قتل نفس
ولا
تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق (1)
«جز
بحق ، نفس انسانى را كه خدا حرام فرموده نكشيد».
و
من يقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤ ه خالدا فيها(2)
«هر
كس مؤمنى را عمدا به قتل برساند كيفر او جهنم است ، كه همواره در آن خواهد بود».
ولا
يقتلون النفس التى حرم الله الا بالحق ولا يزنون (3)
«(در
وصف بندگان خداى رحمان) نفس انسانى را كه خدا حرام نموده جز بحق به قتل نمى رسانند
و مرتكب زنا نمى شوند».
ولا
تقتلوا اولادكم من املاق نحن نرزقكم واياهم (4)
«فرزندان
خود را به علت فقر نكشيد، كه ما شما و آنان را روزى مى دهيم».
قد
خسرالذين قتلوا اولادهم سفها بغير علم (5)
«به
تحقيق زيانكار شدند آنان كه فرزندان خود را به سفاهت و بى دانشى كشتند».
من
اجل ذلك كتبنا على بنى اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانما
قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيا الناس جميعا(6)
«براى
همان جهت بر بنى اسرائيل نوشتيم كه هر كس انسانى را نه براى (قصاص) انسانى و نه به
جهت آنكه فساد در زمين مى كند بكشد، همانند آن است كه همه را كشته است .
و
هر كس انسانى را زنده كند همانند آن است كه همه مردم را زنده كرده است ».
اشكال
و پاسخ : در اين آيه كشتن يك فرد انسان را، معادل كشتن همه انسانها و نجات دادن يك
انسان را از مرگ ، معادل نجات دادن همه انسانها از مرگ قرار داده است .
بديهى
است كه اين مطلب با عدل الهى به هيچوجه سازگار نيست .
در
پاسخ اين اشكال ، مفسران پاسخهاى مختلفى داده اند آنچه همه در آن متفق القولند آن
است كه تشبيه كشتن يك فرد انسان به كشتن همه انسانها، در كيفر نيست بلكه بشبيه در
جهت ديگرى غير از جهت كيفرى مى باشد.
در
جهت تشبيه ، آنچه به نظر صحيح مى آيد اين است كه :
هر
فرد انسان صلاحيت آن را دارد كه در توالد و تناسل سر منشاء پيدايش همه انسانها
باشد كه به وجود مى آيند البته اين صلاحيت هنگامى ظهور مى كند كه هيچ فرد ديگرى جز
آنچه از نسل او به وجود آيد توالد و تناسل نكنند.
در
نتيجه مى توان گفت كه : كشتن يك فرد انسان و از بين بردن او از اين نظر همانند
كشتن و از بين بردن همه انسانها است ؛ زيرا خدا در خلقت هر انسانى پيدايش همه
انسانها را از او بالقوه قرار داده است .
همچنين
مى توان گفت كه رهانيدن و نجات بخشيدن يك فرد انسان از مرگ همانند نجات دادن همه
انسانها است ، زيرا با نجات يك انسان از مرگ صلاحيت پيدايش همه انسانها از تهديد
به نيستى نجات داده شده است .
نكته
اى نيز در آيه هست كه مى توان آن را در تاءييد اين مطلب ياد نمود:
در
صدر آيه چنانچه ملاحظه مى كنيد اشاره به مطلب ذكر شده در آيه سابق نموده و مى
فرمايد: براى همان جهت ما بر بنى اسرائيل چنين نوشتيم .
مطلب
ياد شده در آيه سابق واقعه كشتن قابيل پسر آدم برادر خود هابيل است كه در سر سلسله
نژاد انسانى قرار داشتند و كشتن يكى از آنان ممكن بود بطور كلى نسل انسان را نابود
ساخته و موجب نيستى همه انسانها گردد.
پي
نوشت ها:
1- سوره
هاى انعام آيه 151 و اسراء، آيه 33.
2- سوره
نساء، آيه 93
3- سوره
فرقان ، آيه 68
4- سوره
انعام ، آيه 151
5- سوره
انعام ، آيه 140
6- سوره
مائده ، آيه 32