سورة الأعراف

العيّاشى عن محمّد بن أبى زيد الرّازى عمّن ذكره عن الرضا عليه السلام قال: إذا نزلت بكم شدّة فاستعينوا بنا علي الله، و هو قول الله (و للّه الأسماء الحسنى فادعوه بها). قال: قال أبوعبدالله عليه السلام: نحن والله الأسماء الحسني الّذى لايقبل من أحد إلّا بمعرفتنا، [قال: فادعوه بها ].

أعراف / 180. تفسير عيّاشى 2 / 42.



عياشي از محمد بن ابي زيد رازي، از شخصي كه نامش را برد، از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: هرگاه گرفتار سختي و بلايي شديد به نام و واسطه ما از خداوند كمك بطلبيد، خداوند مي‌فرمايد (و براي خدا اسماء حسنايي است با آن اسماء او را بخوانيد) ابوعبدالله (صادق‌)(ع) فرموده است: به خدا سوگند اسماي حسناي خدا ما هستيم، كه (طاعت و دعا) از هيچ كس پذيرفته نمي‌شود جز با شناخت ما [ فرمود: پس خداوند را به اين اسماء حسني دعا كنيد] .

علىّ بن إبراهيم عن الحسين بن خالد عن أبى الحسن الرضا عليه السلام: أنّه أعطى بلعم بن باعورا الاسم الأعظم فكان يدعو به فيستجاب له، فمال إلي فرعون، فلمّا مرّ فرعون فى طلب موسي و أصحابه، قال فرعون لبلعم: ادع الله علي موسي و أصحابه ليحبسه علينا، فركب حمارته ليمرّ فى طلب موسي و أصحابه فامتنعت عليه حمارته، فأقبل يضربها فأنطقها الله عزّوجلّ فقالت: ويلك علي ماتضربنى أتريد أن أجى‏ء معك لتدعو علي موسي نبىّ الله، و قوم مؤمنين، فلم يزل يضربها حتّي قتلها، و انسلخ الاسم الأعظم من لسانه و هو قوله (فانسلخ منها فأتبعه الشيطان فكان من الغاوين ).

تفسير قمّى 1/ 248، آيه در سوره أعراف / 175.


علي بن ابراهيم از حسين بن خالد، از ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: به بلعم بن باعورا اسم اعظم داده شده بود و او با آن اسم دعا مي‌كرد و دعايش مستجاب مي‌شد. اما بلعم به فرعون تمايل پيدا كرد، وقتي فرعون به‌ تعقيب موسي و يارانش پرداخت، به بلعم گفت: دعا كن كه خداوند نگذارد موسي و يارانش از چنگ ما بگريزند. بلعم شروع به زدن الاغ كرد، الاغ به اذن خداوند عزّوجلّ‌ زبان باز كرد و گفت: واي بر تو، چرا مرا مي‌زني‌، آيا مي‌خواهي همراه تو بيايم تا موسي‌ پيامبر خدا و عده‌اي از مؤمنين را نفرين كني؟ بلعم آن قدر الاغش را زد كه از پا در آمد، پس اسم اعظم خداوند از زبان بلعم گرفته شد، اين است معناي آيه شريفه (پس بيرون آمد از آن پس شيطان او را پيروي كرد پس او از گمراهان شد) .


علىّ بن إبراهيم، قال: حدّثنى أبى عن محمّد بن الفضيل عن أبى الحسن عليه السلام‏ [فى قوله تعالي (فأذّن مؤذّن بينهم أنْ لعنة الله علي الظالمين)] قال: المؤذّن‏ أميرالمؤمنين عليه السلام‏ يؤذّن أذاناً يسمع الخلائق كلّها، و الدليل علي ذلك قول الله عزّوجلّ فى سورة البراءة (و أذان من الله و رسوله) فقال أميرالمؤمنين عليه السلام: كنت أنا الأذان فى الناس .

أعراف / 44. توبه / . تفسير قمّى 1 / 231.

علي بن ابراهيم از پدرش، از محمد بن فضيل، از حضرت ابوالحسن(ع)[درباره آيه شريفه (ندا دهد ندا دهنده اي كه لعنت خدا بر ظالمين)]4 روايت كرده است كه‌ فرمود: آن مؤذن و ندا دهنده اميرالمؤمنين(ع) است و چنان ندايي سر مي‌دهد كه‌ به گوش همه خلايق مي‌رسد. دليل بر اين، سخن خداي عزّوجلّ است در سوره برائت (و أذان من الله و رسوله)5 زيرا اميرالمؤمنين فرمود: آن اذان و ندا دهنده در ميان مردم‌ من بودم‌6 .


العيّاشى عن الوشّاء عن الرضا عليه السلام قال: كان علىّ بن الحسين عليه السلام يلبس الجبّة و المطرف من الخز و القلنسوة ويبيع المطرف و يتصدّق بثمنه و يقول: (قل من حرّم زينة الله الّتى أخرج لعباده و الطيّبات من الرّزق ).

تفسير عيّاشى 2/ 14، و آيه در سوره أعراف / 32.


عياشي از وشاء از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: علي بن الحسين(ع) جبه و رداي خزي نگارين و شب كلاه مي‌پوشيد، و رداي خزي‌ خود را مي‌فروخت و پول آن را صدقه مي‌داد و اين آيه را مي‌خواند (بگو چه كسي زينت خدا و رزق پاك را كه براي بندگانش آورده حرام كرده است)3 .

العيّاشى عن محمّد بن الفضيل عن أبى الحسن الرضا عليه السلام فى قول الله (خذوا زينتكم عند كلّ مسجد) قال: هى الثياب .

أعراف / 31. تفسير عيّاشى 2 / 12.


عياشي از محمد بن فضيل، از حضرت ابوالحسن الرضا(ع) درباره آيه‌ شريفه (در هر مسجدي زينت تان را برداريد) روايت كرده است كه فرمود: (مقصود از زينت‌) لباس است‌ .