صبر
صبر
صبر
يعنى شكيبائى و تحمل در برابر مشكلات ، و استقامت و پايدارى در راه انجام وظائف ،
وهمچنين كنترل و نگهدارى نفس از تمايلات ، آنجا كه مى خواهد به خارج از مرزهاى
اخلاقى و انسانى نفوذ كند.
صبر
جنبه سازندگى دارد، صبرى كه اساس آن بر ايمان استوار شده نيروى يك مسلمان را در
نبرد با دشمنان اسلام تا ده برابر بالا مى برد.
قرآن
مى گويد:
ان
يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماءتين (1)
اگر
مى بينيد مسلمانان در ميدانهاى جهاد در صدر اسلام هميشه پيش مى رفتند علت آن
وجود اين نوع تعليمات بود؛ آنها پرورش يافته مكتب صبر بودند، نه كشته شدن فرزندان
و نه كمبود مواد غذائى و نه مشكلات ميدان جهاد آنها را از پاى در نمى آورد.
با
اين معنى كه گفته شد، برداشت سوئى كه بعضى از معنى صبر كرده ، و آنرا به معنى
تسليم گرفته اند، كاملا ابطال مى شود.
و
بالعكس روشن مى گردد كه مقاومت و عدم تسليم در برابر مشكلات و حوادث و هجوم دشمنان
، خود مصداق صبر است ، چنانچه اميرالمؤمنين (عليه السلام) در نهج البلاغه مى
فرمايد:
الصبر
شجاعة (2)
صبر
چنانچه اشاره شد سه شاخه اساسى دارد كه هركدام از آنها نيز به شاخه هاى فرعى تقسيم
مى شود.
1
- صبر و خويشتن دارى در ميدان تمايلات نفسانى ، و استقامت در كنترل نفس از تجاوز
به مرزهاى نامشروع و ارتكاب معاصى و محرمات .
2
- صبر بر سختى هاى انجام وظائف الهى و واجبات شرعى .
3
- صبر و تحمل در برابر مصائب و ناملايمات .
در
آيات زيادى از قرآن كريم به صبر امر شده ، و از مقام ارجمند صابران تجليل و تكريم
شده است .
قرآن
براى صبر، پاداش بى شمارى تعيين نموده و مى گويد:
انما
يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب (3)
«همانا
صابران ، اجرى بى شمار داده خواهند شد».
در
نهج البلاغه آمده است :
عليكم
بالصبر فان الصبر من الايمان كالراءس من الجسد ولا خير فى جسد لا راءس معه ولا فى
ايمان لا صبر معه (4)
«بر
شما باد صبر نمودن ، كه همانا نسبت صبر به ايمان مانند نسبت سر به جسد است و
همانطور كه اگر جسدى سر نداشته باشد، خيرى در آن نيست ، در ايمانى هم كه صبر
نداشته باشد، خيرى نيست ».
از
اين تشبيه به خوبى مى توان موقعيت صبر را ارزيابى كرد، زيرا تمام حواس در سر است ،
و يگانه وسيله تعليم و تعلم ، و فرمانده كل اندامهاى بدن كه مغز است در سر قرار
دارد.
صبر
مطلق
اينك
آياتى كه بر فضيلت مطلق صبر كه شامل همه اقسام آنست دلالت دارد.
ولربك
فاصبر(5)
«براى
پروردگار خود صبر كن ».
و
تمت كلمت ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا(6)
«سخن
نيكوى پروردگارت بر بنى اسرائيل در برابر صبر و شكيبائى به درجه تمام رسيد».
و
ان تصبروا و تتقوا فان ذلك من عزم الامور(7)
«اگر
صبر نموده و تقوا بكار بريد، از كارهاى متقن خواهد بود».
انى
جزيتهم اليوم بما صبروا انهم هم الفائزون (8)
«من
امروز (روز قيامت) به آنها در برابر صبر، پاداش دادم و آنها سعادتمندان و
رستگارانند».
والصابرين
و الصابرات ... اعد الله لهم مغفرة و اجرا عظيما(9)
«مردان
و زنانى كه (داراى صفاتى مى باشند كه از جمله) صبر كننده هستند...
خدا
براى آنها آمرزش و پاداشى بزرگ آماده كرده است ».
توضيح
: در اين آيه عده اى از صفات شايسته مردان و زنان را ياد نموده و در آن ميان ، از
صبر هم نام مى برد، و در مجموع ، آنان را به مغفرت و پاداش عظيمى وعده مى دهد.
للذين
اتقوا عند ربهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و ازواج مطهرة و رضوان من
الله والله بصير بالعباد الذين يقولون ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا وقنا عذاب
النار الصابرين والصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار(10)
«براى
كسانى كه تقوا ورزند، پيش خدا بهشت ها مهياست كه از زير آنها نهرها در جريان است ،
و همچنين (براى آنها در بهشت) همسران پاكيزه خواهد بود، و خشنودى خدا از آن ايشان
است ، خدا به حال بندگان آگاه است ، آنان كه مى گويند، ايمان آورديم گناهان ما را
بيامرز، و ما را از عذاب آتش نگهدار.
اينان
صبر كنندگان و راستگويان و اطاعت ورزان و انفاق كنندگان و در سحرها استغفار
كنندگانند».
سلام
عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار(11)
«سلام
بر شما كه صبر نموديد، چه نيكوست جايگاه شما در آخرت ».
و
جزاهم بما صبروا جنة و حريرا(12)
«در
برابر صبر، آنان را بهشت و حرير پاداش داد».
اولئك
يجزون الغرفة بما صبروا و يلقون فيها تحية و سلاما(13)
«آنانند
كه در برابر صبر غرفه به ايشان پاداش داده مى شود و با تحيت و سلام مواجه مى
گردند».
اولئك
يؤ تون اجرهم مرتين بما صبروا(14)
«آنانند
كه در برابر صبر، پاداش خود را دو بار دريافت مى دارند».
و
اصبر فان الله لا يضيع اجرالمحسنين (15)
«صبر
كن كه همانا خداوند اجر نيكوكاران را ضايع نمى كند».
و
اصبر و ما صبرك الا بالله (16)
«صبر
كن ، كه صبر تو نيست جز به كمك خدا».
انه
من يتق و يصبر فان الله لا يضيع اجرالمحسنين (17)
«هر
كس تقوا ورزيده و صبر كند خدا اجر و مزد نيكوكاران را تباه نمى سازد».
الذين
صبروا و على ربهم يتوكلون (18)
(در
وصف مؤمنان عامل به اعمال شايسته «آنانكه صبر كرده و بر پروردگار خود توكل
نمودند».
نعم
اجر العاملين الذين صبروا و على ربهم يتوكلون (19)
«چه
نيكو است پاداش عمل كنندگان ، آنانكه صبر كرده و بر پروردگار خود توكل نمودند».
والله
مع الصابرين (20)
«خدا
با صبر كنندگان است ».
واصبروا
ان الله مع الصابرين (21)
«صبر
كنيد، كه همانا خدا با صبر كنندگان است ».
والله
يحب الصابرين (22)
«خدا
صبر كنندگان را دوست دارد».
و
ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ولئن صبرتم لهو خير للصابرين (23)
«اگر
خواستيد (از كسى كه بر شما ستم و ظلم كرده) انتقام بگيريد، بايد به همان اندازه
باشد كه او بر شما ظلم كرده ، و اگر صبر كرده (و از انتقام) چشم پوشى كنيد، همان
براى صبر كنندگان بهتر (از انتقام) است ».
و
ان تصبروا خير لكم والله غفور رحيم (24)
«اگر
صبر كنيد براى شما بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است ».
والذين
صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقامواالصلاة و انفقوا مما رزقناهم سرا و علانية و يدرؤ ن
بالحسنة اولئك لهم عقبى الدار جنات عدن يدخلونها و من صلح من ابائهم و ازواجهم و
ذرياتهم و الملائكة يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار(25)
«آنانكه
براى تحصيل رضاى پروردگار خود صبر كرده و نماز بپا داشته اند و از آنچه به آنان
داده ايم در آشكار و پنهان انفاق نموده و بدى را با خوبى دفع كردند، براى آنان است
دار آخرت ، بهشت هاى عدن كه آنها و صالحان از پدران و فرزندانشان به آنها داخل مى
شوند.
فرشتگان
از هر در بر آنان وارد شوند (و به آنان مى گويند) سلام بر شما باد در برابر آنكه
صبر كرديد، چه خوب است جايگاه شما در آخرت ».
انواع
صبر
نوع
اول : صبر بر اجتناب و دورى گزيدن از معاصى و محرماتى است كه نفس ،تمايل به آنها
دارد.
قرآن
مى گويد:
انه
من يتق و يصبرفان الله لا يضيع اجر المحسنين (26)
صبر
در اين مرحله مبارزه درونى با ريشه هاى گناه ، و عوامل آن در روحانيت انسان است كه
بدينقرار مى باشد:
1
- صبر بر جلوگيرى از اميال جسمانى :
در
حديث مى خوانيم :
ان
رسول الله (صلى الله عليه و آله) كان يقول : حفت الجنة بالمكاره و حفت النار
بالشهوات (27)
«پيامبر
گرامى اسلام مى فرمود: بهشت آميخته شده است با ناخواستنى ها و ناملايمات يعنى
كارهائى كه انسان بايد انجام دهد تا به بهشت برود معمولا با طبع انسان سازگار نيست
و جهنم و آتش با ملايمات و شهوات آميخته شده است ».
2
- صبر بر مبارزه با اميال قلبى :
قرآن
مى فرمايد:
و
اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهواى فان الجنة هى الماوى (28) «هر كس از
حضور در پيشگاه الهى بترسد و از هواى نفس ، خويشتن را باز دارد همانا بهشت جايگاه
اوست ».
3
- صبر بر خوددارى از غضب :
در
حديثى از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى خوانيم :
من
كف غضبه عن الناس كف الله عنه عذابه (29)
«هر
كس جلو غضبش را در مقابل مردم بگيرد، خداوند جلو عذابش را نسبت به او مى گيرد».
و
در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) آمده است :
«الغضب
مفتاح كل شر»(30) «غضب كليد هر بدى است ».
منشاء
غضب چنانكه در برخى از احاديث نيز تذكر داده شده ، خود بزرگ بينى و زورگوئى به
ديگران ، و به حساب نياوردن و كوچك شمردن مردم است .
4
- صبر بر كمبود مالى و مبارزه با طمع : حتى در شرائطى كه شخص فاقد ساده ترين لوازم
زندگى باشد نبايد دست به حرام بيالايد، و به جاى آن به تلاش در كار و فعاليت براى
بدست آوردن منافع بيشتر از راههاى حلال و مشروع بيفزايد.
قرآن
از چشم دوختن به زندگى تجملاتى طبقه غرق در رفاه نهى كرده و چنين مى فرمايد:
«ولا
تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم زهرة الحيوة الدنيا لنفتنهم فيه و رزق ربك
خير و ابقى (31)
«به
متاع ناچيزى كه به گروهى در دنياى فانى براى امتحان داده ايم ، چشم مگشا كه رزق
خداى تو بسيار بهتر و پاينده تر است ».
و
نيز مى فرمايد:
وجعلنا
بعضكم فتنة اتصبرون و كان ربك بصيرا(32)
«برخى
از شما را براى برخى ديگر مايه امتحان قرار داديم كه صبر مى كنيد يا نه ؟ پروردگار
تو بيناست ».
اين
آيه بيانگر آن است كه انسان در رابطه با انسانهاى ديگر، با توجه به اختلافاتى كه
از نظر ثروت و فقر و بهبودى و بيمارى و داشتن مزاياى گوناگون طبيعى يا اجتماعى و
فقدان آنها، با ديگران دارد، مورد آزمايش و امتحان قرار مى گيرد، كه آيا در اين
شرائط، با نفس طغيانگر خود چگونه كنار مى آيد، و آيا در اثر كمبودى كه در خود
احساس مى كند به حقوق ديگران تجاوز مى كند، يا خويشتن دارى نموده و صبر مى ورزد؟ و
آيا در اثر دارا بودن امكانات بيشتر از ديگران از توانائى خود سوء استفاده نموده ،
بيچارگان را پايمال مى كند؟ يا به آنان با بهره گيرى از آنچه خدا به او ارزانى
داشته يارى و كمك مى نمايد.
در
حديثى از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) نيز آمده است كه فرمود:
طوبى
للمساكين بالصبر وهم الذين يرون ملكوت السموات و الارض (33)
«خوشا
بر مساكينى كه صبر كنند؛ آنهائى كه ملكوت آسمانها و زمين را مى بينند يعنى مى
دانند كه فقير بودن يا غنى بودن كسى بر اساس مشيت الهى است ».
و
در حديث ديگرى از امام سجاد (عليه السلام) چنين مى خوانيم :
رايت
الخير كله قد اجتمع فى قطع الطمع عما فى ايدى الناس (34)
«همه
خير را ديدم كه در قطع طمع ا زآنچه در دست مردم است اجتماع كرده است ».
5
- صبر بر خوددارى از تعصبات :
تعصبات
قومى ، ملى ، نژادى ، فاميلى ، گروهى ، اختلاف زبان و رنگ و غيره ، كه موجب
تبعيضات جاهلانه است از نظر اسلام به كلى مطرود و محكوم است .
قرآن
كريم بطور كلى همه تبعيضات را لغو و تنها ملاك فضيلت و برترى انسانها را بر
يكديگر، تقوا اعلام نموده و فرموده است .
يا
ايها الناس انا خلقناكم من ذكر وانثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اكرمكم
عندالله اتقيكم ان الله عليم خبير(35)
«اى
مردم ما شما را از يك مرد و يك زن آفريده و به شعبه ها و فرقه هاى مختلفى تقسيم
كرديم تا همديگر را بشناسيد؛ كه همانا گرامى ترين شما نزد خدا، با تقواترين شما
است و خدا از حال شما كاملا آگاه است».
و
در حديثى از امام صادق (عليه السلام) چنين آمده : پيامبر اكرم فرمود:
من
كان فى قلبه حبة من خردل من عصبية بعثه الله يوم القيامة مع اعراب الجاهلية (36)
«هر
كس به قدر دانه خردلى در دل او عصبيت باشد، خدا او را در روز قيامت با اعراب
جاهليت محشور مى سازد».
اساس
سياست استكبارى قدرتهاى جهانخوار، كه اسلام را دشمن شماره يك خود مى دانند، بر اين
نهاده شده ، كه از قوميت و مليت و اختلاف زبان و نژاد و غيره ، به عنوان
نيرومندترين ابزار براى ايجاد تفرقه ميان مسلمانان جهان استفاده كنند.
سرفرازى
و اعتلاى مسلمانان جهان ، و برخوردارى آنها از استقلال ، و آزادى از بندهاى
استعمار و استثمار، و رهائى از چنگال استكبار جهانخواران ، تنها در سايه وحدت كامل
ميان آنها، و خط بطلان كشيدن بر هر گونه تعصبات قومى و ملى و نژادى و غيره ، امكان
پذير است .
آيه
فوق الذكر منشور رسمى اسلام در برابر تبعيضات گوناگون است كه همه انسانها را اعم
از سياه و سپيد وغيره در كنار هم از حقوق مساوى بهره مند ساخته و امتيازات واهى را
الغاء و همه را در برابر قانون يكنواخت قرار داده است .
6
- صبر بر حق ، آنجا كه حق بر زيان انسان باشد:
در
حديثى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:
«آنگاه
كه مرگ پدرم على بن الحسين (عليه السلام) فرا رسيد، مرا به آغوش گرفته گفت :
فرزندم تو را وصيت مى كنم به آنچه پدرم مرا به آن وصيت كرد و گفت : كه پدرش نيز او
را بدان وصيت نموده بود: فرزندم بر حق صبر كن اگر چه تلخ است »(37) .
نوع
دوم : صبر بر رنج و تلخى عمل به وظائف و اداى واجبات ، آنجا كه بر خلاف ميل نفس
بوده و نفس گريز پا و راحت طلب ، از آن احساس تلخى كند.
قرآن
به پيامبر گرامى چنين خطاب مى كند:
رب
السموات والارض و ما بينهما فاعبده و اصطبر لعبادته (38)
«پروردگار
آسمانها و زمين و آنچه را كه د رميان آنهاست عبادت كن ، و در عبادت او صبر و
شكيبائى نما».
توضيح
: اصطبار بر حسب قواعد ادبى از باب افتعال است ، و در آن معنى پذيرش مندرج است كه
دلالت بر تحمل نموده و تاءكيد بر صبر و شكيبائى است .
ولنجزين
الذين صبروا اجرهم باحسن ما كانوا يعملون (39)
«آنان
را كه صبر نمايند بطور حتم بهتر از آنچه انجام دادند پاداش خواهيم داد».
والذين
امنوا و عملوا الصالحات لنبوئنهم من الجنة عرفا تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها
نعم اجر العاملين الذين صبروا و على ربهم يتوكلون(40)
«كسانى
را كه ايمان آورده و اعمال شايسته انجام دهند، در غرفه هائى از بهشت كه نهرها از
زير آنها جارى است براى هميشه جايگزين خواهيم ساخت ، آنانكه صبر نموده و بر
پروردگار خود توكل نمايند».
الذين
صبروا و عملوا الصالحات اولئك لهم مغفرة و اجر كبير(41)
«آنانكه
صبر و شكيبائى ورزيده و اعمال صالح انجام دادند، براى آنانست آمرزش و پاداشى بزرگ
».
فاصبر
لحكم ربك ولا تطع منهم اثما او كفورا(42)
«بر
طاعت فرمان پرودگارت صبر كن و گناهكاران و كافران از آنان را اطاعت مكن ».
تفسير:
خطاب به پيامبر گرامى است كه در ايفاى وظيفه سنگين رسالت بر رنج هائى كه از ناحيه
كفار و مشركين به آن حضرت مى رسد صبر و تحمل كند و گفته شده كه مراد از «آثم »،
عتبة بن ربيعه و مراد از «كفور» وليد بن مغيره بوده است .
وجعلنا
منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا و كانوا باياتنا يوقنون (43)
«چون
صبر كرده و به آيات ما باور داشتند از ميان آنان پيشوايانى قرار داديم كه به دين
ما هدايت و رهبرى مى نمايند».
اين
نوع از صبر، كه صبر بر مبارزه با عوامل باز دارنده از اطاعت الهى است اقسام
گوناگونى دارد:
1
- صبر بر مبارزه با ترس و سائر عوامل سستى اراده .
2
- صبر بر مبارزه با كاهلى و تنبلى و راحت طلبى ، در دعاى ابوحمزه ثمالى كه از حضرت
سجاد (عليه السلام) نقل مى كند چنين آمده :
اللهم
انى اعوذبك من الكسل والفشل والهم والجبن
«پروردگارا
به تو از تنبلى و سستى و غم و ترس پناه مى برم ».
3
- صبر بر مشقتها و سختى ها و خستگى ها.
آيات
زير نيز در مورد صبر بر مشقت بجاى آوردن دعا و نماز به درگاه الهى آمده است :
واصبر
نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغدوة والعشى يريدون وجهه (44)
«خويشتن
را بر صبر و شكيبائى (به رنج طاعت خدا) وادار، به همراه مردمى كه در سحرگاه و
شامگاه خدا را مى خوانند و رضاى او را مى طلبند».
و
امر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها(45)
«اهل
خود را به نماز امر كن و بر اداى نماز صبر كن و تحمل نما».
توضيح
: چنانچه گفتيم كلمه «اصطبر» به معنى تحمل و صبر آورده شده و بر حسب هياءت و ماده
هر دو بر آن دلالت دارد.
صبر
در آيه ذيل هم به روزه تفسير شده است :
«يا
ايها الذين امنوا استعينوا بالصبر والصلوة ان الله مع الصابرين (46)
«اى
مردم با ايمان از صبر و نماز يارى جوئيد، همانا خدا با صابران است .»
4
- صبر بر فداكارى بر صرف مال و كاهش دارائى در مورد واجبات مالى .
5
- صبر بر فداكارى با جان
ان
الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة (47)
«خدا
از مؤمنان ، جان و مال آنها را در برابر بهشت خريدارى كرده است ».
يا
ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا ورابطو واتقوا الله لعلكم تفلحون (48)
«اى
مردم با ايمان ، صبر كنيد و در مبارزه با دشمنان دين صابر بوده و از مرزها نگهبانى
كنيد و از خدا بترسيد اميد است كه رستگار شويد».
توضيح
: «صابروا» از باب مفاعله است كه طبق قواعد در جائى به كار مى رود كه عملى ميان دو
فرد انجام گيرد، از اين نكته استفاده مى شود، كه مراد از آن صبر بر رنجهائى است كه
در برخورد ميان دو فرد بوجود مى آيد، و هر كدام از سوى ديگرى مورد تهديد و هدف حمله
هاى او قرار مى گيرد.
«اربطوا»
نيز از مرابطه به معنى پاسدارى و نگهبانى از مرزها است كه در اين آيه ، مراد
نگهبانى از مرزهاى مسلمانان ، با كفار است .
ام
حسبتم ان تدخلوا الجنة ولما يعلم الله الذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين (49)
«آيا
گمان مى كنيد كه به بهشت وارد مى شويد، ولى هنوز خدا جهادگران و صبر كنندگان از
شما را نشناخته است ؟».
تفسير:
منظور از شناخت ، شناخته شدن در عمل است ، والا، علم خدا بر همه چيز احاطه دارد».
قال
الذين يظنون انهم ملاقواالله كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله والله مع
الصابرين (50)
«آنانكه
ايمان به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت داشتند گفتند چه بسا گروه كمى كه بر گروه
انبوهى پيروزى يافتند و خدا با صبركنندگان است ».
ثم
جاهدوا و صبروا ان ربك من بعدها لغفور رحيم (51)
«جهاد
نمودند و صبر كردند كه همانا پروردگار تو بعد از آن ، آمرزنده و مهربان است ».
و
ان تصبروا و تتقوا لا يضركم كيدهم شيئا(52)
«اگر
صبر نموده و تقوا پيشه ساختيد، حيله آنان هيچ ضررى به شما نمى رساند».
بلى
ان تصبروا و تتقوا و ياءتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة الاف من الملائكة
مسومين (53)
«آرى
اگر مشركان به همين زودى بر شما يورش آوردند و شما صبر نموده و تقوا را پيشه خود
ساختيد پروردگارتان شما را به پنج هزار ملك مدد مى كند كه نشان (پيروزى) بر خويشتن
دارند».
6
- صبر بر گرسنگى ، تشنگى ، بى خوابى ، سردى ، گرمى و ساير سختى ها كه احيانا در
انجام فرائض مواجه با آنها مى گردد.
7
- صبر بر لطمه ديدن حيثيت و وجهه مردمى در راه خدا، آنجا كه رضاى خدا با رضاى مردم
تعارض كند. بايد توجه داشت كه عزت و ذلت بدست خداست .
قرآن
مى فرمايد:
و
تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك على كل شى ء قدير(54)
«پروردگارا
هر كس را بخواهى عزيز مى دارى ، و هر كس را بخواهى ذليل و خوار مى سازى خير بدست
توست و تو بر همه چيز توانائى ».
8
- صبر و فشار بر نفس ، به دوست داشتن اولياى خدا، آنجا كه هواى نفس مقتضى عداوت
با آنان باشد.
9
- صبر و فشار بر نفس ، به دشمن داشتن دشمنان خدا، آنجا كه نفس اقتضاى دوستى
دارد.
امام
صادق (عليه السلام) فرمود:
ان
من اوثق عرى الايمان ان تحب فى الله و تبغض فى الله و تعطى فى الله و تمتع فى الله
(55)
«از
استوارترين دستاويزهاى ايمان ، آنست كه براى خدا دوست بدارى و براى خدا دشمن بدارى
، و براى خدا عطا كنى ، و براى خدا از عطا خوددارى نمائى ».
نوع
سوم : صبر بر مصائب
انسان
در مراحل زندگى با رنج و تعب فراوانى روبرو مى گردد و آماج مصائب گوناگونى واقع مى
شود، كه اين خود، آزمونى است كه نيروى ايمان انسانها را اندازه گيرى كرده ، و تاب
و توان و استقامت روحى افراد با ايمان را كه صبر ناميده مى شود در معرض نمايش در
مى آورد».
قرآن
به تاءكيد اعلام مى كند كه هر انسانى با گرفتارى به برخى از آنها به آزمايش كشيده
خواهد شد.
صبر
مانند بوته زرگرى ناخالصي ها را جدا مى سازد، انسانهاى با ايمان را محكمتر و
مقاومتر مى كند، اما انسانهاى فاقد ايمان كه خود را محصور در زندگى مادى مى بينند
و به ماوراء زندگى دنيوى نمى انديشند آنگاه كه به پرتگاه رسيدند سقوط مى كنند،
قرآن مى گويد:
ولنبلونكم
بشى ء من الخوف و الجوع و نقس من الاموال والانفس والثمرات و بشرالصابرين الذين
اذا اصابتهم مصيبة قالوا انا لله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و
رحمة و اءولئك هم المهتدون (56)
«البته
شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كمبود در اموال و جانها و ميوه ها خواهيم آزمود
(تو اى پيامبر) صبركنندگان را بشارت ده ، آنانكه هنگام روى آوردن مصيبت مى گويند
ما از آن خدا هستيم و بازگشت ما به سوى اوست .
بر
آنان است صلوات (توجهات الهى) و رحمت از ناحيه پروردگار، و آنانند هدايت يابندگان
».
تفسير:
در تفسير اين آيه ناچاريم دو مطلب را گوشزد كنيم .
1
- اگر چه گفته شده است كه روى سخن در اين آيه با اصحاب پيامبر است كه در يارى او
با حوادث نامبرده در آيه مواجه شدند. ولى طبرسى مفسر بزرگ در مجمع البيان در تفسير
اين آيه گويد اگر گفته شود كه روى سخن در اين آيه با همه انسانها است نيز صحيح است
.
در
اصول كافى باب صبر حديث «21» با سند صحيح از حضرت صادق (عليه السلام) روايت مى كند
كه : الذين اذا اصابتهم مصيبة را تلاوت نموده و فرمود: اين آيه در مورد هر كسى است
كه خداوند تبارك و تعالى نعمتى را از او باز پس گرفته باشد.
2
- صلوات ، جمع صلات به معنى درود و در اصل به معنى توجه به انعطاف است كه از ناحيه
خدا به معنى عنايت و لطف و بركت مى باشد.
ليس
البر ان تولوا وجوهكم قبل المشرق و المغرب ولكن البر من امن بالله واليوم الاخر
والملائكة والكتاب والنبيين واتى المال على حبه ذوى القربى واليتامى والمساكين
وابن السبيل والسائلين و فى الرقاب و اقام الصلوة واتى الزكوة والموفون بعهدهم اذا
عاهدوا والصابرين فى الباءساء والضراء و حين الباءس اولئك الذين صدقوا و اولئك هم
المتقون (57)
«خوبى
اين نيست كه روى خود را به سوى شرق و غرب كنيد، خوبى از آن است كه به خدا و روز
قيامت و ملائكه و قرآن و پيامبران ايمان داشته و در راه محبت خدا، به خويشان و
يتيمان و مسكينان و در راه ماندگان و سائلان و براى آزادى بندگان ، بذل مال كند، و
نماز بپا داشته و زكات دهد و آنانكه هرگاه عهد كنند به آن وفا كنند و در حال فقر و
مرض و هنگام جهاد صبر مى كنند. آنانند راستگويان و پرهيزكاران ».
تفسير:
به نظر مى رسد كه منظور از رو به سوى مشرق و مغرب كردن عبادت بى مغز و محتوى است
كه به اين قبله و آن قبله (مانند قبله يهود و قبله نصارا) بدون داشتن ايمان به خدا
و انبياء و آراستگى به صفاتى است كه در آيه از آنها ياد شده است ، روى آورند.
ما
اصاب من مصيبة الا باذن الله ومن يؤ من بالله يهد قلبه والله لكل شى ء عليم (58)
«هيچ
مصيبتى جز به اذن خدا نمى رسد. هر كس به خدا ايمان آورد دل او را هدايت كند، خدا
به هر چيز داناست ».
ولربك
فاصبر(59)
«براى
پروردگار خود صبر كن ».
تفسير:
خطاب به پيامبر عظيم الشاءن است كه بر اذيت و آزارهائى كه از ناحيه مشركين به آن
حضرت مى رسيد صبور و شكيبا باشد.
فاصبر
كما صبر اولواالعزم من الرسل ولا تستعجل لهم (60)
«صبر
كن (اى پيامبر) همانگونه كه پيامبران اولواالعزم صبر كردند و براى (مجازات) آنان
(كه به تو ستم روا مى دارند) شتاب مكن ».
فاصبر
على ما يقولون و سبح بحمد ربك (61)
«بر
آنچه مى گويند صبر كن و به حمد و ثناى پروردگار خود تسبيح و تقديس كن ».
فاصبر
على ما يقولون و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و من اناى الليل فسبح و
اطراف النهار لعلك ترضى (62)
«بر
آنچه مى گويند صبر كن و تسبيح و تقديس نما به حمد و ثناى پروردگارت پيش از طلوع
آفتاب و غروب آن و در اوقات شب و حوالى روز نيز تسبيح كن اميد است كه خشنود گردى
».
واصبر
على ما يقولون واهجرهم هجرا جميلا(63)
«بر
آنچه مى گويند صبر كن و آنان را به طرز نيكوئى ترك نما».
تفسير:
«هجر جميل » يعنى ترك نيكو، خطاب به پيامبر گرامى است كه بر آزار مشركان كه از جهت
تبليغ دين خدا به او متوجه مى گشت صبر كند، و با آنان هجر جميل نمايد، «هجر جميل »
آن است كه در عين متاركه ، از نصيحت و خيرخواهى كوتاهى نكند.
و
لمن صبرو غفر ان ذلك لمن عزم الامور(64)
«هر
كس صبر كرده (و از آزادى كه به او رسيده) گذشت كند اين كردار او از امورى است كه
بايد انجام گيرد».
و
اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور(65)
«صبر
كن بر مصيبتى كه به تو رسد زيرا صبر از امورى است كه بايد انجام گيرد».
تفسير:
در معنى ان ذلك من عزم الامور وجوه مختلفى گفته شده ، بهترين وجه آن است كه ما ذكر
كرديم .
و
لنصبرن على ما اذيتمونا و على الله فليتوكل المتوكلون (66)
«ما
حتما بر آزارى كه به ما نموديد صبر مى كنيم ، و بر خدا توكل كنندگان توكل كنند».
انا
وجدناه صابرا نعم العبد انه اواب (67)
«ما
او را صابر يافتيم چه بنده خوبى بود، او بسيار توبه كننده بود».
تفسير:
اين آيه درباره حضرت ايوب پيامبر است كه به بلاى دردناكى گرفتار شد، و بر آن صبر و
شكيب ورزيد.
در
حديثى مى خوانيم :
امام
صادق (عليه السلام) به اسحاق بن عمار فرمود:
مصيبتى
را كه صبر بر آن به تو عطا شده و مستوجب ثواب آن شده اى مصيبت مشمار، مصيبت آن است
كه شخص از ثواب آن به علت جزع و بى صبرى محروم گردد(68) .
بى
تابى در مواجهه با ناملايمات و از دست دادن صبر و شكيبائى گذشته از آنكه شخص را از
مائده و نعمت بزرگ و بسيار ارزشمند صبر بى بهره مى سازد، دو پى آمد منفى هم به
دنبال دارد:
نخست
در اثر بى تابى نيروى بازدارى و كنترل از گناه كم شده و در معرض مخاطره تمرد و
معصيت الهى قرار مى گيرد.
دوم
اسير غم و اندوه شده و نا اميدى در جان او ريشه مى دواند، و سرانجام به انسانى
سرخورده و نگران و وحشت زده مبدل مى شود، و گرفتار عذاب روحى مداوم مى گردد.
اينك
شاخه هائى از اين نوع صبر:
1
- صبر بر بيمارى :
هنگامى
كه انسان دوران بيمارى را طى كرده و مشغول درمان است ، گاه دردهاى جانكاهى مى كشد
كه شكيبائى در برابر آنها هم جنبه اخلاقى دارد و هم جنبه كمك به بهبودى ، زيرا
چنانچه ثابت شده شكيبائى و قدرت روحى بيمار در بهبودى او تاءثير بسزائى دارد.
2
- صبر و شكيبائى در برابر دشمن و سائر عوامل ترس و وحشت .
3
- صبر بر صدمات بدنى و مشكلات جسمى
عالى
ترين مرتبه اين نوع صبر نصيب شير مردانى است كه در نبردهاى اسلام دچار نقص عضو شده
و براى رضاى خدا درد و رنج آن را بجان خريده اند.
4
- صبر بر از دست دادن فرزند در ميدان جهاد و غير آن .
چنين
پدر و مادرى كه بر از دست دادن فرزند خود صبر و تحمل نمايند پيش خداوند متعال
پاداش بزرگى دارند، مقام والاتر را پدر و مادرى دارند كه فرزند عزيز و نور ديده
گرانمايه خود را در راه اسلام تقديم كرده اند.
5
- صبر بر مشكلات رفاهى .
6
- صبر بر فشار مادى و كمبود مالى ، و خوددارى از آلودگى به حرام و افزودن بر تلاش
و فعاليت براى بى نيازى از مردم .
7
- صبر بر سائر انواع گوناگون تلخى ها در زندگى اجتماعى و خانوادگى .
8
- صبر بر نداشتن آنچه ديگران دارند
وجعلنا
بعضكم لبعض فتنة اتصبرون و كان ربك بصيرا(69)
«برخى
از شما را براى برخى ديگر مايه امتحان قرار داديم كه آيا صبر مى كنيد يا نه
پروردگار تو (اى پيامبر) بيناست ».
تفسير:
اين آيه بيانگر آن است كه انسان در رابطه با انسانهاى ديگر، با توجه به اختلافاتى
كه از نظر ثروت و فقر و بهبودى و بيمارى و داشتن مزاياى گوناگون طبيعى يا اجتماعى
و فقدان آنها با ديگران دارد، مورد آزمايش و امتحان قرار مى گيرد، كه آيا در اين
شرائط با نفس طغيانگر خود چگونه كنار مى آيد، و آيا در اثر كمبودى كه در خود احساس
مى كند، به حقوق ديگران تجاوز مى كند، يا خويشتن دارى نموده و صبر مى ورزد.
و
آيا در اثر دارا بودن امتياز بر ديگران ، از توانائى خود سوء استفاده نموده ،
بيچارگان را پايمال مى كند، يا به آنان با بهره گيرى از آنچه خدا به او ارزانى
داشته يارى و كمك مى كند.
توصيه
همديگر به صبر
والعصر
ان الانسان لفى خسر الا الذين امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا
بالصبر(70)
«سوگند
به عصر، كه حقا انسان در زيانكارى است ؛ جز آنان كه ايمان آورند و همديگر را به حق
و صبر توصيه كنند».
ثم
كان من الذين امنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمة اولئك اصحاب الميمنة (71)
«آنان
كه ايمان آوردند، و همديگر را به صبر و شكيبائى ، و رحم و دلسوزى سفارش نمودند،
آنان اصحاب يمين هستند».
تفسير:
اصحاب يمين كسانى هستند كه در سوره واقعه ، قرآن خبر مى دهد كه به نعمت هاى بهشتى
متنعم خواهند بود.
پي نو
شت ها:
1- سوره
انفال ، آيه 65.
2- نهج
البلاغه ، باب المختار من كلام اميرالمؤمنين (عليه السلام) شماره 3.
3- سوره زمر،
آيه 10.
4- باب
المختار من حكم اميرالمؤمنين (عليه السلام) شماره 79.
5- سوره
مدثر، آيه 7.
6- سوره
اعراف ، آيه 137.
7- سوره آل
عمران ، آيه 186.
8- سوره
مؤمنون ، آيه 11.
9- سوره
احزاب ، آيه 35.
10- سوره آل
عمران ، آيه 17 15.
11- سوره
رعد، آيه 24.
12- سوره انسان
، آيه 12.
13- سوره
فرقان ، آيه 75.
14- سوره
قصص ، آيه 54.
15- سوره
هود، آيه 115.
16- سوره
نحل ، آيه 127.
17- سوره
يوسف ، آيه 90.
18- سوره
نحل ، آيه 42.
19- سوره
عنكبوت ، آيه 58 و 59.
20- سوره
انفال ، آيه 66.
21- سوره
انفال ، آيه 46.
22- سوره آل
عمران ، آيه 146.
23- سوره
نحل ، آيه 126.
24- سوره
نساء، آيه 25.
25- سوره
رعد، آيه 22 - 24.
26- سوره
يوسف ، آيه 90.
27- سفينة
البحار، ج 1 ص 726.
28- سوره
نازعات ، آيه 40 و 41.
29- سفينة
البحار، ج 2 ص 319.
30- اصول
كافى ، حديث شماره 2523.
31- سوره طه
، آيه 131.
32- سوره
فرقان ، آيه 20.
33- اصول
كافى ، حديث شماره 2385.
34- اصول
كافى ، حديث شماره 2594.
35- سوره
حجرات ، آيه 13.
36- اصول
كافى ، حديث شماره 2545.
37- سفية
البحار، ج 2 ص 5.
38- سوره
مريم ، آيه 65.
39- سوره
نحل ، آيه 96.
40- سوره
عنكبوت ، آيه 58 و 59.
41- سوره
هود، آيه 11.
42- سوره
انسان ، آيه 24.
43- سوره
سجده ، آيه 24.
44- سوره
كهف ، آيه 28.
45- سوره طه
، آيه 132.
46- سوره
بقره ، آيه 153.
47- سوره
توبه ، آيه 111.
48- سوره آل
عمران ، آيه 200.
49- سوره آل
عمران ، آيه 142.
50- سوره
بقره ، آيه 249.
51- سوره نحل
، آيه 110.
52- سوره آل
عمران ، آيه 120.
53- سوره آل
عمران ، آيه 125.
54- سوره آل
عمران ، آيه 26.
55- اصول
كافى ، ج 3 حديث شماره 1869.
56- سوره
بقره ، آيه 157 - 155.
57- سوره
بقره ، آيه 177.
58- سوره
تغابن ، آيه 11.
59- سوره
مدثر، آيه 7.
60- سوره
احقاف ، آيه 35.
61- سوره ق
، آيه 39.
62- سوره طه
، آيه 130.
63- سوره
مزمل ، آيه 10.
64- سوره
شورى ، آيه 43.
65- سوره
لقمان ، آيه 17.
66- سوره
ابراهيم ، آيه 12.
67- سوره ص
، آيه 44.
68- وسائل ،
ج 2 حديث شماره 3614.
70- سوره
عصر
71- سوره
بلد، آيه 17 و 18.