تأثير قرآن و حديث بر ادب فارسى (22)

سيده سهله  تقوى

چون خسى بر باد

«اَتباعُ کُلِّ ناعِقٍ، يَميلُونَ مَعَ کُلِّ ريحٍ»1

آنان که از پى هر بانگى دوند و با هر باد به سويى روند.

حکيم ناصر خسرو قباديانى در اين باب گويد:

بر طريق راست رو، چون باد گردنده مباش

گاه با باد شمال و گاه با باد صبا

(ديوان ناصر خسرو، ص 25)

مولوى را بيت زير در اين معناست:

آن که از بادى رود از جا، خسى است       

ز انکه باد ناموافق خود بسى است

(مثنوى معنوى، ج 1، ص 233)

در امثال عربى آمده است:

«فلانٌ يهبَّ مَع کلِّ ريحٍ»

(التمثيل و المحاضرة، ص 242)

نظير بيت ذيل که مناسب اين مقال است:

ـ إن مالتِ الريحُ هکذا و کذا     

مالَ معَ الرّيحِ حيثُما مالتْ

(همان مأخذ)

رميدن نعمت ها

«احْذَرُوا نِفارَ النِّعمِ فَما کُلُّ شارِدٍ بِمَردودٍ»2

از رميدن نعمت ها بترسيد که هر رميده اى باز نخواهد گشت.

ـ اى که با نعمتى، به سيرت بد       

نعمت خويش را ز خود مرمان

که نه هرچ او رميده شد ز کسى     

باز آوردنش بود آسان

و اين چنين است از دکتر على رضا ميرزا محمد:

ـ مبادا گريزد ز دست تو نعمت

که ريزد به دامت تو را ناز نقمت

بيا قدر نعمت بدان تا بماند      

وگر رفت، کى بازت آيد به همّت

داد و ستد با خدا

«اِذا اَملَقتُم فَتاجِرُوا اللّه بِالصَّدَقَةِ»3

چون تنگدست شويد، به صدقه دادن با خدا داد و ستد کنيد.

رشيد وطواط در شرح اين کلمه گويد:

صدقه سبب زيادت مال و سعادت حال است و هر که صدقه دهد، توانگر شود و از حال بد باز رهد.

ـ هيچ چيزى مدان تو چون صدقه      

هست از او مال و جاه را بيشى

او رساند به ناز و استغنا        

وارهاند ز رنج درويشى

(مطلوب کل طالب، ص 43)

اقبال و ادبار دنيا

«اِذا اَقبَلَتِ الدُّنيا عَلى أحَدٍ اَعارَتْه مَحاسِنَ غَيرِهِ، وَ اِذا اَدبَرَت عَنهُ سَلَبَتْه محاسِنَ نَفسِهِ»4

هر گاه دنيا به کسى روى آورد، خوبى هاى ديگران را بدو عاريت دهد و چون پشت کند، نيکويى هاى او را باز ستاند.

(گلستان، ص 122)

ـ چو دولت خواهد آمد بنده اى را      

همه بيگانگانش خويش گردند

چو برگرديد روز نيکبختى

در و ديوار با او نيش گردند

(ديوان ابن يمين، ص 378)

منبع :شميم ياس، تير 1384، شماره 28