اقرار به شكست

اقرار به شكست

     

بعد از بالا گرفتن كار پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله، مشركين مكه چهار نفر از بزرگان و فصحاء معروف عرب را جمع كرده و به آنها وعده‏هاى فراوان دادند و از آنها خواستند كه يكسال در محل و موطن خود كار كنند و هريك مانند يك چهارم قرآن بسازد، در مدت معين و زمان موعود، روساى شرك آنها را در مسجد الحرام جمع كردند و آنها نتيجه كار را مطالعه نمودند. اولى بلند شد و گفت: وقتى به اين آيه برخوردم:

 

وَ قيلَ يا أرْضُ ابْلَعى ماءَكِ وَ يا سَماءُ أقْلِعى وَ غيضَ الْماءُ وَ قُضِيَ اْلأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظّالِمينَ (11هود/44) و گفت: ه شد كه اى زمين آبت را فرو بر، و اى آسمان [بارانت را] فرو بند، و آب فروكش كرد و كار به سرانجام رسيد و [كشتى] بر [كوه] جودى قرار گرفت، و گفت: ه شد كه لعنت بر ستم‏پيشگان [مشرك]. دانستم كه نمى‏توانم با آن معاوضه و مقابله كنم. دومى بلند شد و گفتم: من هم آنوقت فهميدم كه نمى‏توانم با قرآن معارضه كنم كه به اين آيه شريفه برخوردم: فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قالَ كَبيرُهُمْ أ لَمْ تَعْلَمُوا أنَّ أباكُمْ قَدْ أخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ وَ مِنْ قَبْلُ ما فَرَّطْتُمْ فى يُوسُفَ فَلَنْ أبْرَحَ اْلأَرْضَ حَتّى يَأْذَنَ لى أبى أوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لى وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ (12يوسف/80) آنگاه چون از او نوميد شدند، نجواكنان بين خود خلوت [و مشورت] كردند، بزرگترشان گفتم: گر نمى‏دانيد كه پدرتان از شما با نام خدا عهدى گرفته است، و پيشترها هم چه تقصيرها در حق يوسف كرده‏ايد، من از اين سرزمين قدم بيرون نمى‏گذارم، مگر آنكه پدرم اجازه دهد، يا خداوند در حق من داورى كند و او بهترين داوران است.

   

سومى هم عذر خود را خواست با اين آيه:

 

وَ أوْحَيْنا إلى أُمِّ مُوسَى أنْ أرْضِعيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقيهِ فِى الْيَمِّ وَ لا تَخافى وَ لا تَحْزَنى إنّا رَادُّوهُ إلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ (28قصص/7) و به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده، و چون بر او بيمناك شدى، او را [در جعبه‏اى] به دريا بيفكن، و مترس و غم مخور، [چرا كه] ما برگرداننده او به سوى تو و گرداننده او از پيامبران هستيم.

   

و بالاخره چهارمى بلند شد و عجز خود با اين آيه ابراز كرد: إنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِى الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (16نحل/90) به راستى خداوند به عدل و احسان و اداى حق خويشاوندان فرمان مى‏دهد، و از ناشايستى و كار ناپسند و سركشى باز مى‏دارد، او شما را اندرز مى‏دهد باشد كه پند گيريد.

همه عجز و ناتوانى خود را اعلام كردند و از صحنه خارج شدند.

1- نور الافهام، صفحه 227، فقط آيه ان اللَّه يامر بالعدل را دومى خوانده و بعد به ترتيب تا چهار مى ‏آورده است.