نماز

نماز ترجمه فارسى «صلات » است .

صلات قرار گرفتن در محضر خداى تبارك و تعالى با خضوع و خشوع است ، و به عبارت ديگر كرنش و تواضع ويژه مخلوق به خالق ، در برابر خداست و به عبارت سوم آداب مخصوصه حضور در پيشگاه خدا مى باشد.

در قرآن كريم طى آياتى به «صلات » امر و بر آن تحريص ، و نمازگزار ستوده شده و پاداش بزرگ بر آن ياد شده است ، كه بدين قرار است :

سوره مزمل آيه 20 و مجادله 13 و جمعه 9 و شورى 38 و فاطر 18 و احزاب 33 و لقمان 4 و 17 و عنكبوت 45 و نحل 3 و نور 37 و 56 و حج 35 و 41 و 78 و انبياء 73 و طه 14 و 132 و مريم 31 و 55 و 56 و اسراء 78 و ابراهيم 37 و 40 و رعد 22 و هود 114 و يونس 87 و توبه 5 و 11 و 18 و 71 و انفال 3 و اعراف 170 و انعام 72 و مائده 12 و 55 و 91 و نساء 12 و 77 و 102 و 103 و 162 و بقره 277 و 238 و 177 و 153 و 110 و 83 و 45 و 43 و آل عمران 39 و قيامت 31 واعلى 15 و علق 31.

اينك برخى از آيات نماز:

و انا اخترتك فاستمع لما يوحى اننى انا الله اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلاة لذكرى ان الساعة اتية اكاد اخفيها لتجزى كل نفس بما تسعى فلا يصدنك عنها من لا يؤ من بها و اتبع هويه فتردى (1)

من تو را برگزيدم پس به آنچه به تو وحى مى شود گوش فرا ده ، به درستى كه منم الله ، و جز من خدائى نيست .

مرا ستايش كن ، و بياد من نماز بپادار،

روز قيامت خواهد آمد اراده كرده ام كه (وقت) آن را پنهان دارم تا هر كس به جزاى سعى و كوشش خود برسد، ترا از آن باز ندارد كسى كه ايمان نياورده و هواى نفس خود را متابعت نموده است ».

در سوره بقره آيه 45 و 46 مى فرمايد:

و استعينوا بالصبر الصلاة و انها لكبيرة الا على الخاشعين الذين يظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم اليه راجعون (2)

«از صبر و نماز كمك بگيريد. نماز سنگين است جز بر خاشعان ، آنانكه (لااقل) گمان دارند كه در پيشگاه الهى حاضر خواهند شده و به سوى او رجوع خواهند كرد».

تفسير:

حقيقت صبر جلوگيرى كردن نفس از خواسته هاى آن ، و كف از هواى نفس است ، نماز نيز ايستادن در محضر خداى تبارك و تعالى و اظهار عجز و فروتنى و تذلل و عبوديت در برابر اوست ، اين دو با هم انسان را براى انجام وظائف و بجاى آوردن واجبات و ترك محرمات و منهيات يارى مى كند.

از ائمه طاهرين (سلام الله عليهم اجمعين) روايت شده كه مراد از صبر روزه است .(1124)

بطور مسلم روزه از مصاديق صبر است و اطلاق صبر بر آن از باب اطلاق مفهوم بر مصداق است .

چنانچه گفته شد استعانت به صبر و نماز و كمك گيرى از آنها در امور اخروى مى باشد كه به انسان در انجام آنها نيرو مى دهد.

ولى از برخى از روايات استفاده مى شود كه نماز يا نماز و صبر هر دو در انجام امور دنيويه و وصول به آرمانهاى دنيوى نيز مؤثر است ، و در آيه نيز اعم از امور اخروى و دنيوى هر دو ملحوظ شده است .

از حضرت صادق (عليه السلام) مروى است كه فرمود: چه باز مى دارد يكى از شما را آنگاه كه اندوهى بر او وارد شود وضو بسازد و به مسجد در آمده دو ركعت نماز بخواند، و در آن خدا را بخواند آيا نشنيدى سخن خدا را كه مى فرمايد:

و استعينوا بالصبر و الصلاة

در سوره عنكبوت آيه 45 مى فرمايد:

ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنكر

«نماز از فحشاء و منكر باز مى دارد».

و در سوره بقره ، آيه 238 به محافظت بر آن امر فرموده «حافظوا على الصلوات »

«بر نمازها محافظت كنيد».

و در سوره معارج آيه 23 و 24 مداومت كنندگان بر نماز را مى ستايد:

الا المصلين الذين هم على صلاتهم دائمون

و در سوره مؤمنون آيه 1 كسانى را كه در نماز خشوع داشته باشند سعادتمند مى شمارد:

قد افلح المؤمنون الذين هم فى صلاتهم خاشعون

و در سوره ماعون آيه 5 كسانى را كه در نماز حالت غفلت دارند مذمت مى كند:

فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون

و در سوره نساء آيه 142 و سوره توبه آيه 54 حالت كسالت در نماز را تقبيح نموده و منافقان را به آن توصيف مى كند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام در نهج البلاغه (خطبه 190) به نماز تاءكيد نموده و در ضمن بياناتى برخى از آيات نماز را تذكر داده و مى فرمايد:

امر نماز را مراعات كنيد و بر آن محافظت نمائيد و بيشتر بجاى آريد، و با آن به خدا تقرب جوئيد:

ان الصلوة كانت على المؤمنين كتابا موقوتا(1125)

«نماز بر مؤمنين نوشته شده و وقت آن تعيين گرديده است ».

آيا توجه نمى كنيد به پاسخ اهل آتش آنگاه كه از آنها پرسيده مى شود:

ماسلككم فى سقر قالوا لم نك من المصلين (1126)

«چه چيز شما را به دوزخ كشانيد؟ گفتند از نمازگزاران نبوديم ».

نماز گناهان را مانند برگ درخت مى ريزد و آنها را رها مى كند مانند رها كردن بندها، پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) نماز را به چشمه آب گرم تشبيه نمود كه بر در خانه مردى باشد كه روزى پنج بار با آن شستشو كند، ديگر بر او چركى باقى نمى ماند.

حق نماز را مردانى از مؤمنان مى شناسند كه زينت دنيا و روشنى چشم از فرزند و دارائى آنها را از نماز باز ندارد.

خداى تبارك و تعالى مى فرمايد:

رجال لا تلهيهم تجارة و لا بيع عن ذكرالله و اقام الصلاة و ايتاء الزكاة (1127)

«مردانى هستند كه تجارت و فروش كالا آنها را از ياد خدا و بجاى آوردن نماز باز نمى دارد».

پيامبر خدا با اينكه به بهشت مژده داده شده بود براى نماز خود را به رنج مى افكند براى آنكه خدا فرموده :

و اءمر اهلك بالصلاة و اصطبر عليها(1128)

«اهل خود را به خواندن نماز امر كن و بر اداى آن شكيبا باش »

پس اهل خود را به آن امر مى كرد و خود نيز بر (رنج) آن صبر مى نمود.

نمازهاى پنجگانه

و اقم الصلاة طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات (1129)

«بر پا دار نماز را در اول و آخر روز و اول ساعات شب ، همانا حسنات سيئات را (از بين) مى برد».

تفسير: مراد از نماز اول روز نماز صبح ، و نماز آخر روز نماز مغرب ، و از نماز اول ساعات شب نماز عشا، است .

در اين آيه نماز ظهر ذكر نشده و در آيه اقم الصلاة لدلوك الشمس «به جهت زوال آفتاب نماز بخوان » از نماز ظهر ياد شده است .

نماز شب

يا ايها المزمل قم الليل الا قليلا نصفه اوانقص منه قليلا اوزد عليه و ربل القرآن ترتيلا، انا سلقى عليك قولا ثقيلا، ان ناشئة الليل هى اشد وطا و اقوم قيلا(1130)

«اى به جامه پيچيده جز اندكى شب را بپا خيز، نصف آن را يا كمى از آن بكاه يا بر آن بيفزا و قرآن را به ترتيل بخوان .

ما به زودى بر تو القاء خواهيم كرد گفتارى سنگين ، همانا پديده شب و بپا خاستن براى نماز شب پا بر جاتر و گفتارش استوارتر است ».

تفسير: ترتيل آنست كه حروف كلمات خوب آشكار شود، و معناى ديگرى هم براى آن ذكر شده است .

«ناشئة الليل » يعنى پديده شب كه بپا خاستن براى نماز شب تفسير شده كه با استناد حديث مروى از حضرت باقر و حضرت صادق (عليهماالسلام) مى باشد.

و من الليل فسبحه و ادبار السجود(1131)

«پاسى از شب خدا را تسبيح كن و آنگاه كه ستارگان بر مى گردند».

تفسير: اين آيه به نماز مغرب و عشاء و در وجه ديگر به نافله شب تفسير شده است .

كانو قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون (1132)

( در وصف متقين) «كمى از شب را مى خوابيدند و در سحرها استغفار مى نمودند».

ان ربك يعلم انك تقوم ادنى من ثلثى الليل و نصفه و ثلثه و طائفه من الذين معك (1133)

«پروردگار تو مى داند كه تو مقدارى كمتر از دو ثلث شب را كمتر از (مجموع) نصف و ثلث آن را بپا مى خيزى و گروهى از كسانى كه با تو هستند»

و من الليل فاسجد له و سبحه ليلا طويلا(1134)

«پاسى از شب را به او (به خدا) سجده كن ، و در شب دراز او را تسبيح كن »

و عباد الرحمان الذين يمشون على الارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما(1135)

«بندگان خدا آنانند... كه شب را به حال سجده و ايستاده براى پروردگار خود بيتوته مى كنند».

من اهل الكتاب امه قائمه يتلون ايات الله اناء اليل و هم يسجدون يومنون بالله و اليوم الاخر و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يسارعون فى الخيرات و اولئك من الصالحين (1136)

«از اهل كتاب گروهى است بپاخاسته تلاوت مى كنند آيات خدا را در ساعات شب و سجده مى كنند. ايمان دارند بر خدا و روز قيامت و امر به معروف مى كنند و از منكر نهى مى كنند و در كارهاى خير سبقت مى گيرند آنان از صالحانند».

امن هو قانت اناء الليل ساجدا و قائما يحذر الاخره و يرجوا رحمه ربه قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذكر اولواالالباب (1137)

«آيا كسى كه خاضع است (به خدا) در ساعت هاى شب در حالت سجده و بپا خاسته ، از آخرت مى ترسد و رحمت پروردگار خود را اميد مى برد، بگو آيا مساوى است كسانى كه مى دانند و كسانى كه نمى دانند؟! به درستى كه تذكر مى يابند دارندگان عقل ».(به ماده تهجد مراجعه شود)

پي نوشت ها:
1- سوره طه ، آيات 13 و 14 و 15 و 16.
2- سوره بقره ، آيه 45 و 46.
3- مجمع البيان ، ج 1 ص 99.
4- سوره نساء، آيه 103.
5- سوره مدثر، آيه 43 و 42.
6- سوره نور، آيه 37.
7- سوره طه ، آيه 132.
8- سوره هود، آيه 114.
9- سوره مزمل ، آيات 6 - 1.
10- سوره ق ،آيه 40.
11- سوره ذاريات ، آيات 18 و 17.
12- سوره مزمل ، آيه 20.
13- سوره دهر، آيه 26.
14- سوره فرقان ، آيات 63، 64.
15- سوره آل عمران ، آيه 113.
16- سوره زمر، آيه 9.