ظلم
عقوبت
ظالمان در دنيا
فكاين
من قرية اهلكناها و هى ظالمة (1)
«چه
فراوان قريه هائى (محل اجتماع انسانها) كه اهل آنها را نابود كرديم در حالى كه ظلم
مى كردند».
و
تلك القرى اهلكناهم لما ظلموا وجعلنا لمهلكهم موعدا(2)
«ما
اهل آن قرى را به علت آنكه ظلم كردند نابود كرديم ، و بر آن نابودى آنان وعده گاه
معين ساختيم ».
قرى
جمع قريه در زبان عرب به معنى محل اجتماع انسانها است كه بر شهر و ده هر دو صدق مى
كند.
و
كذالك اخذ ربك اذا اخذ القرى وهى ظالمة (3)
«چنان
است گرفتن پروردگار تو (عذاب او) آنگاه كه اهل قرى (مجتمع هاى انسانى) را مى گرفت
در حالى كه ظالم بودند».
و
اخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس بما كانوا يفسقون (4)
«آنان
را كه ظلم و ستمكارى كردند به كيفر فسقشان به بدترين عذاب گرفتار كرديم ».
هل
يهلك الا القوم الظالمون (5)
«آيا
به هلاكت مى رسد جز گروه ظالمان ؟!
و
اخذ الذين ظلموا الصيحة فاصبحوا فى ديارهم جاثمين (6)
«كسانى
را كه ظلم كردند صيحه فرا گرفت پس در ميان منازل خود برو افتاده و جان دادند».
فقالوا
ارنا الله جهرة فاخذتهم الصاعقة بظلمهم (7)
«گفتند
خدا را آشكارا در معرض ديد ما قرار ده ، پس صاعقه به سبب ظلمشان آنان را فرا گرفت
».
فاخذتهم
الصيحة بالحق فجعلنا هم غثاء فبعدا للقوم الضالمين (8)
«صيحه
و بانگ عذاب به حق ، آنها را فرا گرفت پس آنان را خس و خاشاك نموديم ، دور باد (به
رحمت خدا) از گروه ظالمان ».
فارسلنا
عليهم رجزا من السماء بما كانوا يظلمون (9)
«بر
آنان از آسمان عذاب فرو فرستاديم به سبب آنكه ظلم كردند».
فانزلنا
على الذين ظلموا رجزا من السماء(10)
«و
كسانى كه ظلم كردند از آسمان عذاب نازل كرديم ».
ولقد
جاءهم رسول منهم و كذبوه فاخذهم العذاب و هم ظالمون (11)
«پيامبرى
از خودشان به سوى آنان آمد او را تكذيب كردند پس عذاب (طوفان) آنان را فرا گرفت در
حالى كه ظالم بودند».
ولقد
اهلكنا القرون من قلبكم لما ظلموا(12)
«ما
اقوام و مللى را پيش از شما به كيفر ظلمشان سخت به هلاكت سپرديم ».
وما
كنا مهلكى القرى الا و اهلها ظالمون (13)
«ما
قريه ها (مجتمع هاى انسانى) را نابود نمى كنيم مگر در حاليكه اهل آنها ظالم
باشند».
ولا
تخاطبنى فى الذين ظلموا انهم مغرقون (14)
«در
مورد كسانى كه ظلم كردند با من سخن مگو آنان غرق شده هستند».
فنبذنا
فى اليم فانظر كيف كانا عاقبة الظالمين (15)
«آنان
را در دريا انداختيم بنگر كه چگونه است عاقبت ظالمان ».
فاخذهم
طوفان و هم ظالمون (16)
«طوفان
آنان را فرا گرفت در حالى كه ظالم بودند».
والظالمون
مالهم من ولى ولا نصير(17)
«ظالمان
هيچ يار و ياورى ندارند».
فتلك
بيوتهم خاويه ظلموا ان فى ذلك لاية لقوم يعلمون (18)
«همانا
خانه هاى آنان به سبب آنكه ظلم كردند خالى مانده است حقا كه در آن نشانه اى
(عبرتى) است ، براى گروهى كه بدانند».
ووقع
القول عليهم بما ظلموا فهم لا ينطقون (19)
«فرمان
(عذاب شديد) به كيفر (كفر و) ظلم بر آنها رسيد، ديگر هيچ سخن نتوانند گفت ».
الا
ان الظالمين و فى عذاب مقيم (20)
«اى
مردم بدانيد كه ستمكاران عالم به عذاب دائمى گرفتارند».
فبظلم
من الذين هادو حرمنا عليهم طيبات احلت لهم (21)
«به
سبب ظلمى كه يهوديان كردند نعمتهاى پاكيزه اى را كه بر آنان حلال بود حرام ساختيم
».
ولا
تحسبن الله غافلا عما يعلم الضالمون (22)
«گمان
مبر از آنچه ظالمان مى كنند خدا غافل است ».
واتقوا
فتنة لا تصيبن الذين ظلموا منكم خاصة (23)
«بپرهيزيد
از فتنه اى كه تنها به ظلم كنندگان شما نمى رسد».
فقطع
دابر القوم الذين ظلموا(24)
«پس
بريده شد دنباله گروهى كه ظلم كردند».
كيفر
ظالمان در آخرت
ولوترى
اذ الظالمون فى غمرات الموت والملائكة باسطوا ايديهم اخرجوا انفسكم اليوم تجزون
عذاب الهون بما كنتم تقولون على الله غير الحق وكنتم عن اياته تستكبرون (25)
«اگر
تو ببينى ظالمان را در شدائد مرگ در حالى كه فرشتگان دستهاى خود را گشوده اند (و
به آنها مى گويند) جان از تن بدر كنيد، امروز با عذاب ذلت بار كيفر مى شويد، به
سبب آنچه بر خدا سخن ناحق گفتيد، و از آيات او به تكبر سرباز زديد».
ولوترى
اذ الظالمون موقوفون عند ربهم (26)
«اگر
ببينى آنگاه را كه ظالمان پيش پروردگار خود باز داشته شده اند».
ولن
ينفعكم اليوم اذ ظلمتم انكم فى العذاب مشتركون (27)
«هرگز
در آن روز، به سبب ظلمى كه كرده ايد، با همديگر شريك در عذاب بودن ، شما را سودى
نمى دهد».
توضيح
: بلا و عذاب اگر در ديگران نيز بود موجب تسلى خاطر مى گردد ولى روز قيامت اين
چنين تسلى نيز بر ظالمان نخواهد بود.
فويل
للذين ظلموا من عذاب يوم اليم (28)
«واى
از عذاب روز دردناك بر كسانى كه ظلم كردند».
فيومئذ
لاينفع الذين ظلموا معذرتهم ولا هم يستعتبون (29)
«در
آن روز عذر خواهى به كسانى كه ظلم كرده اند سود نمى دهد، و نه از آنان خواسته مى
شود كه توبه كنند».
لكن
الظالمون اليوم فى ظلال مبين (30)
«ولى
ظالمان در آن روز در گمراهى آشكار خواهند بود».
يوم
لا ينفع الظالمين معذرتهم ولهم اللعنة ولهم سوء الدار(31)
«روزى
كه عذر خواهى ظالمان آنان را سود نمى دهد و براى آنان است لعنت و براى آنان است
منزلگاه بد».
ولويرى
الذين ظلموا اذيرون العذاب ان القوة لله جميعا(32)
«اگر
آنان كه ظلم كردند آنگاه كه عذاب را مى بينند مى ديدند كه همه قدرت از آن خدا است
(پى مى بردند كه ظلم چه فرجام بدى داشته است»
ثم
قيل للذين ظلموا ذوقوا عذاب الخلد هل تجزون الا بما كنتم تكسبون (33)
«آنگاه
به شما ستمكاران گويند: بچشيد عذاب ابدى را آيا اين عذاب جز نتيجه اعمال شما است
».
والذين
ظلموا من هؤ لاء سيصيبهم سيئات ماكسبوا(34)
«آنان
كه از اين مردم ستم كردند بزودى نتيجه بد عملكردشان به آنان خواهد رسيد».
ولو
ان لكل نفس ظلمت ما فى الارض لافتدت به (35)
اگر
هر كسى كه ظلم كرده همه آنچه را كه در زمين است دارا بود (براى نجات خود) فدا مى
كرد».
ولو
ان للذين ظلموا ما فى الارض جميعا ومثله معه لا فتدوا به (36)
«اگر
آنان كه ظلم كردند همه آنچه را كه در زمين است دارا بودند و يك برابر ديگر را نيز
دارا بودند (براى استخلاص از عذاب الهى) همه را فدا مى كردند».
انما
السبيل على الذين يظلمون الناس و يبغون فى الارض بغير الحق اولئك لهم عذاب اليم (37)
«تنها
راه (مؤاخذه) بر آنهائى است كه به مردم ظلم كنند، و در زمين به ناحق شرارت انگيزند
بر آنها عذابى دردناك است ».
وان
الظالمين لهم عذاب اليم (38)
«ترى
الظالمين مشفقين مما كسبوا وهو واقع بهم (39)
«ظالمان
را خواهى ديد از كيفر آنچه مرتكب شده اند ترسانند، در حالى كه بر آنها فرود خواهد
آمد».
وترى
الظالمين لماراوا العذاب يقولون هل الى مرد من سبيل (40)
«ظالمان
را خواهى ديد آنگاه كه (بديده خود) عذاب را ديدند مى گويند: آيا راهى براى بازگشت
(به دنيا) هست ؟!».
الا
ان الظالمين فى عذاب مقيم (41)
«آگاه
باش ظالمان در عذابى پايدار هستند».
وان
الظالمين بعضهم اولياء بعض والله ولى المتقين (42)
«برخى
از ظالمان دوستان برخى ديگر هستند، و خدا دوست پرهيزكاران است ».
فكان
عاقبتهما انهما فى النار خالدين فيها وذلك جزاؤ الظالمين (43)
«عاقبت
هر دو (شيطان گمراه كننده و انسان گمراه شده) آن است كه در آتش بطور دائم خواهند
بود. همان است كيفر ظالمان ».
وقيل
للظالمين ذوقوا ما كنتم تكسبون (44)
«به
ظالمان گفته شد بچشيد (كيفر) آنچه را كه بدست آورده ايد».
ما
للظالمين من حميم ولا شفيع يطاع (45)
«ظالمان
دوست و شفاعتگرى كه شفاعت او پذيرفته باشد ندارند».
واعتدنا
للظالمين عذابا اليما(46)
«براى
ظالمان عذابى دردناك فراهم كرديم ».
و
ما للظالمين من انصار(47)
«ظالمان
ياور ندارند».
وذلك
جزاؤ الظالمين (48)
«آن
(آتش) پاداش ظالمان است ».
ثم
ننجى الذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيا(49)
«سپس
آنان را كه تقوى ورزيده اند (از آتش) نجات مى دهيم و ظالمان را در آن (آتش) بروى
افتاده بر جاى مى گذاريم ».
وما
للظالمين من نصير(50)
«ظالمان
ياورى ندارند».
فذلك
تجزيه جهنم كذلك تجزى الظالمين (51)
«ما
او را به آتش دوزخ كيفر خواهيم كرد، كه ستمكاران را البته چنين مجازات مى كنيم ».
فيقول
الذين ظلموا ربنا اخرنا الى اجل قريب (52)
«پس
ستمكاران گويند پروردگارا عذاب ما را به تاءخير افكن ».
والظالمون
ما لهم من ولى ولا نصير(53)
«ظالمان
يار و ياورى ندارند».
انا
اعتدنا للظالمين نارا احاط بهم سرادقها(54)
«ما
براى ستمكاران آتشى مهيا ساخته ايم كه شعله هاى آن (مانند خيمه هاى بزرگ) گرد آنها
احاطه كند».
وتقول
للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار التى كنتم بها تكذبون (55)
«به
كسانى كه ظلم كرده اند مى گوئيم : بچشيد عذاب آتش را كه آن را تكذيب مى نموديد».
و
اذا راى الذين ظلموا العذاب فلا يخفف عنهم (56)
«و
روزى كه ستمكاران عذاب خدا را به چشم ببينند ديگر هيچ تخفيفى داده نخواهند شد».
ولا
يزيد الظالمين الا خسارا(57)
«كافران
را به جز زيان چيزى نخواهد افزود».
اثر
معنوى ظلم كه پاگير ظالم مى گردد
1
- خدا او را دوست ندارد.
والله
لا يحب الظالمين (58)
«خدا
ظالمان را دوست ندارد».
انه
لا يحب الظالمين (59)
«او
(خدا) ظالمان را دوست ندارد».
2
- خدا او را هدايت نمى كند.
والله
لا يهدى القوم الظالمين (60)
ان
الله لايهدى القوم الظالمين (61)
«خدا
گروه ظالمان را هدايت نمى كند».
3
- رستگار نمى شود.
انه
لايفلح الظالمون (62)
«همانا
ظالمان رستگار نمى شوند».
آنچه
بر مظلومان جائز است
1
- پيكار براى رفع ظلم و دفاع از دين و جان و ناموس و مال .
اذن
للذين يقاتلون بانهم ظلموا(63)
«به
كسانى كه به سبب مورد ظلم قرار گرفتن ، پيكار مى كنند اذن داده شده ، و خدا بر
يارى آنها توانا است ».
2
- كمك گرفتن براى رفع ظلم .
و
لمن انتصر بعد ظلمه فاولئك ما عليهم من سبيل (64)
«كسانى
كه مورد ظلم قرار گرفته اند (اگر) طلب كمك كنند راهى (براى ايراد) بر آنها نيست ».
معناى
لغوى ظلم : قرار دادن چيزى در غير موضع خود است .
3
- فاش ساختن مظلوميت مظلوم و ستم ظالم .
لا
يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم (65)
«خدا
فاش ساختن بدى را دوست ندارد جز در مورد كسى كه مظلوم شده ».
توضيح
: طبق اين آيه شريفه ، مظلوم مى تواند ستم ظالم را بر او آشكارا بگويد ولى چنانچه
برخى از فقهاء گفته اند شايد اختصاص به مورد تظلم و دادخواهى و يا موردى باشد كه
با فاش كردن ظلم ، ظالم متنبه شده دست از ظلم بر مى دارد.
پي نوشت ها:
1- سوره حج ، آيه 45.
2- سوره كهف ، آيه 59.
3- سوره هود، آيه 102.
4- سوره اعراف ، آيه 165.
5- سوره انعام ، آيه 47.
6- سوره هود، آيه 67.
7- سوره هود، آيه 94.
8- سوره مومنون ، آيه 41.
9- سوره اعراف ، آيه 162.
10- سوره بقره ، آيه 59.
11- سوره نحل ، آيه 113.
12- سوره يونس ، آيه 13.
13- سوره قصص ، آيه 59.
14- سوره هود، آيه 37 و سوره مومنون آيه 27.
15- سوره قصص ، آيه 40.
16- سوره عنكبوت ، آيه 14.
17- سوره شورى ، آيه 8.
18- سوره نمل ، آيه 52.
19- سوره نمل ، آيه 85.
20- سوره شورى ، آيه 45.
21- سوره نساء، آيه 160.
22- سوره ابراهيم ، آيه 42.
23- سوره انفال ، آيه 25.
24- سوره انعام ، آيه 45.
25- سوره انعام ، آيه 93.
26- سوره سباء، آيه 31.
27- سوره زخرف ، آيه 39.
28- سوره زخرف ، آيه 65.
29- سوره روم ، آيه 57.
30- سوره مريم ، آيه 38.
31- سوره غافر، آيه 52.
32- سوره بقره ، آيه 165.
33- سوره يونس ، آيه 52.
34- سوره زمر، آيه 51.
35- سوره يونس ،آيه 54.
36- سوره زمر، آيه 47.
37- سوره شورى ، آيه 42.
38- سوره ابراهيم ، آيه 22، و سوره شورى ، آيه 21.
39- سوره شورى ، آيه 22.
40- سوره شورى ، آيه 44.
41- سوره شورى ، آيه 45.
42- سوره جاثيه ، آيه 19.
43- سوره حشر، آيه 17.
44- سوره زمر، آيه 24.
45- سوره غافر، آيه 18.
46- سوره فرقان ، آيه 37.
47- سوره آل عمران ، آيه 192 و سوره مائده ، آيه 72 و سوره بقره ، آيه
270.
48- سوره مائده ، آيه 29.
49- سوره مريم ، آيه 72.
50- سوره حج ، آيه 71 و سوره فاطر، آيه 37.
51- سوره انبياء، آيه 29.
52- سوره ابراهيم ، آيه 44.
53- سوره شورى ، آيه 8.
54- سوره كهف ، آيه 29.
55- سوره سباء، آيه 42.
56- سوره نحل ، آيه 82.
57- سوره اسراء، آيه 82.
58- سوره آل عمران ، آيه 140 و 57.
59- سوره شورى ، آيه 40.
60- سوره هاى بقره آيه 258، توبه ، آيه 19 و 109، جمعه ، آيه 5، صف ، آيه
7. و آل عمران آيه 86.
61- سوره هاى مائده ، آيه 51، انعام ، آيه 144، قصص ، آيه 50 و احقاف ،
آيه 10.
62- سوره هاى انعام ، آيه 21، يوسف آيه 23 و قصص ، آيه 37.
63- سوره حج ، آيه 39.
64- سوره شورى ، آيه 41.
65- سوره نساء، آيه 148.