متابعت پدر و مادر در دين ناحق
وان
جاهداك على ان تشرك بى ما ليس لك به علم فلا تطعهما وصاحبهما فى الدنيا معروفا
واتبع سبيل من اناب الى ثم الى مرجعكم فانبئكم بما كنتم تعملون يا بنى انها ان تك
مثقال حبه من خردل فتكن فى صخرة او فى السموات فى الارض ياءت بها الله ان الله
لطيف خبير(1)
«اگر
(پدر و مادر تو) كوشش كنند كه به من شريك قرار دهى چيزى را كه تو به آن علم ندارى
(نپذيرو) از آنان اطاعت نكن در دنيا به آنان نيكى كن (ولى) راه كسى را متابعت كن
كه به من توبه نموده است ، بازگشت شما به سوى من خواهد داد.
اى
پسرك من (عملكرد انسانها) اگر به وزن يك دانه خردل در ميان سنگ سخت باشد، در
آسمانها، يا در زمين ، خدا آنرا مى آورد، او لطيف خبير است ».
توضيح
:
«لطيف
» به معنى محيط به اسرار پنهان ، و «خيبر» به معنى دانا بطور مطلق اعم از آشكار و
نهان است .
و
اذا قيل تعالوا الى ما انزل الله والى الرسول قالو حسبنا ماوجدنا عليه اباءنا
اولوكان اباؤ هم لا يعلمون شيئا و لا يهتدون (2)
«هر
گاه به آنان گفته شد: به سوى آنچه خدا فرستاده و به سوى پيامبر خدا بيائيد مى
گويند:
آنچه
پدران خود را بر آن (عقيده يا عمل) يافتم ما را كفايت مى كند (آيا اين سخن را مى
گويند) اگر چه پدرانشان چيزى نمى دانستند و هدايت نيافته بودند؟!».
يا
ايها الذين امنوا لاتتخذوا اباءكم و اخوانكم اولياء ان استحبوا الكفر على الايمان
و من يتولهم منكم فاولئك هم الظالمون (3)
«اى
كسانى كه ايمان آورده ايد پدران و برادرانتان را، اگر كفر را بر ايمان ترجيح دهند
بدوستى نگزينيد. هر كس از شما كه آنان را (در اين حالت) به دوستى برگزيند ظالم است
.»
بل
قالوا انا وجدنا اباءنا على امة و انا على اثارهم مهتدون وكذلك ما ارسلنا من قبلك
فى قرية من نذير الا قال مترفوها انا وجدنا اباءنا على امة وانا على اثارهم مقتدون
(4)
«گفتند
ما پدران خود را به آئينى يافتيم البته ما هم به دنبال آنها بر هدايت هستيم ،
همچنان ما پيامبرى به ديارى نفرستاديم ، جز آنكه متنعمان آن ديار گفتند ما پدران
خود را به آئينى يافتيم ، و ما به دنبال آنها پيروى مى كنيم .»
واذا
قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالوا بل نتبع ما وجدنا عليه اباءنا اولو كان الشيطان
يدعوهم الى عذاب السعير(5)
«هرگاه
به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل فرموده پيروى كنيد مى گويند بلكه از آنچه پدران
خود را بر آن يافته ايم پيروى مى كنيم بگو اگر چه شيطان شما را به عذاب شعله آتش
دعوت كند؟!»
و
اذا قيل لهم اتبعوا ما انزل الله قالو بل نتبع ما وجدنا عليه اباءنا ولو كان
الشيطان يدعوهم الى عذاب السعير(6)
«هرگاه
به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل فرموده پيروى كنيد مى گويند بلكه از آنچه پدران
خود را بر آن يافته ايم پيروى مى كنيم بگو اگر چه شيطان شما را به عذاب شعله آتش
دعوت كنند؟!».
قالت
رسلهم افى الله شك فاطر السموات و الارض يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم و يؤ خركم الى
اجل مسمى قالوا انتم الا بشر مثلنا تريدون ان تصدونا عما كان يعبد اباؤ نا بسلطان
مبين (7)
«پيامبران
به آنها گفتند: آيا در خدا شكى هست كه پديد آورنده آسمانها و زمين است ؟ او شما را
دعوت مى كند كه بيامرزد و شما را (از گناهان) پاك سازد، و تا وقت معين (هنگام مرگ)
به شما مهلت دهد.
گفتند
شما همانند ما بشر هستيد كه مى خواهيد ما را از آنچه پدران ما عبادت مى كردند باز
داريد (اگر براستى پيامبر خدا هستيد) براى ما حجتى غالب و آشكار بياوريد».
توضيح
:
هر
چه پيامبران از حجت و برهان براى كفار ارائه مى كردند، بهانه گيرى نموده و از آن
شانه خالى مى كردند، و برهان و حجت مى خواستند.
تا
آنجا كه برخى از آنها قوم موسى به موسى گفتند خدا را آشكارا در معرض ديد ما قرار
بده .
اذ
جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحمية حمية الجاهلية (8)
«آنگاه
كه كافران در دل خود حميت (و عصبيت) جاهليت را جايگزين كردند».
پيش
از اين آيه به كافران وعده عذاب مى دهد، و علت گرفتارى به عذاب را در طى اين آيه
عصبيت جاهلانه و تعصب در پيروى از طريقه ناحق گذشتگان و پدران اعلام مى دارد.
قال
ادخلوا فى امم قد خلت من قبلكم من الجن والانس فى النار كلما دخلت امة لعنت اختها
حتى اذا اداركوا فيها جميعا قالت اخريهم لاوليهم ربنا هؤ لاء اضلونا فاتهم عذابا
ضعفا من النار قال لكل ضعف ولكن لا تعلمون وقالت اوليهم لاخريهم فما كان لكم علينا
من فضل فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون (9)
«در
روز قيامت خداوند فرمايد در آتش در آئيد در ميان امتهائى كه از جن و انس پيش از
شما بودند، هرگاه گروهى به آتش در آيد به گروه ديگر (همسان خود) لعنت كند.
تا
آنگاه كه همگى در آتش گرد آمدند دنباله روهاى آنان (در تعرض) به پيشروها گويند
(پروردگارا) اينان ما را گمراه كردند عذاب آنها را از آتش مضاعف ساز (در پاسخ)
مى گويد براى همگى عذاب مضاعف است ولى نمى دانيد.
پيشروها
به دنباله روها گويند شما را بر ما برترى نيست (و در كفر با هم تفاوتى نداريم)
بچشيد عذاب را در برابر آنچه (به اختيار خود) كسب كرده ايد (و به اختيار خود كافر
شده ايد«- .
و
ما كان استغفار ابراهيم لابيه الا عن موعدة وعدها اياه فلما تبين له انه عدولله
تبرا ان ابراهيم لاواه حليم (10)
«استغفار
ابراهيم براى پدر خود نبود جز بخاطر وعده اى كه به او داده بود، پس از آنكه براى
ابراهيم روشن شد كه او دشمن خدا است از او تبرى جست ، به درستى كه ابراهيم بسيار
تضرع كننده و حليم است ».
تفسير:
گفته
شده مراد آن است كه ابراهيم به پدر، وعده داده بود كه براى او استغفار كند و گفته
شده كه پدر ابراهيم به او وعده داده بود كه اگر براى او استغفار كند ايمان مى
آورد.
منظور
از پدر ابراهيم : در تفسير آمده است كسى كه در اين آيه پدر ابراهيم ناميده شده ،
پدر خوانده او بوده و پدر خود او كسى كه در آن هنگام زنده نبوده است موحد بوده و
جمله پدران او تا آدم عليه السلام موحدند و هرگز بت نپرستيده اند.
پي نوشت ها:
1- سوره لقمان ، آيه 15 و 16.
2- سوره مائده ، آيه 103.
3- سوره توبه ، آيه 23.
4- سوره زخرف ، آيه 22 و 23.
5- سوره لقمان ، آيه 21.
6- سوره لقمان ، آيه 21.
7- سوره ابراهيم ، آيه 10.
8- سوره فتح ، آيه 26.
9- سوره اعراف ، آيه 38 و 39.
10- سوره توبه ، آيه 114.