توكل

توكل آن است كه به خدا اعتماد كرده ، و با وثوق به حسن تدبير و تقدير او، امور خويش را به او تفويض و واگذار نمايد.

توكل پشتوانه محكمى براى فعاليت بوده و مشعل اميد را در دل روشن و ياءس را از آن مى زدايد، در انسان ايجاد شهامت نموده ، و روح را تقويت و به آن حالت طماءنينه و آرامش مى بخشد و ترس و بيم از ناكامى و شكست را از دل بيرون مى راند، آنگاه كه انسان كاربرد نيروى خويش را به اتمام رسانده ، و به مرزهاى خارج از محدوده قدرت و توان خود رسيد، با به كار گرفتن توكل در خارج از محدوده قدرتش نفوذ مى كند.

انسان موجودى است كه احساس مى كند نيروى خودش به تنهائى كافى نيست و به همين دليل تكيه گاه مى جويد.

هر مكتب طبق جهان بينى خودش تكيه گاهى ارائه مى دهد، اسلام طبق جهان بينى توحيدى خدا را تكيه گاه معرفى مى كند، كه قدرتش بى انتها و بر همه چيز تواناست و همه قدرتها از او پديد آمده و از او سرچشمه مى گيرد، او از همه مهربانتر و ارحم الراحمين است ، و تمام صفاتى كه در تكيه گاه تزلزل ناپذير لازم است تنها در او موجود است .

اگر توكل به خدا در دل انسان عينيت پيدا كند، بدون شك خداى عالم او را مورد يارى و نصرت خود قرار مى دهد.

قرآن اعلام مى كند: و من يتوكل على الله فهو حسبه (1)

«هر كس به خدا توكل كند خدا او را كفايت مى كند».

اينجاست كه چون متكى به خداست و نيروى لايزال الهى پشتوانه او مى باشد، نيرومندترين مردم خواهد بود.

در حديث از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى خوانيم كه فرمود:

ان شرك ان تكون اقوى الناس فتوكل على الله (2)

«اگر دوست دارى كه نيرومندترين مردم باشى به خدا توكل كن »

در حديث از امام صادق (عليه السلام) نيز آمده است .

ان الغنى والعزة تجولان فاذا ظفر بموضع التوكل اوطنا(3)

«بى نيازى و عزت مى گردند هرگاه به جائى كه توكل وجود دارد رسيدند متوطن مى شوند».

تاءكيد مى كنيم : توكل بدان معنى نيست كه خود از كار و فعاليت و تدبير باز ايستد، بلكه با بكار گرفتن نيروى فكرى و جسمى خود و آنچه از نيروهاى انسانى و غيرانسانى كه بر حسب جريان كار مورد نياز است اعتماد و اتكاء او تنها به خدا بوده ، و عامل اصلى موفقيت و پيروزى به هدف را خدا بداند.

و با ايمان به اينكه همه نيروها از اوست و اگر او نخواهد كارى انجام بگيرد، هيچ نيروئى كاربرد نخواهد داشت ، و اگر او بخواهد هيچ نيروى بازدارنده اى مانع روند كار نخواهد شد، از اين رو نه به خود و نه به ديگران اعتماد ننموده و اعتماد او تنها به خدا باشد.

و با چنين اعتقادى به خدا اتكاء كرده و امور خويش را به او تفويض ‍ نمايد.

در حديث از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) آمده است :

«توكل به خدا درجات مختلفى دارد، از جمله آنكه بر او توكل نموده ، و به هر چه در مورد تو انجام دهد راضى بوده ، و براى تو يقين حاصل شود كه او در خير تو قصور نمى ورزد، و فضل خود را از تو دريغ نمى دارد، و يقين نمائى كه حكم و فرمان در آنها با اوست »(4) .

پروردگار متعال در آيات متعددى از قرآن كريم پيامبر خود را به توكل امر مى كند، از جمله در سوره احزاب آيه 3 و 48 و سوره نساء آيه 81 مى فرمايد:

و توكل على الله و كفى بالله وكيلا

«به خدا توكل كن ، همين بس كه خدا وكيل (5) كسى باشد».

و در سوره هود آيه 123 مى فرمايد:

اليه يرجع الامر كله فاعبده و توكل عليه

«همه امور به او باز مى گردد، او را بندگى كن و بر او توكل نما».

همه چيز تحت قدرت اوست ، و جز او هيچ كس شايسته اعتماد نيست .

و توكل على الحى الذى لا يموت و سبح بحمده (6)

«توكل كن بر زنده اى كه نمى ميرد و به سپاسش او را تسبيح و تنزيه كن ».

و توكل على العزيز الرحيم (7)

«توكل كن بر مقتدر رحم كننده ».

فان تولوا فقل حسبى الله لا اله الا هو عليه توكلت (8)

«اگر از تو روگردان شوند بگو كفايت مى كند مرا الله ، خدائى جز او نيست بر او توكل كرده ام »

ان ربك يقضى بينهم بحكمه و هوالعزيز العليم فتوكل على الله انك على الحق المبين (9)

«به تحقيق پروردگار تو در ميان آنان به حكم خويش قضاوت مى كند، اوست توانا و دانا، پس بر خدا توكل كن تو آشكارا بر حق هستى »

ولله غيب السموات والارض و اليه يرجع الامر كله فاعبده و توكل عليه و ما ربك بغافل عما تعملون (10)

«آنچه در آسمانها و زمين پنهان است از آن خداست و برگشت همه امور بسوى اوست ، پس او را عبادت كن و بر او توكل نما، پروردگار تو از آنچه مى كنند غافل نيست ».

ساير آيات توكل

در آيات زير نيز مؤمنان به توكل بر خدا تحريص شده اند.

انما المؤمنون الذين اذا ذكر الله و جلت قلوبهم و اذا تليت عليهم اياته زادتهم ايمانا و على ربهم يتوكلون (11)

«مؤمنان كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود دلهاى آنان مى ترسد و هرگاه آيات او بر آنها خوانده شود ايمانشان بيشتر شده و بر پروردگار خود توكل مى كنند».

و على الله فليتوكل المؤمنون (12)

«مؤمنان بر خدا توكل كنند».

قل حسبى الله عليه يتوكل المتوكلون (13)

«بگو كفايت مى كند مرا خدا بر او توكل كنندگان ».

و من يتوكل على الله فان الله عزيز حكيم (14)

«هر كس بر خدا توكل كند به تحقيق خدا مقتدر است و به حكمت عمل مى كند».

قل لن يصيبنا الا ما كتب الله لنا هو مولينا و على الله فليتوكل المؤمنون (15)

«بگو هرگز بر ما نمى رسد جز آنچه خدا درباره ما نوشته است او مولاى ماست ، و بر خدا مؤمنان توكل كنند».

و قال موسى يا قوم ان كنتم امنتم بالله فعليه توكلوا ان كنتم مسلمين(16)

«موسى گفت : اى قوم من اگر به خدا ايمان آورده ايد بر او توكل كنيد، اگر مسلم هستيد».

ان عبادى ليس لك عليهم سلطان و كفى بربك وكيلا(17)

«به تحقيق تو را اى ابليس بر بندگان من تسلطى نيست كافى است كه پروردگار تو وكيل آنها باشد».

انه ليس له سلطان على الذين امنوا و على ربهم يتوكلون (18)

«به تحقيق او را (ابليس را) بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگار خود توكل كنند تسلطى نيست ».

اليس الله بكاف عبده (19)

«آيا خدا بر بنده خود كفايت كننده نيست ؟!».

و من يتوكل على الله فهو حسبه (20)

«هر كس بر خدا توكل كند او را كفايت مى كند».

قل لا املك لنفسى نفعا ولا ضرا الا ماشاء الله (21)

«بگو من براى خود مالك نفع و ضررى نيستم جز آنچه خدا بخواهد».

و ما لنا الا نتوكل على الله و قد هدينا سبلنا و لنصبرن على ما اذيتمونا و على الله فليتوكل المتوكلون (22)

«چه شده بر ما كه بر خداى توكل نكنيم در صورتى كه او ما را به راههاى ما (راههائى كه ما را به سعادت مى رساند) هدايت نموده ، البته بر ايذاء و آزار شما صبر خواهيم كرد، و به خدا مؤمنان توكل كنند».

الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوكيل (23)

(در وصف مؤمنان) «آنانكه مردم به ايشان گفتند به تحقيق براى (جنگ) شما سرباز و اسلحه گرد آورده اند از آنها بترسيد در نتيجه ايمانشان بيشتر شده گفتند خدا ما را كفايت مى كند، و چه نيكو وكيلى است ».

و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد(24)

موسى (عليه السلام): «تفويض مى كنم كار خود را به خدا، همانا خدا بر بندگان بصير است ».

ان الحكم الا لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون (25)

يعقوب (عليه السلام) گفت : «حكم نيست جز از آن خدا بر او توكل كردم و بر او توكل كنندگان توكل كنند».

فعلى الله توكلت فاجمعوا امركم و شركاء كم ثم لا يكن امركم عليكم عمة ثم افضوا الى ولا تنظرون (26)

نوح (عليه السلام) به قوم خود گفت : «من تنها به خدا توكل مى كنم شما هم به اتفاق بتان و خدايان باطل خود هر مكر و تدبيرى داريد انجام دهيد تا امر بر شما پوشيده نباشد و درباره من هر انديشه باطل داريد بيدرنگ بكار گيريد».

و من يتوكل على الله فهو حسبه (27)

«هر كس بر خدا توكل كند او را كفايت مى كند».

تفسير: در تفسير مجمع البيان گويد: يعنى او را كفايت مى كند در كار دنيا و به او پاداش بهشت مى دهد و در حديث آمده هركس دوست دارد كه نيرومندترين مردم باشد بر خدا توكل كند.

موقعيت توكل در تصميم گيريها

در مورد موقعيت توكل در تصميم گيريها، قرآن توكل را در مرحله سوم و پس ‍ از طى دو مرحله مشورت و بينش فكرى قرار مى دهد و چنين مى فرمايد:

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله (28)

«از اين آيه شريفه استفاده مى شود پيش از انجام عمل ، سه مرحله به ترتيب وجود دارد:

1 - مشورت 2 - انديشه و تصميم گيرى 3 - توكل .

پس از مشورت و اطلاع از نظريات ديگران بايد با تفكر و انديشه ، نظرات و صلاح و فسادى كه از طرف آنان ارائه شده با جهات ديگر از صلاح و فساد كه به نظر خودش مى رسد، در كنار هم بررسى كرده و نتيجه گيرى نمايد.

آنگاه كه تصميم بر آن گرفت ، به پروردگار توانا كه چيزى از حيطه قدرت او بيرون نيست توكل كند، و از او درخواست نمايد كارى را كه مى خواهد انجام دهد در مسير خير و مصلحت قرار داده ، و او را در انجام آن يارى و مدد كند.

1- سوره طلاق ، آيه 3.
2- پندهاى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم)، به ابوذر غفارى شماره 112 و مكارم الاخلاق ص 468.
3- اصول كافى حديث شماره 1585.
4- اصول كافى شماره 1587.
5- مراد از وكيل كسى است كه انسان امور خود را به او تفويض كند.
6- سوره فرقان ، آيه 58.
7- سوره شعراء، آيه 217.
8- سوره توبه ، آيه 129.
9- سوره نمل ، آيه 78 و 79.
10- سوره هود، آيه 123.
11- سوره انفال ، آيه 2.
12- سوره آل عمران ، آيه 160 - مائده ، آيه 11 مجادله ، آيه 10 - توبه ، آيه 51 - ابراهيم ، آيه 11 - تغابن ، آيه 13.
13- سوره زمر، آيه 38.
14- سوره انفال ، آيه 49.
15- سوره توبه ، آيه 51.
16- سوره يونس ، آيه 84.
17- سوره اسراء، آيه 65.
18- سوره نحل ، آيه 99.
19- سوره زمر، آيه 36.
20- سوره طلاق ، آيه 3.
21- سوره اعراف ، آيه 188.
22- سوره ابراهيم ، آيه 12.
23- سوره آل عمران ، آيه 173.
24- سوره مؤمن ، آيه 44.
25- سوره يوسف ، آيه 67.
26- سوره يونس ، آيه 71.
27- سوره طلاق ، آيه 3.
28- سوره آل عمران ، آيه 159.