شكر
شكر
و سپاسگزارى ، بازتاب نعمت در زبان ، و دل و عمل دريافت كننده نعمت نسبت به بخشنده
آن است . (مراجعه شود به عنوان حمد، در همين كتاب)
شكر
به حكم عقل يك وظيفه الزامى است ؛ عقل ما را به شكر خداوند سبحان ملزم مى سازد،
زيرا هر نعمتى كه عائد ما شده از ناحيه خداست .
و
ما بكم من نعمة فمن الله (1)
و
بالاتر از همه نعمتها اصل هستى و وجود ما است كه آن نيز از خداست ، و اوست كه ما
را از عدم بوجود آورده و به ما هستى بخشيده است .
و
هوالذى انشاءلكم السمع و الابصار و الافئدة قليلا ما تشكرون (2)
«و
او همان آفريدگارى است كه شما را پديد آورده و به شما چشم و گوش و دل داد (ولى
شما) كمتر شكر مى كنيد»:
در
حديث مى خوانيم : اميرالمؤمنين على (عليه السلام) در پاسخ پيامبر اكرم (صلى الله
عليه و آله) كه از او خواسته بود نعمتهاى خدا را (به ترتيب اهميت آنها) برشمارد
چنين گفت :
نخست
نعمت ايجاد، كه از كتم عدم بوجود آورد.
دوم
- حيات و زندگى
سوم
- صورت وارسته انسانى .
چهارم
- حواس و ادراكات بيرونى و درونى .
پنجم
- نيروى عقل و تفكر و انديشه
ششم
- هدايت به دين الهى
هفتم
- ادامه زندگى در جهان پايدار آخرت .
هشتم
- حريت و آزادى
تنها
در مرحله نهم از نعمتهاى بى كران طبيعت يادآور شده فرمود: جهان را براى انتفاع و
سود بردن انسانها آفريده است .
برخى
از آيات شكر
ولقد
اتينا لقمان الحكمة ان اشكرلله (3)
«به
تحقيق به لقمان حكمت داديم كه به خدا شكر كن ».
ان
اشكرلى و لوالديك (4)
«شرك
كن براى من و براى پدر و مادرت ».
واشكروا
لى ولا تكفرون (5)
«به
من شكر كنيد و كفران نكنيد».
كلوا
من طيبات ما رزقنا كم و اشكروا لله ان كنتم اياه تعبدون (6)
«بخوريد
از پاكيزه هاى آنچه به شما رزق داده ايم ، و براى خدا شكر كنيد اگر او را عبادت مى
كنيد».
فكلوا
مما رزقكم الله حلالا طيبا واشكروا نعمت الله ان كنتم اياه تعبدون (7)
«بخوريد
از آنچه خدا به شما از حلال و پاكيزه روزى داده ، و شكر كنيد نعمت خدا را، اگر او
را عبادت مى كنيد».
فابتغوا
عندالله الرزق و اعبدوه و اشكروا له (8)
«روزى
را پيش خدا بطلبيد و او را عبادت كرده و براى او شكرگزار باشيد».
كلوا
من رزق ربكم واشكروا له بلدة طيبة و رب غفور(9)
«از
روزى پروردگار خود بخوريد، و براى او شكر كنيد، (كه مسكنتان) ديار پاكيزه اى است و
پروردگار آمرزشگر».
فخذ
ما اتيتك وكن من الشاكرين (10)
«آنچه
به تو داده ايم بگير و از شاكران باش ».
بل
الله فاعبد وكن من الشاكرين (11)
«خدا
را عبادت كن و از شاكران باش ».
اعملوا
آل داود شكرا و قليل من عبادى الشكور(12)
«اى
خاندان داود عمل كنيد براى شكرگزارى كه كمى از بندگان من شكرگزارند».
يا
ايها الذين آمنوا كلوا من طيبات ما رزقناكم واشكروا لله (13)
«اى
مردمى كه ايمان داريد بخوريد از پاكيزه هاى آنچه به شما روزى كرده ايم ، و به خدا
شكر كنيد».
فائده
شكر به خود شكرگزار بر مى گردد
و
من شكر فانما يشكر لنفسه و من كفر فان ربى غنى كريم (14)
«هر
كس شكر كند به نفع خود شكر كرده ، و هر كس كفران كند همانا پروردگار من بى نياز و
كريم است ».
و
من يشكر فانما يشكر لنفسه (15)
«هر
كس شكر مى كند به نفع خود شكر مى كند».
و
سيجزى الله الشاكرين (16)
«به
زودى خدا شكرگزاران را پاداش مى دهد».
و
من يرد ثواب الدنيا نؤ ته منها و من يرد ثواب الاخرة نؤ ته منها و سنجزى الشاكرين
(17)
«هر
كس پاداش دنيا را بخواهد از آن به او مى دهيم و هر كس پاداش آخرت را بخواهد، به
او از آن مى دهيم و به زودى شكر كنندگان را پاداش خواهيم داد».
اعطاء
نعمت براى شكر
قال
هذا من فضل ربى ليبلونى اءاشكرام اكفر(18)
«سليمان
گفت : اين از فضل پروردگار من است كه مرا بيازمايد، آيا شكر مى كنم يا كفران مى
ورزم ».
ولكن
يريد ليطهركم وليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون (19)
«ولى
(خدا) اراده مى نمايد شما را پاك سازد و نعمت خود را بر شما تمام كند، باشد كه شكر
نمائيد».
كذلك
سخرناها لكم لعلكم تشكرون (20)
«همچنان
آنها را (شتران را) براى شما مسخر ساختيم ، شايد شكر نمائيد».
وترى
الفلك فيه مواخر لتبتغوا من فضله و لعلكم تشكرون (21)
«كشتيها
را مى بينى كه آب را مى شكافند براى آنست كه (در آنها سوار شده) از فضل خدا
بطلبيد، باشد كه شكر كنيد».
وايدكم
بنصره ورزقكم من الطيبات لعلكم تشكرون (22)
«شما
را به نصرت خود يارى داد و از چيزهاى پاكيزه روزى داد، باشد كه شكر كنيد».
وجعل
لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون (23)
«براى
شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد، باشد كه شكر نمائيد».
نكوهش
كمى شكر
الذى
احسن كل شى ء خلقه وبداء خلق الانسان من طين ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهين ثم
سويه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة قليلا ما تشكرون (24)
«پروردگارى
كه هر چيزى را نيكو آفريد، و آفرينش انسان را از گل آغاز نمود، سپس نژاد او را از
چكيده اى از آب بى ارزش مقرر كرد، سپس او را بياراست و از روح خود در آن بدميد، و
شما را گوش و چشم و قلب داد (با اين همه احسان) كمتر شكر مى كنيد».
و
هو الذى انشاءلكم السمع و الابصار و الافئدة قليلا ما تشكرون (25)
«اوست
كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد (وليكن) شما كمتر شكر مى كنيد».
قل
هوالذى انشاءكم وجعل لكم السمع والابصار و الاءفئدة قليلا ما تشكرون (26)
«بگو:
اوست آن كسى كه شما را پديد آورد و براى شما گوش و ديده و دل قرار داد (ولى شما)
كمتر شكر مى كنيد».
ولقد
مكنا كم فى الارض و جعلنالكم فيها معايش قليلا ما تشكرون (27)
«همانا
شما را در زمين جايگزين ساختيم و رسائل معيشت را براى شما در آن فراهم ساختيم
(ولى) شما كمتر شكر مى كنيد».
الف
- مراحل شكر
شكر
در سه مرحله تحقق و عينيت پيدا مى كند.
1
- در دل تحقق شكر و سپاس در دل به رضايت و خشنودى از خداست .
در
حديثى از امام صادق (عليه السلام) چنين آمده :
من
انعم الله عليه بنعمة فعرفها بقلبه فقد ادى شكرها(28)
«آن
كس كه خدا نعمتى به او داده اگر در دل خويش آن را بشناسد همانا شكر آن را بجاى
آورده است ».
2
- در زبان اينكه زبان شكرگزار و ثناگوى خداوند سبحان باشد.
رساترين
گفتار الحمدلله رب العالمين است كه در سوره حمد آمده است : «همه سپاس از آن خداست
زيرا همه نعمتها از اوست -».
3
- در عمل - شكر و سپاس در عمل نسبت به انسانى كه نيكى كرده ، آن است كه متقابلا به
او نيكى شود.
ولى
شكر در مورد خدا كه غنى بالذات و بى نياز على الاطلاق است رنگ ديگرى پيدا مى كند.
قرار
گرفتن در خط مشى تعيين شده از طرف خدا براى تكامل يافتن انسان ، و تحقق بخشيدن به
هدف او كه همان تكامل انسانهاست ، شكر عملى به خداوند سبحان است .
البته
رضاى باطن و حمد و سپاس در زبان نيز حلقه ديگرى براى تكامل است .
پس
اجتناب از محارم و عمل به فرائض ، مصداق شكر به خداوند در مرحله عمل است . قرآن
خطاب خدا به آل داود را چنين نقل مى كند:
اعملواآل
داود شكرا و قليل من عبادى الشكور
«اى
آل داود عمل كنيد (به طاعت خدا) براى شكر (نعمتهاى او) و اندكى از بندگان من شكر
گزارند».
در
حديث امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم :
شكر
النعمة اجتناب المحارم و تمام الشكر قول الرجل الحمدلله رب العالمين (29)
«شكر
نعمت اجتناب از محرمات است و اتمام آن به اينست كه در زبان (نيز) الحمدلله رب
العالمين بگويد».
ب
- شكر موجب زيادى نعمت
شكر
به درگاه خداوند عالم جلت عظمته موجب فزونى نعمت مى گردد چنانچه مى فرمايد:
و
اذ تاءذن ربكم لئن شكرتم لازيدنكم ولئن كفرتم ان عذابى لشديد(30)
«آنگاه
كه پروردگار شما اعلام كرد اگر شكر كنيد البته من بر شما زياد مى كنم و اگر كفران
كنيد همانا عذاب من سخت است ».
نجيناهم
بسحر نعمة من عندنا كذلك نجزى من شكر(31)
«سحرگاهان
آنان را نجات داديم نعمتى است از ناحيه ما، آنگونه پاداشى مى دهيم كسى را كه شكر
كند».
در
حديث مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام) فرمود:
من
اعطى الشكر اعطى الزيادة (32)
«به
هر كس شكر عطا شود، بر نعمت او افزوده مى گردد».
سپس
به همين آيه استشهاد فرمود.
در
حديث ديگرى مى خوانيم :
قال
رسول الله (صلى الله عليه و آله): اربع من كن فيه و كان من قرنه الى قدمه ذنوبا
بدلها الله حسنات الصدق والحياء و حسن الخلق ، والشكر(33)
«چهار
صفت است كه اگر هر كس سر تاپا گناه باشد ولى داراى آنها باشد خداوند گناهان او را
به حسنات تبديل مى كند كه آن چهار صفت عبارتند از: صدق و حياء و حسن خلق و شكر».
ج
- منشاء نعمتها خداست
چنانچه
اشاره شد منشاء همه نعمتهاى گوناگون كه ما را فرا گرفته خداوند جهان آفرين است ، و
هر موهبتى كه دريافت مى داريم مستوجب حمد و ثنا به درگاه اوست .
اين
بدان معنى نيست كه انسانى را كه توسط او نعمتى عائد ما گرديده به هيچ شمرده و نسبت
به او بى اعتنائى كنيم ، بلكه در اسلام به قدردانى و سپاسگزارى از چنين كسى امر
شده و در حديث آمده است :
اشكركم
لله اشكركم للناس (34)
«شكر
گزارترين شما براى خدا كسى است كه شكرگزارترين فرد براى مردم باشد».
در
حديث ديگرى مى خوانيم :
از
ويژگيهاى انسان با ايمان اينست كه در برابر نيكى برادران ايمانى نسبت به او هر چند
كه كم باشد قدردانى كند كه نيكى كردن به زيادى نيست .(25)
د
- كفران نعمت مبغوض خداوند است
در
حديث آمده
قال
رسول الله (صلى الله عليه و آله): اسرع الذنوب عقوبة كفران النعمة
«عقوبت
و كيفر كفران نعمت از كيفر همه گناهان زودتر تحقق مى پذيرد»(36) .
آنگاه
كه حادثه ناگوارى براى انسان پيش آمد نبايد از سپاسگزارى به درگاه الهى روگردان
شد، در حديث مى خوانيم :
كان
رسول الله (صلى الله عليه و آله): اذا ورود عليه امر يسره قال : الحمدلله على هذه
النعمة و اذا ورد عليه امر يغتم به ، قال الحمدلله على كل حال
«هرگاه
به رسول گرامى اسلام امرى وارد مى شد كه ايشان را خوشحال مى كرد، مى فرمود:
الحمدلله بر اين نعمت ؛ و هرگاه امرى بر ايشان وارد مى شد كه بوسيله آن غمگين مى
گرديد مى فرمود الحمدلله در هر حال »(37) .
پي
نوشت ها:
1- سوره
نحل ، آيه 53.
2- سوره
مؤمنون ، آيه 78.
3- سوره
لقمان ، آيه 12.
4- سوره
لقمان ، آيه 14.
5- سوره
بقره ، آيه 152.
6- سوره
بقره ، آيه 172.
7- سوره
نحل ، آيه 114.
8- سوره
عنكبوت ، آيه 17.
9- سوره
سباء، آيه 15.
10- سوره
اعراف ، آيه 144.
11- سوره
زمر، آيه 66.
12- سوره
سباء، آيه 13.
13- سوره
بقره ، آيه 172.
14- سوره
نمل ، آيه 40.
15- سوره
لقمان ، آيه 12.
16- سوره
آل عمران ، آيه 144.
17- سوره
آل عمران ، آيه 145.
18- سوره
نمل ، آيه 40.
19- سوره
مائده ، آيه 6.
20- سوره
حج ، آيه 36.
21- سوره
فاطر، آيه 12.
22- سوره
انفال ، آيه 26.
23- سوره
نحل ، آيه 78.
24- سوره
سجده ، آيات 9 - 7.
25- سوره
مؤمنون ، آيه 78.
26- سوره
ملك ، آيه 23.
27- سوره
اعراف ، آيه 10.
28- اصول
كافى حديث شماره 172.
29- اصول
كافى ، حديث شماره 1716.
30- سوره
ابراهيم ، آيه 7.
31- سوره
قمر، آيه 34 و 35.
32- اصول
كافى ، حديث شماره 1714.
33- سفينة
البحار، ص 711.
34- اصول
كافى ، حديث شماره 1736.
35- وسائل
، جلد 18 حديث شماره 33269.
36- سفينة
البحار، ص 710.
37- اصول
كافى ، حديث شماره 1725.