سورة الفاتحة

  الصدوق عن محمّد بن القاسم الأسترآبادى المفسّر رضي‏الله عنه، قال: حدّثنا يوسف بن محمّد بن زياد و علىّ بن محمّد بن سيّار عن أبويهما، عن الحسن بن علىّ، عن أبيه علىّ بن محمّد، عن أبيه محمّد بن علىّ، عن أبيه الرّضا علىّ بن موسي عليه السلام، عن أبيه موسي بن جعفرعليه السلام قال: قال جعفربن محمد الصادق عليهما السلام فى قول الله عزّوجلّ (اهدنا الصراط المستقيم) قال: يقول: أرشدنا إلي الطريق المستقيم أى أرشدنا للزوم الطريق المؤدّى إلي محبتّك، و المبلغ دينك، و المانع من أن نتبع أهوائنا فنعطب، أو نأخذ بآرائنا فنهلك .

فاتحه / 5. عيون اخبار الرضا 1 / 305.


صدوق از محمد بن قاسم استرآباديِ مفسر(رض‌)، از يوسف بن محمد بن‌زياد و علي بن محمد بن يسار، از پدران آن دو، از حسن بن علي، از پدر بزرگوارش‌ علي بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن موسي الرضا، از پدرش‌ موسي بن جعفر(ع) روايت كرده است كه فرمود: جعفر بن محمد الصادق(ع) درباره آيه شريفه (اهدنا الصراط المستقيم) فرمود: مي‌گويد: ما را به راه‌ راست ارشاد فرما، يعني ما را به پيمودن راهي كه به محبت تو مي‌انجامد و به دين تو مي‌رساند، و مانع از آن مي‌شود كه با پيروي از هواهاي نفساني و آراي شخصي خود به‌ هلاكت در افتيم، رهنمون شو .


ورّام بن أبى فراس قال: وجدت فى تفسير القرآن عن الرضا عن آبائه‏ عليهم السلام بحذف الأسانيد عن أميرالمؤمنين عليه السلام فى تفسير ( الحمدللّه ربّ العالمين) قال: ربّ العالمين مالكهم و خالقهم، و سائق أرزاقهم إليهم من حيث يعلمون و من حيث لايعلمون، فالرزق مقسوم و هو يأتى ابن آدم علي أى سيرة سارها من الدّنيا، ليس بتقوى متّق يزايده، و لالفجور فاجر يناقصه، و بينه و بينه شبر و هو طالبه، و لو أنّ أحدكم يتربّص من رزقه لطلبه كما يطلبه الموت .

تنبيه الخواطر 2/ 107 .


ورّام بن ابي فراس گويد: در تفسير قرآن از حضرت رضا از پدران بزرگوارش - با حذف اسانيد - از اميرالمومنين(ع) ديدم كه در تفسير (الحمد لله رب العالمين‌) فرموده است: رب العالمين، يعني اين كه خداوند مالك و آفريننده جهانيان است و روزي آنان را، از آن جا كه مي‌دانند و نمي‌دانند، به ايشان مي‌رساند. زيرا روزي تقسيم‌ شده است و آدمي هر شيوه‌اي را كه در دنيا پيش گيرد، روزي‌اش (بي كم و زياد) به او مي‌رسد، نه تقواي شخص پرهيزگار چيزي بر روزي او مي‌افزايد، و نه بدكاري شخص‌ نابكار چيزي از روزي آدمي كاهد. ميان آدمي و روزي او يك وجب فاصله است و آدمي آن را مي‌طلبد، در صورتي كه اگر هر يك از شما منتظر روزي خود بماند روزي به‌ سراغ او مي‌آيد همچنان كه مرگ به سراغش مي‌آيد .


الصدوق عن محمّد بن القاسم الإسترآبادى المفسّر رضي‏الله عنه قال: حدّثنا يوسف بن محمّد بن زياد و علىّ بن محمّد بن سيّار، عن أبويهما، عن الحسن بن علىّ بن محمّد بن علىّ بن موسي بن جعفر بن محمّد بن علىّ بن الحسين بن علىّ بن أبى طالب عليه السلام عن أبيه عن جدّه عليه السلام‏، قال: جاء رجل إلي الرضا عليه السلام، فقال له: يا بن رسول الله أخبرنى عن قول الله عزّوجلّ (الحمد للّه ربّ العالمين) ما تفسيره؟ فقال: لقد حدّثنى أبى عن جدّى عن الباقر، عن زين العابدين عن أبيه عليه السلام: أنّ رجلاً جاء إلي أميرالمؤمنين عليه السلام‏ فقال: أخبرنى عن قول الله عزّوجلّ (الحمد للّه ربّ العالمين) ما تفسيره؟ فقال: (الحمد للّه) هو أن عرّف عباده بعض نعمه عليهم جملاً، إذ لا يقدرون علي معرفة جميعها بالتفصيل لأنّها أكثر من أن تحصي أو تعرف، فقال لهم: قولوا: الحمد للّه علي ما أنعم به علينا ربّ العالمين، و هم الجماعات من كلّ مخلوق من الجمادات و الحيوانات، أما الحيوانات فهو يقلبها فى قدرته، و يغذوها من رزقه، و يحوطها بكنفه، و يدبّر كلّاً منها بمصلحته، و أمّا الجمادات فهو يمسكها بقدرته، يمسك المتّصل منها أن يتهافت، و يمسك المتهافت منها أن يتلاصق، و يمسك السماء أن تقع علي لأرض إلّا بإذنه، و يمسك الأرض أن تنخسف إلّا بأمره، إنّه بعباده لرؤوف رحيم. و قال عليه السلام: (ربّ العالمين) مالكهم و خالقهم و سائق أرزاقهم إليهم من حيث يعلمون و من حيث لايعلمون، فالرزق مقسوم و هو يأتى ابن آدم علي أى سيرة سارها من الدنيا ليس تقوى متّق بزايده و لافجور فاجر بناقصه، و بيننا و بينه ستر، و هو طالبه، فلو أنّ أحدكم يفرّ من رزقه لطلبه رزقه كما يطلبه الموت، فقال الله جلّ جلاله: قولوا الحمد للّه علي ما أنعم به علينا، و ذكّرنا به من خير فى كتب الأوّلين قبل أن نكون، ففى هذا إيجاب علي محمّد و آل محمّد صلّي الله عليه و آله و علي شيعتهم أن يشكروه بما فضلهم، و ذلك أنّ رسول الله صلّي الله عليه و آله قال: لمّا بعث الله عزّوجلّ موسي بن عمران عليه السلام و اصطفاه نجيّاً، و فلق له البحر، و نجّى بنى إسرائيل و أعطاه التوراة و الألواح، رأى مكانه من ربّه عزّوجلّ فقال: يا ربّ لقد أكرمتنى بكرامة لم تكرم بها أحداً قبلي، فقال الله جلّ جلاله: يا موسي أما علمت أنّ محمّداً عندى أفضل من جميع ملائكتي، و جميع خلقي؟ قال موسي ز: يا ربّ فإن كان محمّد صلّي الله عليه و آله أكرم عندك من جميع خلقك، فهل فى آل الأنبياء أكرم من آلى؟ قال الله جلّ جلاله: يا موسي أما علمت أنّ فضل آل محمّد علي جميع آل النبيّين كفضل محمّد علي جميع المرسلين؟ فقال موسي: يا ربّ فإن كان آل محمّد كذلك فهل فى اُمم الأنبياء أفضل عندك من أمّتى ظللت عليهم الغمام، و أنزلت عليهم المنّ و السلوي، و فلقت لهم البحر؟ فقال الله جلّ جلاله: يا موسي أما علمت أنّ فضل اُمّة محمّد علي جميع الاُمم كفضله علي جميع خلقي؟ فقال موسي: يا ربّ ليتنى كنت أراهم، فأوحي الله عزّوجلّ إليه: يا موسي إنّك لن تراهم و ليس هذا أوان ظهورهم، و لكن سوف تراهم فى الجنّات جنّات عدن و الفردوس بحضرة محمّد فى نعيمها يتقلّبون و فى خيراتها يتبحبحون، أفتحبّ أن اُسمعك كلامهم؟ فقال: نعم يا إلهي، قال الله جلّ جلاله: قم بين يدى و اشدد مئزرك قيام العبد الذليل بين يدى الملك الجليل، ففعل ذلك موسي عليه السلام‏، فنادى‏ ربّنا عزّوجلّ: يا أمّة محمّد ! فأجابوه كلّهم و هم فى أصلاب آبائهم و أرحام أمّهاتهم، لبّيك الّلهم لبّيك لاشريك لك لبّيك إنّ الحمد و النعمة و الملك لك، لاشريك لك. قال: فجعل الله عزّوجلّ تلك الإجابة شعار الحجّ ثمّ نادى ربّنا عزّوجلّ: يا اُمّة محمّد إنّ قضائى عليكم أن رحمتى سبقت غضبي، وعفوى قبل عقابي، فقد استجبت لكم من قبل أن تدعونى و أعطيتكم من قبل أن تسألوني، من لقينى منكم بشهادة أن لا إله إلّا الله وحده لاشريك له، و أنّ محمّداً عبده و رسوله، صادق فى أقواله، محقّ فى أفعاله، و أنّ علىّ بن أبى طالب عليه السلام‏ أخوه و وصيّه من بعده و وليّه و يلتزم طاعته كما يلتزم طاعة محمّد، و أنّ أولياءه المصطفين الطاهرين المطهّرين المنبئين بعجائب آيات الله، و دلائل حجج الله من بعدهما أولياؤه أدخلته جنّتى و إن كانت ذنوبه مثل زبد البحر. قال عليه السلام: فلمّا بعث الله عزّوجلّ نبيّنا محمّداً ز قال: يا محمّد (و ما كنت بجانب الطّور إذ نادينا) أمّتك بهذه الكرامة، ثمّ قال عزّوجلّ لمحمّد صلّي الله عليه و آله: قل: الحمد للّه ربّ العالمين علي ما اختصّنى به من هذه الفضيلة، و قال لأمّته : قولوا أنتم: الحمدللّه ربّ العالمين علي ما اختصّنا به من هذه الفضائل .

فاتحه / 1. عيون اخبار الرضا 1 / 282-284.


صدوق از محمد بن استرآبادي مفسّر(رض‌) از يوسف بن محمد بن زياد و علي بن محمد بن يسار، از پدران آن دو، از حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن‌ جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي‌طالب(ع) روايت كرده است‌ كه فرمود: مردي خدمت حضرت رضا(ع) آمد و گفت: يا بن رسول الله، تفسير آيه (الحمد لله رب العالمين‌ ) چيست؟ حضرت فرمود: پدرم از جدّم، از باقر، از زين العابدين‌، از پدرش(ع) برايم روايت كرده كه مردي نزد اميرالمومنين(ع) آمد و عرض كرد: تفسير آيه (الحمد لله رب العالمين) چيست؟ حضرت فرمود: (الحمد لله) به‌ اين معناست كه چون خداوند برخي از نعمتهاي خود را كه به بندگانش عطا فرموده است‌ به نحو اجمال به آنان شناسانده - چرا كه بندگان قادر نيستند همه اين نعمتها را تفصيلا بشناسند; زيرا نعمتهاي خداوند بيش از آن است كه شماره و يا شناخته شوند- لذا به ‌آنان فرمود: بگوييد: سپاس و ستايش خداوندي را كه به ما نعمتها عطا فرمود، خداوندي‌ كه پروردگار جهانيان است‌، و جهانيان شامل همه مخلوقات، از جمادات و جانداران، مي‌شود. اما جانداران، زيرا كه خداوند آنها را در قبضه قدرت خود مي‌چرخاند، از روزي خود آنان را تغذيه مي‌كند، همگي را در پناه حمايت خود گرفته است، و هر يك از آنها را به اقتضاي مصلحت خود تدبير و اداره مي‌فرمايد. و اما جمادات; خداوند آنها را با قدرت خود نگه مي‌دارد، آنهايي را كه به هم پيوسته‌اند نمي‌گذارد، از يكديگر پراكنده و متلاشي شوند و آنها را كه از هم جدايند نمي‌گذارد به يكديگر متصل شوند، آسمان را از اين كه بر زمين افتد نگه داشته است مگر اين كه او خود اذن چنين كاري را دهد، و زمين را از اين كه فرو رود نگه داشته است مگر به فرمان خود او، چرا كه‌ خداوند به بندگان خويش رئوف و مهربان است‌. و فرمود: (ربّ العالمين‌) يعني خداوند مالك و آفريدگار جهانيان است و روزيهاي‌ ايشان را از آن جا كه مي‌دانند و نمي‌دانند به آنان مي‌رساند; زيرا روزي قسمت شده‌ است و آدمي هر شيوه‌اي را كه در دنيا بپيمايد روزي‌اش (به همان اندازه كه قسمتش باشد) به او مي‌رسد. نه تقواي شخص متقي روزي او را زياد مي‌كند و نه بدكرداري‌ شخص نابكار از آن چيزي مي‌كاهد، ميان بنده و روزي او پرده‌اي كشيده شده است و از اين رو در طلب روزي است‌، در صورتي كه اگر فردي از شما از روزي خود بگريزد روزي‌اش در طلب او بر مي‌آيد همچنان كه مرگ او را مي‌جويد، پس خداوند جلّ جلاله فرمود: بگوييد: سپاس و ستايش خداوند را كه به ما نعمتها عطا فرمود، و در كتابهاي انبياي پيشين از ما به نيكي ياد كرده است، پس خداوند با اين بيان خود بر محمد و آل محمد و شيعيان او واجب فرمود كه چون ايشان را بر ديگران مزيت و برتري‌ داده است او را شكر گزارند، رسول خدا(ص‌) فرمود: چون خداوند عزّوجلّ موسي بن‌ عمران را به پيامبري برانگيخت و او را همراز خود برگزيد و دريا را برايش شكافت و بني اسرائيل را نجات داد و تورات و ألواح را به موسي عطا فرمود، و موسي مقام و منزلت خود را نزد پروردگارش ديد عرض كرد: پروردگارا، تو مرا چنان گرامي داشتي‌ كه پيش از من احدي را بدان مفتخر نساختي. پس خداوند جلّ جلاله فرمود: اي‌ موسي، مگر نمي‌داني كه محمد در نزد من برتر و گرامي‌تر از همه فرشتگان و جميع‌ مخلوقات من است؟ موسي عرض كرد : پروردگارا، اگر محمد در نزد تو از همه‌ مخلوقاتت گرامي‌تر است آيا در بين خاندان پيامبران گرامي‌تر از خاندان من هست؟ خداوند جلّ جلاله فرمود: اي موسي، مگر نمي‌داني كه برتري خاندان محمد بر خاندان همه پيامبران همچون برتري محمد بر جميع پيغمبران است؟ موسي عرض كرد: پروردگارا، اگر خاندان محمد چنينند، آيا در ميان امتهاي پيامبران گرامي‌تر از امت من‌ در نزد تو وجود دارد، چندان كه ابرها را بر سر ايشان سايه افكندي، و براي آنان مَنّ و سَلوي فرو فرستادي، و دريا را بر ايشان شكافتي، خداوند جلّ جلاله فرمود: اي موسي، مگر نمي‌داني كه برتري امت محمد بر ساير امتها همچون برتري خود محمد بر ساير خلق من است؟ موسي عرض كرد: پروردگارا، كاش آنها را مي‌ديدم. خداوند عزّوجلّ به او وحي فرمود كه: اي موسي، تو آنان را نخواهي ديد، زيرا اكنون زمان پيدايش آنها نيست، اما بزودي آنان را در بهشتهاي عدن‌ و فردوس در حضور محمد خواهي ديد كه در نعمتهاي آن غوطه‌ورند و در خيرات و بركاتش آرميده‌اند . اي موسي، آيا دوست داري كلام آنها را به تو بشنوانم؟ موسي عرض‌ كرد: آري اي معبود من‌. خداوند جلّ جلاله فرمود: پس، همچون بنده ذليلي كه در حضور پادشاهي مقتدر مي‌ايستد، در برابر من بايست و كمر خود را محكم ببند. موسي‌ چنين كرد. پس از جانب پروردگار ما عزّوجلّ ندايي برخاست كه: اي امت محمد! تمام‌ آنها كه هنوز در اصلاب پدران و رحمهاي مادران خود بودند، پاسخ دادند: لبيك الّلهم‌ لبيك لاشريك لك لبيك، انّ الحمد و النعمه لك و الملك، لاشريك لك. حضرت فرمود: پس خداوند اين اجابت و پاسخ را شعار حجّ قرار داد. سپس‌ پروردگار ما عزّوجلّ صدا زد كه: اي امت محمد، حكم و قضاي من براي شما اين‌ است كه مهرم بر خشمم پيشي گيرد، و بخششم بر كيفرم، بيش از آن كه مرا بخوانيد دعايتان را مستجاب مي‌كنم ، و پيش از آن كه از من چيزي بخواهيد به شما عطا مي‌كنم. هر يك از شما كه با شهادت به يگانگي و بي‌نيازي من و اين كه محمد بنده و فرستاده‌ خداست و در گفته‌هايش صادق و در افعال و كردارش بر حق است، و گواهي به اين كه‌ علي بن ابي‌طالب برادر او و وصي و جانشين پس از اوست و اطاعت از او همچون‌ اطاعت از محمد لازم است، و اين كه اولياي برگزيده و پاك او كه پس از آن دو مظهر آيات شگفت خداوند و راهنمايان حجتهاي او هستند اوليا و دوستان خالص خداوند مي‌باشند (اگر با شهادت به اين امور) مرا ديدار كند او را به بهشت خود در آورم هر چند گناهانش به اندازه كف دريا باشد. سپس اميرالمومنين‌(ع‌) فرمود: چون خداوند عزّوجلّ پيامبر ما محمد را به پيامبري‌ برانگيخت، فرمود: اي محمد (تو در كنار طور نبودي آن گاه كه ندا در داديم‌) امت تو را به اين نداي گرامي و اين افسر كرامت را بر سر او نهاديم، آن گاه خداوند عزّوجلّ به‌ محمد(ص‌) فرمود: بگو: (سپاس و ستايش خداوند پروردگار جهانيان را) كه اين فضيلت‌ و افتخار را اختصاص به من داد، و به امت او فرمود: شما نيز بگوييد: (سپاس و ستايش‌ خداوند پروردگار جهانيان را) كه اين فضايل و افتخارات را به ما اختصاص داد .


الصّدوق عن محمّد بن القاسم قال: حدّثنى يوسف بن محمّد بن زياد وعلىّ بن محمّد بن سيّارعن أبويهما عن الحسن بن علىّ، عن أبيه علىّ بن محمّد، عن أبيه محمّد بن علىّ عن أبيه الرضا علىّ بن موسي عليه السلام عن أبيه موسي بن جعفرعليه السلام، عن أبيه جعفر بن محمّد عن أبيه محمّد بن علىّ عن أبيه علىّ بن الحسين، عن أبيه الحسين بن علىّ، عن أخيه الحسن بن علىّ قال أميرالمؤمنين‏ عليه السلام: إنّ (بسم الله الرّحمن الرّحيم) آية من فاتحة الكتاب، و هى سبع آيات، تمامها (بسم الله الرّحمن الرّحيم) سمعت رسول الله صلّي الله عليه و آله ‏ يقول : إنّ الله عزّوجلّ قال لي: يا محمّد و لقد آتيناك سبعاً من المثانى و القرآن العظيم، فأفرد الإمتنان علي بفاتحة الكتاب و جعلها بإزاء القرآن العظيم. و إنّ فاتحة الكتاب أشرف ما فى كنوز العرش و إنّ الله عزّوجلّ خصّ محمّداً و شرّفه بها و لم يشرك معه فيها أحداً من أنبيائه ما خلا سليمان فإنّه أعطاهُ منها (بسم الله الرّحمن الرّحيم ) ألاتراه يحكى عن بلقيس حين قالت: (إنّى ألقى إلي كتاب كريم* إنّه من سليمان و إنّه بسم الله الرحمن الرّحيم) ألا فمن قرأها معتقداً لموالات محمّد و آله‏ الطيبّين، منقاداً لأمرهما، مؤمناً بظاهرهما و باطنهما، أعطاه الله عزّوجلّ بكلّ حرف منها حسنة، كلّ واحدة منها أفضل له من الدّنيا بما فيها من أصناف أموالها و خيراتها و من استمع إلي قارئ يقرؤها كان له قدر ثلث ما للقارئ فليستكثر أحدكم من هذا الخير المعرض لكم، فإنّه غنيمة لايذهبنّ اوانه فتبقى فى قلوبكم الحسرة .

نمل / 29-30 ،" نامه‌اى گواهى به سوى من افكنده شد، نامه‌اى از سليمان است و آن اين است: به نام خداى بخشاينده مهربان‌". قصص /46 . أمالى صدوق 148 .


صدوق از محمد بن قاسم، از يوسف بن محمد بن زياد و علي بن محمد بن يسار، از پدر آن دو، از حسن بن علي، از پدرش علي بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن موسي الرضا، از پدرش موسي بن جعفر، از پدرش جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن علي، از پدرش علي بن الحسين، از پدرش حسين بن علي، از برادرش حسن بن علي(ع ) روايت كرده است كه فرمود: اميرالمومنين(ع) فرمود: (بسم الله الرحمن الرحيم‌) يكي از آيه‌هاي فاتحه الكتاب است و اين سوره هفت‌ آيه دارد و با (بسم الله الرحمن الرحيم‌ ) هفت آيه آن كامل مي‌شود، از رسول خدا(ص‌) شنيدم كه مي‌فرمايد: خداوند عزّوجلّ به من فرمود: اي محمد، ما سبع المثاني (سوره‌ حمد) و قرآن بزرگ را به تو داديم‌، بنابر اين با فاتحه الكتاب جداگانه بر من منت نهاد و آن را در كنار قرآن بزرگ قرار داد . همانا فاتحه الكتاب ارزشمندترين چيز در گنجينه عرش است و خداوند عزّوجلّ‌ آن را به محمد اختصاص داد و او را بدان مفتخر ساخت و هيچ يك از انبيا را در اين امر با او شريك نكرد بجز حضرت سليمان را كه از فاتحه الكتاب آيه (بسم الله الرحمن‌ الرحيم) را به او عطا فرمود، چنان كه از قول بلقيس مي‌فرمايد (نامه‌اي گواهي به سوي من افكنده شد، نامه‌اي از سليمان است و آن اين است: به نام خداي بخشاينده مهربان) بدانيد كه هر كس با اعتقاد به‌ ولايت و دوستي محمد و خاندان پاك او، و اطاعت از اوامر آنان و ايمان به ظاهر و باطن ايشان، اين سوره را بخواند خداوند عزّوجلّ در قبال هر حرفي از آن يك حسنه‌ به او عطا فرمايد كه هر يك از آنها براي او برتر و با ارزش‌تر از دنيا و تمام اموال و داراييهاي آن است‌. و هر كس به شخصي كه اين سوره را تلاوت مي‌كند گوش بسپارد به‌ اندازه يك سوم ثوابي كه به تلاوت كننده دهند به او عطا شود، پس تا مي‌توانيد از اين‌ خير و بركتي كه در اختيار شما نهاده شده است بهره‌ گيريد; كه آن يك غنيمت است، مبادا فرصتش بگذرد و حسرت آن در دلهايتان بماند5 .


الصدوق عن محمّد بن إبراهيم بن إسحاق الطالقانى رضى الله عنه قال: أخبرنا أحمد بن محمّد بن سعيد مولى بنى هاشم عن علىّ بن الحسن بن علىّ بن فضال عن أبيه قال: سألت الرضا علىّ بن موسي عليه السلام‏ عن (بسم الله)، قال: معنى قول القائل (بسم الله) أى أسم علي نفسى سمة من سمات الله عزّوجلّ، و هى العبادة قال : فقلت له: ما السّمة؟ فقال: العلامة .

توحيد صدوق 229 - 230 .


صدوق محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقاني(رض‌) از احمد بن محمد بن‌ سعيد مولي بني هاشم، از علي بن حسن بن علي بن فضال، از پدرش روايت كرده است كه‌ گفت: از حضرت علي بن موسي الرضا(ع) درباره معناي (بسم الله) پرسيدم، فرمود: وقتي كسي مي‌گويد (بسم الله) معنايش اين است كه سمه‌اي از سمات خداوند عزّوجلّ را كه همان عبادت (و عبوديت‌) است بر خود مي‌نهم، راوي گويد: عرض كردم: سمه چيست؟ فرمود : داغ و نشان‌ .

العياشى رحمه الله بإسناده عن سليمان الجعفري، قال: سمعت أباالحسن عليه السلام‏ يقول: إذا أتى أحدكم أهله فليكن قبل ذلك ملاطفة، فإنّه أبرّ لقلبها، و أسلّ لسخيمتها، فإذا أفضى إلي حاجته، قال: (بسم الله) ثلاثاً فإن قدر أن يقرأ أى آية حضرته من القرآن فعل، و إلّا قد كفته التسمية، فقال له رجل فى المجلس : فان قرأ (بسم الله الرّحمن الرحيم) أو يجزيه؟ فقال: و أى آية أعظم فى كتاب الله؟ فقال: (بسم الله الرّحمن الرّحيم ).

تفسير عيّاشي1/ 21 .


عياشي به اسنادش از سليمان جعفري روايت كرده است كه گفت: از ابوالحسن الرضا(ع‌) شنيدم كه مي‌فرمايد: هر گاه يكي از شما خواست با همسرش‌ همبستر شود قبلا او را ناز و نوازش كند، زيرا اين كار دل همسرش را نرمتر مي‌كند و باعث مي‌شود اگر دلگيري و كدورتي داشته باشد از بين برود، پس از آن كه كارش تمام‌ شد سه مرتبه (بسم الله) بگويد، و اگر توانست هر آيه‌اي از قرآن را كه به ذهنش رسيد بخواند اين كار را بكند و گر نه همان (بسم‌ الله) گفتن كافي است‌. يكي از حضار گفت: اگر ( بسم الله الرحمن الرحيم) را بخواند آيا كفايت مي‌كند؟ حضرت فرمود: بزرگترين آيه‌ كتاب خدا كدام است؟ و خود فرمود: (بسم الله الرحمن الرحيم) .


العيّاشى بإسناده عن إسماعيل بن مهران قال: قال أبوالحسن الرضا عليه السلام: إنّ (بسم الله الرّحمن الرّحيم) أقرب إلي اسم الله الأعظم من سواد العين إلي بياضها .

تفسير عيّاشي1/ 21 .


عياشي به اسنادش از اسماعيل بن مهران روايت كرده است كه حضرت‌ ابوالحسن الرضا(ع‌) فرمود: همانا (بسم الله الرحمن الرحيم) به اسم اعظم خداوند نزديكتر از سياهي چشم به سفيدي آن است‌