سورة النبأ

علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن الحسين بن خالد عن أبى الحسن الرضا عليه السلام فى قوله (عمّ يتساءلون عن النبأ العظيم الّذى هم فيه مختلفون) قال: قال أميرالمؤمنين عليه السلام: ما للّه نبأ أعظم منّى، و ما للّه آية أكبر منّى، و لقد عرض فضلى علي الاُمم الماضية علي اختلاف ألسنتها فلم تقرّ بفضلي، و قوله (ألم نجعل الأرض مهاداً) قال: يمهّد فيها الإنسان مهداً (و الجبال أوتاداً) أى أوتاد الأرض، ( و جعلنا اللّيل لباساً) قال: يلبس علي النهار، (و جعلنا سراجاً وهّاجاً) قال : الشمس المضئية، (و أنزلنا من المعصرات) قال: من السّحاب، (ماء ثجّاجاً) قال: صبّ علي صبّ، (و جنّات ألفافاً)، قال: بساتين ملتفّة الشجر،(و فتحت السّماء فكانت أبواباً) قال: تفتح أبواب الجنان، (و سيّرت الجبال فكانت سراباً) قال: تسير الجبال مثل السراب الّذى يلمع فى المفازة، قوله (إنّ جهنّم كانت مرصاداً) قال: قائمة، ( للطّاغين مآباً) أي: منزلاً، (لابثين فيها أحقاباً) قال: الأحقاب السنين، و الحقب ثمانون سنة، و السنة ثلاثمائة و ستّون يوماً، و اليوم كألف سنة ممّا تعدّون .

تفسير قمّى2/ 401- 402، و آيات در سوره نبأ / 1-23.

علي بن ابراهيم از پدرش، از حسين بن خالد روايت كرده است كه ابوالحسن الرضا(ع) درباره آيه شريفه (از چه مي پرسند، از خبر عظيم كه در آن اختلاف دارند) فرمود: اميرالمؤمنين فرمود: خداوند را خبري بزرگتر از من نيست، و خداوند را آيت و نشانه‏اي بزرگتر از من نيست، فضل و برتري من بر امتهاي پيشين، با وجود اختلاف زبانهايشان عرضه شد اما به فضل و برتري من اعتراف نكردند. و درباره آيه (آيا زمين را بستر قرار نداديم) فرمود: يعني انسان در روي زمين به نحوي بايسته آماده مي‏شود . ( و كوهها را ميخها قرار داديم) يعني ميخهاي زمين (و شب را پوشش قرار داديم) يعني شب روز را مي پوشاند. (و چراغي تابان قرار داديم) يعني خورشيد تابان را آفريدم. (و از فشارنده فرو فرستاديم) يعني از ابرها (آب ريزان) يعني باران پياپي (و باغهاي به هم پيچيده) يعني بستانهاي پر درخت درهم تنيده (و آسمان گشوده مي شود پس داراي درهايي مي شود) يعني درهاي بهشت گشوده مي‏شود (و كوهها روان مي شوند همانند سراب) يعني كوهها همچون سرابي كه در بيابان مي‏درخشند، به حركت در مي‏آيند (همانا جهنّم كمين گاهي است) يعني دوزخ بر پا مي شود (براي طغيان گران جايگاه است) يعني منزلگاه (درنگ كنندگان در آن روزگارها) فرمود: احقاب به معناي سالهاست، هر حَقْب (دوره) هشتاد سال است، و هر سال سيصد و شصت روز، و هر روز (قيامت) به اندازه هزار سال از سالهايي كه شما مي‏شماريد .