حضرت لقمان عليه السلام

حضرت لقمان (ع) يکي از حکماي صالح و وارسته بزرگ تاريخ  است که نامش دو بار در قرآن مجيد در سوره 31 که به نام اوست ، ذکر شده است .

شيخ طبرسي مي گويد : پيرامون لقمان (ع) اختلاف ديدگاه وجود دارد ، بعضي معتقدند او تنها حکيمي متأله بوده و به مقام  نبوت نرسيد . گروهي نيز او را از پيامبران الهي برشمرده اند . ولي لحن قرآن در مورد لقمان (ع) نشان مي دهد که او پيامبر نبود زيرا در مورد پيامبران سخن از رسالت و دعوت به سوي توحيد و مبارزه با شرک و انحرافات محيط و عدم مطالبه اجر و پاداش و نيز بشارت و  انذار در برابر امتها معمولاً ديده مي شود ، در حالي که در مورد لقمان (ع) چنين نيست و تنها اندرزهاي او به فرزندش ذکر شده است .

لقمان (ع) فرزند « عنقي بن مزيد بن صارون » و لقبش « ابو الاسود » بود . بعضي او را پسرخاله يا خواهرزاده حضرت ايوب (ع) مي دانند که سلسله نسبش به ناحور بن  تارخ (برادر  ابراهيم ) مي رسد . وي از اهالي « نَوبه » است . نوبه منطقه اي در سرزمين آفريقاست که داراي دو قسمت است :

نوبه سفلي واقع در مصر و نوبه عليا واقع در سودان . از اينرو سياه پوست و داراي لبهاي درشت بود و قدم هاي گشاد و بلند داشت . او مدتي چوپان و برده « قين بن حسر » از ثروتمندان بني اسرائيل بود . سپس بر اثر بروز حکمت از او ، اربابش او را آزاد ساخت .

لقمان (ع) در دهمين سال حکومت حضرت داوود (ع) به دنيا آمد . او بنده اي صالح بود که اکثر عمر خود را در ميان بيابانها گذراند تا آنکه در زمان يونس بن متّي (ع) بسوي مردم نينوا در موصل مبعوث گرديد . وي از کساني است که  عمر طولاني کرده و همواره با پيامبران محشور بوده بطوري که با 400 پيامبر خدا ملاقات نموده و از گفتار معنوي آنها بهره جسته ا ست . لقمان (ع) پس از فوت در يکي از بندرهاي فلسطين بنام « اَيله » مدفون شد .

حضرت لقمان (ع) داراي مقام حکمت بود و قرآن قسمت هايي از سخنان حکمت آميز اين مرد الهي را بازگو کرده که فشرده اي از آن را در اينجا مي آوريم :

1) پسرم ! چيزي را شريک خدا قرار مده که شرک ظلم بزرگي است . ( اشاره به توحيد )

2) پسرم ! اگر به اندازه سنگيني خردلي ، عمل نيک يا بد باشد و در دلِ سنگي يا در گوشه اي از آسمانها و زمين قرار گيرد ، خداوند آن را در قيامت براي حساب مي آورد ، خداوند دقيق و آگاه است . ( اشاره به معاد )

3) پسرم ! نماز را برپادار و امر به معروف و نهي از منکر کن و در برابر مصائبي که به تو ميرسد با استقامت و شکيبا باش که اين از کارهاي مهم و اساسي است .

4) پسرم ! با بي اعتنايي از مردم روي مگردان و مغرورانه بر زمين راه مرو که خداوند هيچ متکبر مغروري را دوست ندارد .

5) پسرم ! در راه رفتن اعتدال را رعايتت کن ، از صداي خود بکاه و هرگز فرياد مزن که زشت ترين صداها ، صداي خران است .

منبع : مجموعه کامل قصه هاي قرآن ، نوشته : محمدجواد مهري کرمانشاهي ، انتشارات مشرقين قم