويا مى شدند. در واقع پيامبر بزرگوار اسلام خود اولين مفسر قرآن بودند.
در اين ايام پرسش هاى تفسيرى اندك بود. درخشندگيِ وحى، چشم ها را خيره ساخته بود. مبارزه با دشمن بيرونى و خصم درونى، مسلمانان را به خود مشغول داشته بود. وجود مبارك پيامبر، برترين الگوى مسلمانى و روشن ترين تفسير ديندارى بود. و در كنار اين همه، خلوص زبان و سادگى و بى پيرايگيِ فهم مسلمانان صدر اسلام، موجب شده بود كه بيان قرآن را تا حدود زيادى درك نمايند و پرسش هايشان اندك باشد.
ليكن اين ايام كوتاه و سرنوشت ساز سپرى شد و از آن پس، وضع مسلمانان تغيير كرد. خورشيد وحى غروب كرد و عمرِ درخشان پيامبر به فرجام رسيد و زندگى را بدرود گفت. دشمن بيرونى مغلوب گشت و تمام جزيرة العرب به دست مسلمانان افتاد و جنگ با كشورهاى ديگر، پيروزى هايى پى درپى را به همراه داشت. ثروت و قدرت از هر سو به آنان روى آورد. قدم گذاشتن به سرزمين هاى ديگر، درآميختن با ملت ها و تمدن هاى جديد، آشنايى با دانش نوين از دست رفتن خلوص زبانشان را درپى داشت. اينك با دور شدن از زمان صدر اسلام و با تغيير و تحول در وضعيت جامعه مسلمانان، نياز به تفسير براى درك بهتر قرآن، بيش تر احساس مى شد. از اين پس تفسير، مسيرى پرفراز و نشيب را طى نمود كه اهل فن، آن را به مراحلى چند تقسيم نموده اند و براى هر دوره ويژگى هايى برشمرده اند.(1)
در اين ميان تفسير دوره معاصر سرآغاز مرحله اى نوين در تاريخ تفسير به شمار مى آيد. تفسير در اين دوره دستخوش تحولى عظيم، از حيث كميت و كيفيت شده است. در نتيجه روى آوردن بيش از پيش مسلمانان به اسلام، قرآن و تفسير آن، تفاسير متعددى در سرتاسر جهان پابه عرصه تأليف گذارده است. جلوه گر شدن پرسش هاى جديد و بهره بردن از يافته هاى گسترده علمى، تفاسير را حجيم ساخته و صنعت چاپ امكان تكثير آنها را در نسخه هاى متعدد فراهم آورده است.
پرداختن به مباحث سياسى، اجتماعى و علمى در تفسير اين دوره، امرى نوظهور است كه هيچ گاه با اين شدت و وسعت جلوه گر نشده بوده است. همچنين در اين دوره شاهد اوج گرفتن بحث درباره برخى موضوعات قرآنى، نظير وحى، ملائكه، جن، شيطان، معجزات، قيامت و برخى موضوعات متعلق به علوم قرآنى، همچون داستان هاى قرآن و اعجاز آن و پايبندى به برخى اصول تفسيرى، مانند وحدت موضوعيِ كل قرآن و سوره هاى آن و در نتيجه، بحث از ارتباط سوره و آيات و اهميت يافتن مسئله سياق هستيم. تفاسير معاصر از حيث ابداع و به كارگيريِ روش هاى تفسيريِ جديد، روش بررسى موضوعى قرآن و تفسير مقاله اى هم از تفاسير پيش از خود متمايز مى باشند.
جالب آن است كه موج اين تحول، تمام كشورهاى اسلامى را درنورديده است و در تفاسير تمام اين كشورها نمودى آشكار يافته است. بُعد مكان، اختلاف زبان، و تفاوت مذهب مانع از آن نشده تا مردمان سنوسى مذهب )فرقه اى از صوفيه( ليبى در كنار شيعيان ايران، حنفى هاى مصر و مسلمانان هند، از شيعه و سنى قرار گيرند. البته بايد توجه داشت كه به رغم آن كه تحول در حوزه معرفت دينى و به تبع آن، تفسير، تمام كشورهاى اسلامى را درنورديده، تفاوت هايى نيز ديده مى شود. در ايران اين تحول اگرچه تقريباً همزمان با مصر آغاز شد، اما از شدت و وسعت كم ترى برخوردار بود و روندى بسيار كُند داشت. اين روند از سال هاى 1320 شتاب يافت و در دهه 50 - 40 به اوج خود رسيد. يافته هاى آمارى به خوبى مى توانند اين روند را به ما نشان دهند.
در ده ساله 1342 1333 مجموعاً 1/10 درصد كل كتب منتشره به مذهب اختصاص داشت در صورتى كه اين نسبت در سال 1351 با انتشار 578 جلد كتاب مذهبى به 82/25 درصد كل كتب منتشر شده در ايران رسيده است. همين طور در سال 76/24 ،1352 درصد (576 جلد( و در سال 46/33 ،1353 درصد از كل كتب منتشر شده در ايران كتاب هاى مذهبى بوده است.
بر اين اساس بالاترين رقم كتب منتشر شده در ايران، برحسب موضوع، از سال 1351 تا 1354 با وجود فضاى خفقان حاكم بر آن زمان مربوط به كتب مذهبى است. در حالى كه در ده ساله 1333 - 1342 كتب مذهبى، پس از ادبيات، تاريخ و جغرافى، علوم اجتماعى مقام چهارم را دارا بوده است. از سوى ديگر، قرآن كريم در سال هاى اخير (سال هاى انجام اين تحقيق) پر تيراژترين كتاب ايران بوده است و هر سال نزديك به 700 هزار نسخه از آن تنها در تهران تجديد چاپ مى شود.(2)
همچنين بررسى هاى آمارى مى تواند در ضمن ملاحظاتى،(3) موضوعاتى كه انديشمندان اين دوره پرداختن به آن را ضرورى تلقى مى نمودند، بنماياند.
با نگاهى به فهرست كليِ مطالب، مشاهده مى شود كه در بخش كليات حدود 36، در مبحث قرآن 57، درباره حديث 18، در مبحث كلام و اصول عقايد 44، از فقه و اصول 76، در فرق و مذاهب اسلامى 31، در موضوع اخلاق اسلامى 97 و در مورد اسلام با توجه به اديان و مذاهب و مكاتب ديگر 220، تصوف و عرفان 8، در زمينه تاريخ و جغرافيايى اسلام ) از جمله سرگذشتنامه ها( 210 كتاب معرفى شده است. در بررسيِ نخستين به اين نتيجه مى رسيم كه نويسندگان مذهبى از همه بيش تر به برخورد اسلام با مذاهب، مكاتب و مباحث اجتماعى و اقتصادى عصر حاضر توجه داشته اند ....(4)
1. براى اطلاع بيش تر ر.ك: محمد حسينى الذهبى، التفسير والمفسرون؛ قاسم القيسى، تاريخ التفسير؛محسن عبدالحميد، تطوّر تفسير القرآن، قرائة جديده؛ امين الخويى، التفسير معالم حياته، منهجه اليوم؛ محمد حسين على الصغير، المبادى العامة لتفسير القرآن الكريم .
2. محمد باقر نجفى، نقش رسانه ها در پشتيبانى توسعه فرهنگى، ص152 - 151.
3. روشن است كه ارزيابى دقت آمارهاى ارائه شده در اين مجال امكان پذير نيست.
4. غلامرضا فدايى، گزيده كتابشناسى توصيفى اسلامى، ص45.