تاثير قرآن و حديث بر ادب فارسى (1)

سيده سهله  تقوي

قرآن کتاب دينى و اعتقاد نامه همه مسلمانان جهان است . قرآن شريف اين کتاب حکمت و هدايت نظر به تعالى انسان ها از خاک تا افلاک دارد . و اساسا آمده است که آدميزادگان را از مغاک شهوات پست حيوانى به اوج افلاک و سفرهاى علوى و آسمانى برساند .

کتابى که با گذشت هزار و چهار صد سال، با زندگى آنان عجين شده و گويى با رگ و پوست و خون آنان در هم آميخته .

لذا خواندن، درک مفاهيم و آموزش اين کتاب بزرگ به منزله زيستن و حيات دوباره ما با قرآن است . از روزى که متولد مى شويم تا روزى که از اين جهان فانى توشه حيات اخروى را بر مى گيريم و رخت سفر مى بنديم در غم و شادى و در زندگى اجتماعى و فردى با قرآن و حديث سرو کار داريم و همين ملازمت و خلط شدن زندگى با اين کتاب آسمانى نياز به فهميدن و فهمانيدن آن را براى هر مسلمانى آشکار مى سازد .

از اين گذشته بر همه آشکار است که پس از فتح ايران توسط اعراب و لشکر اسلام، مردم ايران که نداى حيات بخش اسلام را با گوش جان شنيدند، با شور و شوق تمام اين فرهنگ را پذيرفتند و در بالندگى و رشد آن در زمينه هاى گوناگون علمى، اعتقادى، احتماعى و سياسى، ادبى و هنرى پا به پاى ديگر مسلمانان حرکت کردند (و چه بسا در مواردى گوى سبقت رااز اعراب ربودند). و سرمايه هاى جاودان و ماندگارى را براى ما آفريدند .

يکى از اين سرمايه هاى افتخارآميز ما سروده هاى شاعران و سخنوران و نوشته هاى دبيران و مترسلان و نويسندگان و تاملات عارفان و انديشه هاى حکيمان و فيلسوفان ايرانى مسلمان است . با نگاهى گذرا به آثار اين بزرگان پيداست که بسيارى از عبارات و تعبيرات و اشارات و استدلال هاى آنان به اقتباس يا الهام از اين کتاب مبين و يا احاديث ائمه معصومين ( عليهماالسلام) است .

بطورى که شاعران بزرگ ما از جمله حکيم ابوالقاسم فردوسى، رودکى سمرقندى، ناصرخسرو قباديانى، سنائى غزنوى، خاقانى شروانى، عطارنيشابورى، مولانا حلال الدين بلخى، سعدى و حافظ شيرازى و صدها تن در جاى جاى سخنان خويش به کتاب آسمانى و سخنان گرانبهاى اهل بيت ( عليهم السلام) توجه داشته اند . اگر ادعا کنيم که اشعار اين بزرگان را بدون فهم تفسير آيات قرآن بدرستى در مى يابيم بايد در صحت اين ادعا بسى ترديد کرد . چرا که خود اين بزرگان اقرار مى کنند «هر چه دارند همه از دولت قرآن دارند» و يا «قرآن رابه چهارده روايت مى دانند و مى خوانند» و نيز افتخار مى کنند سخن خود را به آيه اى يا عبارتى از قرآن و يا احاديث زينت داده اند، و آن کلمات درخشان و نورانى را مانند خورشيدى بر آسمان نظم و نثر خود نشانيده اند .

پس برماست که با خواندن قرآن و تدبر در مفاهيم عميق اين کتاب عظيم و سنت شريف نبوى را از نفوذ اين پيام هاى سرشار از نور و سرورو شعور را بر نفوس بندگان دريابيم .

ما در جلسات بعد درباره چگونگى تاثير قرآن مجيد و احاديث ائمه ( عليهم السلام) در ادبيات فارسى به تفصيل بحث خواهيم کرد . در اين مجال به ذکر نمونه هايى از اشعار برخى شعراى بزرگ که به آيات و احاديث نظر داشته اند مى پردازيم .

طلاب محترم با استفاده از اشعارى که ذيل آيات و احاديث ذکر مى شود مى توانند علاوه بر آشنايى با اين بخش از ادبيات از اين شيوه در سخنرانى ها و نوشته هاى خود براى بالابردن بلاغت و فصاحت در کلامشان استفاده کنند .

دنيا

قال النبى (صلى الله عليه و آله) «الدنيا جيفة و طلابها کلابها» ; (1)

پيامبر اکرم فرمود: دنيا مردار است و خواهندگان حريص آن، سگان هستند .

سنائى غزنوى مى گويد:

اين جهان برمثل مردارى است

کرکسان گرد او هزار، هزار

اين هر آن را همى زند مخلب (2)

 آن بر اين را همى زند منقار

آخرالامر بر پرند همه وز همه بازماند اين منقار

مولوى:

چشم سيد چون بآخر بود جفت

پس بدان ديده جهان را جيفه گفت

ناصر خسرو:

اى پسر مشغول اين دنياست خلق

چون به مردار است مشغول اين کلاب

جامى:

دنيا جيفه است و اهل دنيا اکثر چو سگان جيفه خواره

پى نوشت ها:

1 - شرح بحرالعلوم، ج 6، ص 195، به نقل از احاديث مثنوى، ص 216 .
2 - مخلب، چنگال .
منبع :شميم ياس ،مهر 1382، شماره 7