گونه هاى اثر گذارى و تجلى قرآن در شعر و ادب فارسى (3)

سيد محمد راستگو

ادب پارسى عرصهٔ جلوه و ظهور قرآن كريم است. شاعران و نويسندگان پارسى زبان از قرآن كريم متأثرند و در آثار و تأليفات خود اين تأثير را برجاى نهاده‌اند. اثرپذيرى ادب پارسى از قرآن كريم به دو گونه است.

 در شماره‌هاى پيشين از دو نوع اثرگزارى واژگانى و گزاره‌اى سخن گفتيم. و اينك:

3. اثر پذيرى گزارشى

در اين شيوه گوينده مضمون و محتواى آيه‌اى را به صورت ترجمه يا تفسير به پارسى گزارش مى كند. خواه به صورت نقل قول مستقيم و ياد كردن اين نكته كه سخن خود را ا ز قرآن گرفته است وخواه به صورت نقل قول غير مستقيم و آوردن مضمون آيه از زبان خود.

براى نمونه فخرالدين اسعد گرگانى در بيتهاى زير ، آيهٔ شريفهٔ «يا اَيّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللّه وَأَطيعوا الرَسُولَ وَاُولى الأَمْر مِنكُم؛ اى مؤمنان !پيروى كنيد خداى را و  پيروى كنيد پيامبر را و كارداران خود را». (1) كه به آيهٔ ولايت معروف است به فارسى شرح و ترجمه كرده ا ست:

سه طاعت واجب آمد بر خردمند

كه آن هر سه به هم دارند پيوند

از ايشان است دل را شادكامى

وزايشان است جان را نيكنامى

دل از فرمان اين هر سه مگردان

اگر خواهى كه يابى هر دو كيهان

بدين گيتى ستوده زندگانى

بدان گيتى بهشت جاودانى

يكى فرمان دادار جهان است

كه جان را زو نجات جاودان است

دوم فرمان پيغمبر محمد (ص)

گه آن را كافر بى دين كند رد

سيم فرمان سلطان جهان دار

به ملك   اندر بهاى دين دادار

ويس و رامين، تصحيح محجوب، ص 7

نمونهٔ ديگر بيتهاى زير از مهدى اخوان ثالث است كه در آنها آيهٔ شريفهٔ «وَلا تحسَبَنَّ الذين قُتِلوا فى سبيلِ اللّهِ اَمْواتاً بَلْ أَحْياءُٔ عِندَ رَبّهِمْ يُرزَقُون؛ مبادا آنان را كه در راه خدا كشته شدند، مرده پنداريد؛ كه آنان زندگانند و نزد خداى خود روزى مى خورند». (2) را شرح و ترجمه كرده است:

آنان كه در طريق خدا كشته مى شوند

هرگز گمان مدار كه نابود و مرده اند

بل زنده‌ا ند زندهٔ جاويد و جملگى

گوى شرف زعرصهٔ‌آفاق برده اند

نقد وجود بر كف دستان و با خلوص

جان عزيز خويش به جانان سپرده‌اند

بر خوان عشق  دوست گرانمايه ميهمان

رزق بقا خورند بر انسان كه خورده‌ا ند

خوش بر ضيافتى كه در آن ميزبان خداست

مهمانش اوليا و شهيدان شمرده‌اند

تو را اى كهن بوم و بر دوست دارم،ص 207

4. اثر   پذيرى الهامى ـ بنيادى

در اين شيوه گوينده مايهٔ سخن خويش را از آيه‌اى الهام مى گيرد و سرودهٔ‌خويش را بر پايهٔ آن نكتهٔ الهام گرفته، بنياد مى نهد، به گونه اى كه آشنايان با آن آيه، با خواندن سرودهٔ‌شاعر آن آيه را نيز به ياد مى آورند و آنها را در  پيوند با يكديگر مى بينند، پيوندى گاه آن چنان نزديك و آشكار كه بتوان سرودهٔ شاعر را ترجمه‌اى آزاد از آن آيه شمرد و گاه تا آنجا دور كه جز با تأمل و درنگ نتوان بدان پى برد.

مثلاً بيت زير از سنايى:

تو پندارى كه بر بازى ا ست اين ميدان چون مينو

تو پندارى كه بر هرزه است اين ايوان چو مينا ديوان، ص 56

به گونه‌اى آشكار بر پايهٔ آيه هايى چون آيهٔ ؛ «وَ ما خَلَقنا السَّماء وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما باطِلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَروا؛ ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست باطل و بيهوده نيافريديم. اين گمان آن كسان است كه كفر ورزيدند و برحق چشم پوشيدند». (3) بنياد گرفته است، امّا اين بيت حافظ:

طالع اگر مدد كند دامنش آورم به كف

وربكشم زهى طرب وربكشد زهى شرف

با پيوندى پنهان، باريك و ديرياب بر آيهٔ زير بنياد دارد:‌«قُلُ هَلْ تَربَّصُونَ بِنا إلا اِحْدَى الْحُسْنَييْنِ؛ بگو آيا جز يكى از دو نيكويى [پيروزى يا شهادت] چيزى براى ما چشم داريد». (4)

پيوند پنهان آنها نيز اين گونه است كه در آ‌يهٔ شريفه براى جهادگران و رزمندگان دو نيكويى ياد شده، يكى پيروزى «زهى طرب» و ديگرى شهادت «زهى شرف». حافظ نيز در جهاد عاشقانهٔ‌خويش به دو چيز چشم دارد، يكى پيروزى و  كشيدن دامن يار كه زهى طرب و ديگر شهادت و كشته شدن به دست او كه زهى شرف.

نمونه‌هاى ديگر:

هر كه را در جان خدا بنهد محك

مريقين را باز داند او زشك مثنوى، 300/1

بنياد گرفته برآ ياتى چون: «مَنْ يَتَّقِ اللّه يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا؛ هركس پرهيز و پارسايى كند، خدا راه بيرون شدن [ از تنگناها را ] پيش پاى او مى نهد».(5)

سود و زيان ومايه چو خواهد شدن زدست

از بهر اين معامله غمگين  مباش و شاد حافظ ، ديوان، ص 120

الهام گرفته از آ يهٔ «لِكَيْلا تَأسُوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتيكُم؛ تا بر آنچه از دستتان رفته، اندوه نخوريد و بدانچه به دستتان رسيده شادى مكنيد». (6)

به هر چه آرى از نيك و از بد به جاى

بد از خويشتن بين و نيك از خداى

بنياد گرفته بر آيهٔ «ما اَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وََ اصابَكَ مِنْ سَيّئَةٍ فَمِنْ نََفْسِك؛ هر نيكى به  تو رسد از خداست و هر بدى به تو رسد از خود تواست». (7)

خنك آن دم كه كند حق كَنهت طاعت مطلق

خنك آن دم  كه جنايات عنايات خدا شد

بنياد گرفته بر آياتى چون:‌«اِلاّ مَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأولئِكَ يُبَدّلُ اللّه سَيِّئاتِهِمْ حسنات؛ آن كه  توبه كند و كردار شايسته پيشه كند اينان‌اند كه خداوند بديهاشان را با خوبى جايگزين مى كند». (8)

پا نوشت‌ها :

1.نساء (4)، آيه 59.
2. آل‌عمران (3)، آيه 169.
3. ص (38)، آيه 27.
4. توبه (9)، آيه 52.
5. طلاق (65)، آيه 2.
6. حديد (57)، آيه 23.
7. نساءِ (4)، آيه 79.
8. فرقان (25)، آيه 70.
استناد امامان به آيات
منبع : مجله بشارت  نشريه قرآني ويژه جوانان