تاثير قرآن و حديث در ادب فارسى (3)

سيده سهله  تقوى

غنيمت شمردن وقت

«ماضى يوم فائت و آتيه متهم، و وقتک مغتنم، فبادر فيه فرصة الامکان » ; (1) روز گذشته، در گذشته است و آينده معلوم نيست و زمان حالت غنيمت است، پس در اين وقت، فرصت را درياب و به آن اندازه که مى توانى از آن استفاده کن .

«بابا افضل » گويد:

روزى که گذشته است از او ياد مکن

فردا که نيامدست فرياد مکن

بر نامده و گذشته بنياد مکن

حالى خوش باش و عمر بر باد مکن

«سعدى » مى سرايد:

چو دى رفت فردا نيامد بدست

حساب از همين يک نفس کن که هست

هم او در جاى ديگر از حديث فوق چنين الهام مى گيرد:

سعديا دى رفت و فردا همچنان موجود نيست

در ميان اين و آن فرصت شمار امروز را

«حالت » گفته است:

بگذشته گذشته، در پى آن مشتاب

آينده نيامده، مشو زو در تاب

اندر وسط گذشته و آينده

حالى است گر اهل حالى درياب

«بينش » گويد:

دى همچو رميده صيدت از پيش گذشت

فردا بودت آهوى نگرفته به دشت

امروز شکاريست که در تيررس است

درياب که از ديده نهان خواهد رفت

امانت الهى

«انا عرضنا الامانة على السموات و الارض و الجبال فابين ان يحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا» ; (2) ما به آسمان ها و زمين و کوه هاى عالم، عرض امانت کرديم همه از تحمل آن امتناع ورزيده و از آن هراس داشتند تا انسان (ناتوان) بپذيرفت و انسان هم بسيار ستمکار و نادان بود .

مولوى:

خود ز بيم اين دم بى منتها

باز خوان «فابين ان يحملنها»

ورنه خود «اشفقن منها» چون بدى

گر نه از بيمش دل که خون شدى

دفتر اول (59 و 1958)

کرد فضل عشق انسان را فضول

زين فزونجويى «ظلومست و جهول »

دفتر سوم (4672)

در نبى بشنو بيانش از خدا

آيت «اشفقن ان يحملنها»

دفتر ششم (207)

حافظ:

آسمان بار امانت نتوانست کشيد

قرعه فال به نام من ديوانه زدند

ديوان حافظ

نظامى:

چون شب و چون روز دو رنگى مدار

صورت رومى دل زنگى مدار

تا پى اين زنگى و رومى تو راست

داغ جهولى و ظلومى تو راست

مخزن الاسرار

گو خبر دين و ديانت کجاست

ما به کجاييم و امانت کجاست؟

آن دل، کز دين اثرش داده اند

زان سوى عالم خبرش داده اند

مخزن الاسرار

پى نوشت:

1) شرح غرر الحکم به تصحيح محدث ارموى، ج 6، ح 9840 .
2) احزاب، 72 .
منبع :شميم ياس ، آذر 1382، شماره 9