جهاد

جهاد به معنى جنگ و پيكار در راه خداست ، و هنگامى كه اسلام در مخاطره قرار گرفته و از طرف دشمنان مورد تجاوز و تهاجم قرار گيرد مصداق مى يابد، و در صورتى كه دفاع از حريم اسلام جز با عمليات نظامى امكان پذير نباشد بر هر مسلمانى كه قدرت بر آن داشته باشد واجب مى گردد.

در تعداد زيادى از آيات قرآن كريم به جهاد امر شده است كه از جمله اين آيات است :

كتب عليكم القتال و هو كره لكم و عسى ان تكرهوا شيئا و هو خيرلكم و عسى ان تحبوا شيئا و هو شر لكم والله يعلم و انتم لا تعلمون (1)

«بر شما جنگ نوشته شده در حالى كه شما آن را مكروه مى داريد، احتمال دارد كه شما چيزى را مكروه بداريد ولى براى شما خير باشد و احتمال دارد كه شما چيزى را دوست بداريد ولى به شما ضرر داشته باشد، خدا مى داند و شما نمى دانيد».

تفسير: جهاد بطور حتم به حال انسان بهتر است ، زيرا نتيجه آن يا غلبه و ظفر و سرفرازى است ، و يا شهادت و فوز به درجات بهشت است .

و مرگ در بستر براى كسى كه ترك جهاد كند علاوه بر اينكه انباشته از حسرت و ياءس از رحمت خداى متعال است چه بسا تواءم با بيماريهاى بسيار دردآور و شكنجه دهنده نيز هست .

و قاتلوا فى سبيل الله الذين يقاتلونكم ولا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين و اقتلوهم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوكم (2)

«جنگ بكنيد در راه خدا با كسانى كه با شما قتال مى كنند و تجاوز (از حد) نكنيد كه خدا تجاوز كنندگان را دوست ندارد.

هرجا كه آنان را يافتيد بكشيد و از آنجا كه شما را بيرون رانده اند آنان را برانيد».

تفسير: اين آيه در مورد كفار مكه نازل شده كه با مسلمانان به جنگ برخاسته و آنان را از مكه بيرون راندند.

و قاتلوا فى سبيل الله و اعلموا ان الله سميع عليم (3)

«در راه خدا قتال كنيد و بدانيد كه خدا شنوا و بيناست ».

يا ايها الذين امنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات اوانفروا جميعا(4)

«اى مؤمنان اسلحه خود را بدست گرفته گروه گروه و يا همه با هم كوچ كنيد».

انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالكم و انفسكم فى سبيل الله ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون (5)

«كوچ كنيد، سبك و سنگين ، با جان و مال در راه خدا جهاد كنيد، همان براى شما بهتر است اگر بدانيد».

تفسير: منظور از سبك و سنگين سبك و سنگين در حركت از نظر جوانى و سالمندى يا ثروت و دارائى يا عائله مندى و تجرد يا سواره و پياده است مطابق اقوال مختلفى كه از مفسران در تفسير آن نقل شده است ، و يا اعم از همه آنها بوده و شامل تمام وجوه مى شود.

يا ايها الذين امنوا مالكم اذا قيل لكم انفروا فى سبيل الله اثاقلتم الى الارض ارضيتم بالحيوة الدنيا من الاخرة فما متاع الحيوة الدنيا فى الاخرة الا قيل الا تنفروا يعذبكم عذابا اليما و يستبدل قوما غيركم ولا تضروه شيئا والله على كل شى ء قدير(6)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد چه شده بر شما كه هرگاه به شما گفته مى شود كه در راه خدا كوچ كنيد سنگينى مى كنيد آيا عوض زندگى آخرت به زندگى دنيا راضى شده ايد لذت زندگى دنيا جز چيز كمى نيست اگر كوچ نكنيد خدا شما را به عذاب دردناك معذب مى كند و به جاى شما قوم ديگرى را بر مى گزيند و هيچ ضررى از شما به او متوجه نخواهد شد خدا به هر چيز تواناست ».

و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل اويغلب فسوف نؤ تيه اجرا عظيما و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل الله والمستضعفين من الرجال وانساء والولدان الذين يقولون ربنا اخرجنا من هذه القربة الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك وليا واجعل لنا من لدنك نصيرا الذين امنوا يقاتلون فى سبيل الله والذين كفروا يقاتلون فى سبيل الطاغوت فقاتلوا اولياء الشيطان ان كيد الشيطان كان ضعيفا(7)

«هركس در راه خدا جنگ كند كشته شود، يا پيروز گردد در آينده به او پاداش بزرگ خواهيم داد، چه شده بر شما كه جنگ نمى كنيد در راه خدا و در راه آنان كه به ضعف و ناتوانى كشيده شده اند از مردان و زنان و كودكان كه مى گويند پروردگارا ما را از اين ديار ستمگران بيرون بر و از پيش خود براى ما رهبر و ياورى قرار ده ، كسانى كه ايمان دارند در راه خدا مى جنگند و كسانى كه كفر ورزيده اند در راه طاغوت (طغيانگر در ظلم و گناه) مى جنگند.

با دوستان شيطان جنگ كنيد به درستى كه مكر شيطان (در برابر نصرت و يارى خدا) ضعيف است ».

و لنبلونكم حتى نعلم المجاهدين منكم والصابرين و نبلو اخباركم (8)

«البته شما را خواهيم آزمود، تا جهاد كنندگان (و به رنجها) صبر كنندگان را بشناسيم ، و همچنين اخبار و اظهارات شما را بيازمائيم ».

اين آيه بازگو كننده فلسفه و رمز زندگى انسان ها در اين جهان است ، كه شيرينى هاى آن آميخته به تلخى ها، و نعمت هاى آن تواءم با رنج ها و سختى هاست .

اين آيه گوشزد مى كند كه زندگى انسان ها در هر شرائطى كه باشد در برگيرنده امتحانات و آزمايش هاى گوناگون است ، تا در عمل شناخته شوند كدام يك در صحنه زندگى به جهاد و كوشش در راه خدا پرداخته ، و كدام يك راحت طلبى را ترجيح مى دهد، و از جهاد و كوشش و تحمل رنجها در راه خدا سرباز مى زند، تا پاداش و كيفر در برابر عمل باشد.

ولا تهنوا ولا تحزنوا وانتم الاعلون ان كنتم مؤمنين (9)

«سست نشويد و غمگين نباشد شما برتريد اگر مؤمن هستيد».

فلا تهنوا و تدعوا الى السلم و انتم الاعلون والله معكم ولن يتركم اعمالكم(10)

«سست نشويد كه كافران را دعوت به صلح كنيد شما از آنها برتريد، و خدا با شماست و از (پاداش) اعمال شما هيچ نمى كاهد».

فضيلت جهاد

يا ايها الذين امنوا هل ادلكم على تجارة تنجيكم من عذاب اليم تؤ منون بالله و رسوله و تجاهدون فى سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون ، يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار و مساكن طيبة فى جنات عدن ذلك الفوز العظيم و اخرى تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المؤمنين (11)

«اى مردمى كه ايمان آورده ايد آيا راهنائى كنم شما را بسوى تجارتى كه شما را از عذاب دردناك رهائى بخشد (اينكه) ايمان بياوريد به خدا و پيامبر او و در راه خدا با اموال و جانهاى خود جهاد كنيد، آن براى شما بهتر است اگر بدانيد، (خدا) گناهانتان را مى بخشد و شما را در بهشت ها كه نهرها از زير آنها جارى است وارد مى سازد، و در اقامتگاه هاى پاكيزه در بهشت هاى عدن (وارد مى سازد) آنست كاميابى بزرگ .

و خصلت ديگرى نيز كه آن را دوست داريد پيروزى از ناحيه خدا و فتح قريب است ، مؤمنان را بشارت ده ».

لا يستوى القاعدون من المؤمنين غير اولى الضرر والمجاهدون فى سبيل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم على القاعدين درجة و كلا وعدالله الحسنى و فضل الله المجاهدين على القاعدين اجرا عظيما درجات منه و مغفرة و رحمة و كان الله غفورا رحيما(12)

«برابر نيستند مؤمنانى كه بر جاى نشسته اند و ضررى بر آنان نرسيده با آنانكه در راه خدا جهاد مى كنند.

خداى آنان را كه با جان و مال جهاد مى كنند بر آنانكه بر جاى نشسته اند در درجه برترى داده ،

همه را خدا وعده نيكو داده است (ولى) جهاد كنندگان را بر برجاى نشستگان با پاداش بزرگ كه درجات (عطا شده) از ناحيه خدا، و مغفرت و رحمت است ، خداى آمرزشگر و مهربان است ».

تفسير: وعده نيكو در آيه را برخى از مفسران به وعده بهشت تفسير كرده اند.

و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نؤ تيه اجرا عظيما(13)

«كسى كه در راه خدا جنگ نموده كشته شود يا پيروز گردد در آينده به او پاداش بزرگ خواهيم داد».

ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فى التوراية و الانجيل و القران(14)

«خدا از مؤمنين جان و مالشان را در برابر بهشت خريدارى كرده است .

در راه خدا كارزار مى كنند مى كشتند و كشته مى شوند و اين وعده حقى است كه در تورات و انجيل و قرآن داده شده است ».

فيقاتل فى سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا بالاخرة و من يقاتل فى سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما(15)

«كسانى كه زندگى دنيا را به آخرت مى فروشند در راه خدا جنگ كنند، هر كس در راه خدا جنگ كرده كشته شده يا پيروز شود به او در آينده پاداش ‍ بزرگ خواهيم داد».

ان الذين امنوا و الذين هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله اولئك يرجون رحمت الله و الله غفور رحيم (16)

«كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه هجرت نموده و در راه خدا جهاد كردند آنان رحمت خدا را اميد مى برند و خدا آمرزنده و مهربان است ».

ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يعلم الله الذين جاهدوا منكم ويعلم الصابرين (17)

ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص (18)

«خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او در يك صف (محكم) كه گويا بنائى است كه با سراب ساخته شده است پيكار مى كنند».

قالت الاعراب امنا قل لم تؤ منوا ولكن قولوا اسلمنا ولما يدخل الايمان فى قلوبكم و ان تطيعوا الله و رسوله لا يلتكم من اعمالكم شيئا ان الله غفور رحيم ، انما المؤمنون الذين امنوا بالله و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل الله اولئك هم الصادقون (19)

«اعراب گفتند: ما ايمان آورديم بگو شما ايمان نياورده ايد لكن بگوئيد اسلام آورديم ، هنوز ايمان در دلهاى شما وارد نشده ، اگر خدا و پيامبر او را اطاعت كنيد از پاداش اعمال شما چيزى نمى كاهد.

بدرستى كه ايمان آورندگان كسانى هستند كه به خدا و پيامبر او ايمان آورده سپس در آن شك و ترديد نكرده و با جان و مال در راه خدا جهاد نمودند آنانند راستگويان ».

تفسير: در تفسير آمده است كه مراد از اعراب در اين آيه گروهى از بنى اسد است كه در جنگ حديبيه پيش پيامبر آمده اظهار اسلام كردند ولى در دل ايمان نداشتند.

لا يستاءذنك الذين يؤ منون بالله و اليوم الاخر ان يجاهدوا باموالهم و انفسهم والله عليم بالمتقين انما يستاءذنك الذين لا يؤ منون بالله و اليوم الاخر و ارتابت قلوبهم فهم فى ريبهم يترددون (20)

«كسانى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند در مورد جهاد با مال و جان از تو طلب اذن نمى كنند آنان از تو طلب اذن مى كنند كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دلهاى آنها شك ورزيده و در ترديد هستند».

تفسير: منظور طلب اذن براى خوددارى از بذل جان و مال وعذرخواهى از آن است ، و بقول برخى از مفسرين طلب اذن براى رفتن به جهاد پس از اعلام جهاد از طرف پيامبر ديگر موردى جز تعلل ورزى نخواهد داشت .

الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئك هم الفائزون يبشرهم ربهم برحمة منه و رضوان و جنات لهم فيها نعيم مقيم

خالدين فيها ابدا ان الله عنده اجر عظيم (21)

«كسانى كه ايمان آورده و هجرت نموده و در راه خدا با اموال و جانهاى خود جهاد كرده اند پيش خدا داراى درجه بزرگترى هستند، آنان كاميابند، پروردگارشان آنان را به رحمت خويش و بهشت هائى كه در آنها نعمت پايدار است و در آنها بطور هميشه خواهند بود مژده مى دهد، به تحقيق پيش خدا پاداش بزرگ موجود است ».

و كاين من نبى قاتل معه ربيون كثير فما و هنوا لما اصابهم فى سبيل الله و ما ضعفوا و ما استكانوا والله يحب الصابرين (22)

«چه بسا از پيامبران كه به همراه آنان پيروان زيادى به جنگ پرداختند و به سبب مصائبى كه به آنان در راه خدا رسيد سست نشدند و به دشمن سر فرود نياوردند، خدا شكيبايان را دوست دارد».

جهاد چنانكه بيان شد به معنى پيكار و مبارزه است ، و به معنى وسيع آن مشتمل بر سه قسم است :

جهاد با دشمن ظاهرى ، و جهاد با شيطان اغواگر و جهاد با نفس .

ولى معنى خاص آن مبارزه و پيكار با دشمن ظاهرى است .

به اين معنى نيز باز بر دو قسم است :

نخستين آنها همان معناى اصطلاحى است كه در كتب فقهيه است و داراى شرائط خاصى است .

ولى به معنى دوم شامل دفاع نيز مى شود.

دفاع در مواردى بر هر فرد مسلمان واجب است و در وجوب آن اذن امام يا نائب او شرط نيست و هنگام احساس خطر بر هر فرد مسلمانى واجب است كه به دفاع بپردازد.

در مسالك شهيد ثانى گفته است : قسم دوم جهاد با كافر دشمنى است ، كه بخواهد بر بلاد مسلمين استيلا نمايد يا آن را به اسارت در آورد و يا اموال مسلمانان را بگيرد و يا به ناموس آن تعدى كند، كه در اين صورت دفاع اگر نياز به كمك باشد بر مرد و زن واجب است .

در «تحرير الوسيله » وجوب دفاع در موارد زير را مشروحا بيان داشته است :

1 - دفاع از كيان اسلام و موجوديت آن .

2 - دفاع از سلطه نظامى دشمنان كه يكى از كشورهاى اسلامى را مورد حمله نظامى قرار دهند.

3 - دفاع از سلطه سياسى و اقتصادى كه منجر به اسارت سياسى و اقتصادى مسلمانان و موجب ضعف اسلام و مسلمين گردد كه در اين صورت واجب است با وسائل مناسب و مقاومت هاى منفى مانند ترك خريدارى و مصرف اجناس آنان و ترك مراوده و معامله بايد از استيلاء و سلطه آنان جلوگيرى شود.

4 - دفاع از جان خود و متعلقين

5 - دفاع از ناموس خود

6 - دفاع از مال واجب نيست ولى جائز است .

فضيلت شهادت

ولا تقولوا لمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياء ولكن لا تشعرون (23)

«به كسانى كه در راه خدا كشته مى شوند مرده نگوئيد بلكه زنده اند ولى شما درك نمى كنيد».

و لئن قتلتم فى سبيل الله اومتم لمغفرة من الله و رحمة خير مما يجمعون (24)

«اگر در راه خدا بميريد يا كشته شويد به مغفرت و رحمت خدا نائل مى شويد كه بهتر از هر چيزى است كه در دنيا گردآورى مى كنند».

ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما اتيهم الله من فضله و يستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم الا خوف عليهم ولا هم يحزنون (25)

«گمان مبر آنان كه در راه خدا كشته مى شوند مردگانند بلكه آنان زنده اند و پيش پروردگار خود رزق دريافت مى كنند، و به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده مسرورند، و مژده مى دهند به آنان كه بديشان ملحق نشده اند كه ترسى بر آنان نخواهد بود و محزون نخواهند شد».

تفسير: در معنى آنان كه بديشان ملحق نشده اند دو قول است يكى اينكه مراد برادران ايمانى آنان هستند كه ترسى بر آنان نخواهد بود، زيرا اگر شهيد شوند آنان نيز به مقام كرامت خواهند رسيد.

ديگر اينكه مراد بازماندگان و فرزندان ايشان هستند كه خدا آنان را تكفل خواهد فرمود.

امداد خدا به مسلمانان در جنگ با كفار

اذ تستغيثون فاستجاب لكم انى ممدكم بالف من الملائكة مردفين و ما جعله الله الا بشرى و لتطمئن به قلوبكم و ما النصر الا من عندالله ان الله عزيز حكيم (26)

«آنگاه كه استغاثه مى نموديد به پروردگار خود و او اجابت نمود كه من شما را با هزار ملائكه به رديف در آمده يارى مى كنم .

خدا چنان كرد تا مژده باشد به شما، و دلهاى شما آرام گيرد، ياريى نيست جز از ناحيه خدا، خداست عزيز و حكيم ».

تفسير: گفته شده منظور از مردفين كه به معنى به رديف درآمدگان است آنست كه هزار ملائكه ديگر در پشت هزار ملائكه كه در پيش هستند قرار مى گيرند و گفته شده كه همان گروه هزار عددى پشت سر هم با صفوف متوالى قرار مى گيرند.

عشق به جهاد

قل ان كان ابائكم و ابنائكم و اخوانكم و ازواجكم و عشيرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب اليكم من الله و رسوله و جهاد فى سبيله فتربصوا حتى ياءتى الله بامره و الله لايهدى القوم الفاسقين (27)

«بگو (اى پيامبر) اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشاوندان شما و اموالى كه بدست آورده ايد و تجارتى كه مى ترسيد در آن كسادى پيدا شود و خانه هاى دلخواه شما براى شما محبوبتر از خدا و پيامبر او و جهاد در راه او مى باشد منتظر حكم خدا (يا كيفر خدا) باشيد خداوند فاسقان را هدايت نمى كند».

تفسير: امرالله در اين آيه به عقيده برخى از مفسران به معنى حكم خدا و به عقيده برخى ديگر به معنى كيفر خدا مى باشد.

وعده پيروزى به مؤمنان

ولا تهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين (28)

«سست نشويد و غمگين نباشيد شماها برتر هستيد اگر مؤمن باشيد».

تفسير: يعنى اگر مؤمن هستيد سست نباشيد و غمگين نشويد زيرا شما بر دشمن به داشتن سلاح ايمان برترى داريد.

هو الذى انزل السكينة فى قلوب المؤمنين ليزداد و ايمانا مع ايمانهم ولله جنود السموات و الارض و كان الله عليما حكيما(29)

«او است كه بر دلهاى مؤمنان آرامش نازل فرمود تا بر ايمانشان افزوده شود.

لشگرهاى آسمان و زمين از آن خداست ، و خدا دانا و حكيم است ».

تفسير: نازل نمودن آرامش به معنى نازل كردن براهين و دلائلى بر دل انسانى است كه موجب فزونى بصيرت و بينائى و آشنائى با حق مى گردد.

لقد نصركم الله فى مواطن كثيرة و يوم حنين اذ اعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئا و ضاقت عليكم الارض بما رحبت ثم وليتم مدبرين ثم انزل الله سكينته على رسوله و على المؤمنين و انزل جنودا لم تروها و عذب الذين كفروا و ذلك جزاء الكافرين (30)

«خدا شما را در موارد زيادى يارى فرمود (از جمله) در روز حنين آنگاه كه كثرت لشگريانتان شما را به شگفتى واداشته بود، ولى هيچ به درد شما نخورد، و زمين با همه وسعت بر شما تنگ شد، و پشت به دشمن نموديد سپس خدا آرامش و طماءنينه خاطر از ناحيه خود بر پيامبر و مؤمنان نازل فرمود و لشگرهائى نازل ساخت كه شما آنها را نمى ديديد، كافران را معذب فرمود، همان است جزاى كافران ».

قال الذين يظنون انهم ملاقوا الله كم من فئة قليقة غلبت فئة كثيرة باذن الله و الله مع الصابرين (31)

«آنانكه مى دانند به لقاء الله نائل خواهند آمد مى گويند چه بسا گروه كم بر گروه زياد به اذن خدا پيروز شده ، خدا با تحمل كنندگان است ».

و رد الله الذين كفروا بغيظهم لم ينالوا خيرا و كفى الله المؤمنين القتال و كان الله قويا عزيزا و انزل الذين ظاهروهم من اهل الكتاب من صياصيهم و قذف فى قلوبهم الرعب فريقا تقتلون و تاءسرون فريقا و اورثكم ارضهم و ديارهم و اموالهم و ارضا لم تطؤ ها و كان الله على كل شى ء قديرا(32)

«كافران را خدا با همان خشمشان (كه با آن آمده بودند) برگردانيد و به چيز مفيدى دست نيافتند، و مؤمنان را در قتال با آنان كفايت فرمود خدا نيرومند و عزيز است و كسانى را كه مشركين را يارى مى كردند از حصارهاى خود فرود آورد و در دل آنان ترس انداخت كه گروهى را مى كشيد و گروهى را اسير مى كنيد، شما را وارث زمين و ديار و اموال آنان ساخت زمينى كه پاى در آن ننهاده بوديد خدا بر همه چيز تواناست ».

تفسير: اين آيه در مورد ابوسفيان و لشگر او و ساير قبائل عرب كه به مدينه هجوم آوردند و يهوديان بنى قريظه كه آنان را يارى نمودند نازل شده است .

ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيهااسم الله كثيرا و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوى عزيز(33)

«اگر خدا برخى از مردم را با برخى ديگر دفع نمى كرد صوامع و بيع (معابد شريعت عيسى) و صلوات (معابد شريعت موسى) و مساجد كه فراوان اسم خدا در آنها برده مى شود ويران مى گرديد، البته خدا كسانى را كه او را يارى كنند يارى مى كند خدا نيرومند و پيروز است ».

قد كان لكم اية فى فئتين التقتا فية تقاتل فى سبيل الله و اخرى كافرة يرونهم مثليهم راى العين والله يؤ يد بنصره من يشاء ان فى ذلك لعبرة لاولى الابصار(34)

«براى شما آيت و برهان خدا بود كه دو گروه در كارزار با هم روبرو شدند كه يكى از آن دو گروه در راه خدا كارزار مى كرد و گروه ديگر كافران بودند كه به چشم خويش آنان را دوبرابر خود مى ديدند خدا به نصرت خود هر كس ‍ را بخواهد يارى مى كند همان عبرت است براى آنان كه بصيرت دارند».

ولن تغنى عنكم فئتكم شيئا ولو كثرت و ان الله مع المؤمنين (35)

(خطاب به كافران) «جماعت شما هر چند زياد باشد (در كارزار با مسلمانان) بسنده نخواهد بود كه قطعا خدا با مؤمنين است ».

هوالذى اخرج الذين كفروا من اهل الكتاب من ديارهم لاول الحشر ما ظننتم ان يخرجوا وظنوا انهم ما نعتهم حصونهم من الله فاتيهم الله من حيث لم يحتسبوا و قذف فى قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بايديهم وايدى المؤمنين فاعتبروا يا اولى الابصار(36)

«اوست كه كافران اهل كتاب را از ديار خود براى نخستين بار بيرون راند، شما گمان نداشتيد كه آنان از ديار خود بيرون روند، آنها نيز گمان مى كردند كه حصارهاى محكم ، آنان را از (تسلط) خدا نگهدارى خواهد كرد.

از نقطه اى كه به حساب نياورده بودند (عذاب) خدا به آنان رسيد، خدا در دلهاى آنان ترس انداخت ، بدانسان كه به دست خود و مؤمنان خانه هاى خود را خراب مى كنند، عبرت بگيريد اى صاحبان بصيرت ».

بنصر الله ينصر من يشاء و هوالعزيز الحكيم (37)

«خدا با يارى خود هر كس را كه بخواهد يارى مى كند».

و كان حقا علينا نصر المؤمنين (38)

«يارى كردن مؤمنان حقى است بر ما»

نيروى ايمان در جنگ

يا ايها النبى حرض المؤمنين على القتال ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماءتين و ان يكن منكم ماءة يغلبوا الفا من الذين كفروا بانهم قوم لايفقهون الان خفف الله عنكم و علم ان فيكم ضعفا فان يكن منكم ماة صابرة يغلبوا ماتين و ان يكن منكم الف يغلبوا الفين باذن الله و الله مع الصابرين (39)

«اى پيامبر مؤمنين را بر قتال تشويق كن ، هرگاه بيست نفر با صبر (استقامت) از شما باشند بر دويست نفر پيروز مى شوند، و اگر صد نفر از شما باشند بر هزار نفر از مردمى كه كفر ورزيده اند پيروز مى گردند، به سبب اينكه آنان مردمى هستند كه نمى فهمند الان خدا بر شما تخفيف داد و دانست كه در شما ضعف است (با اين وجود) اگر صد نفر با صبر از شما باشد بر دويست نفر، و اگر هزار نفر باشد بر دو هزار نفر به اذن خدا پيروز خواهد شد و خداوند با صابران است ».

تفسير: در آيه سبب پيروزى مؤمن بر كافر را فهم و دانائى معرفى نموده است . پيروزى بر دشمن در شرائط مساوى به علت برترى قوت اراده و شدت پايدارى و تحمل رنج ميسر است . فهم و ادراك و علم و ايمان به خدا و پاداش الهى است كه در انسان استقامت و پايدارى در جهاد مى آفريند در نتيجه فرد با ايمان متفاوت است در صورت قوت ايمان نيروى مقاومت در ايشان بيشتر و در صورت ضعف ايمان نيروى مقاومت كمتر است .

در معادله مبارزه مؤمن با كافر، نسبت معادله از يك در برابر ده تا يك در برابر دو كاهش مى يابد.

در تفسير آمده است كه منظور از ضعف در اين آيه ضعف نيروى ايمان است ، اين احتمال نيز هست كه منظور از ضعف ضعف نيروى بدنى و ضعف و كمبود تجهيزات نظامى باشد.

الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايمانا و قالوا حسبناالله و نعم الوكيل فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم يمسسهم سوء واتبعوا رضوان الله و الله ذو فضل عظيم (40)

«كسانى كه به آنها گفته مى شود مردم براى پيكار با شما (قشون و سلاح) گرد آورده اند از آنان بترسيد ايمانشان بيشتر شده (در پاسخ) مى گويند خدا ما را كفايت مى كند او وكيل نيكوئى است .

با نعمت و فضل پروردگار مراجعت كردند، و ناملايمى به آنها رخ نداد، به دنبال خشنودى خدا رفتند، خدا داراى فضل بزرگ است ».

تفسير: اين آيه در مورد مسلمانان مدينه هنگامى كه از طرف مشركين مكه تهديد مى شدند نازل شده است .

مرزبانى و تحكيم مرزهاى اسلام

يا ايها الذين امنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقواالله لعلكم تفلحون (41)

«اى مردم با ايمان شكيبائى كنيد و (در برابر دشمن) تحمل رنج كنيد و مرزدارى كنيد و از خدا بترسيد اميد است رستگار شويد».

تفسير: در تفسير آمده كه مراد از «اصبروا» دعوت به پايدارى در دين است و برخى گفته اند مراد دعوت به پايدارى در جهاد است .

دستور تهيه سلاح و لوازم جنگى

ولا يحسبن الذين كفروا سبقوا انهم لا يعجزون و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم و اخرين من دونهم لا تعلمونهم الله يعلمهم و ما تنفقوا من شى ء فى سبيل الله يوف اليكم و انتم لا تظلمون و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على الله انه هوالسميع العليم (42)

«گمان مبر آنان كه كفر ورزيده اند پيشى جسته اند آنان خدا را ناتوان نكنند.

آماده كنيد براى آنان هر چه مى توانيد از نيرو و مركبهاى مهيا شده ، تا به آن دشمن خدا و دشمنان خود را بترسانيد و همچنين مردم ديگرى غير آنان را كه شما (دشمنى) آنانرا نمى دانيد و خدا مى داند (آنانكه اظهار اسلام مى كنند و در دل اعتقاد به آن ندارند).

هر چه در راه خدا صرف كنيد (پاداش آن) به شما بطور كامل داده مى شود و به شما ستم نخواهد رفت و اگر ميل (43) نه صلح كردند تو نيز ميل كن و بر خدا توكل نما، او شنوا و داناست ».

لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه باءس شديد و منافع للناس وليعلم الله من ينصره و رسله بالغيب ان الله قوى عزيز(44)

«پيامبران خود را همراه با دلائل فرستاديم و با آنان كتاب و ميزان سنجنش نازل كرديم تا مردم به عدل عمل كنند و آهن را نازل كرديم كه در آن سختى بسيار است و به مردم سودها دارد، براى اينكه خدا بداند چه كسى با ايمان به غيب ، او و پيامبران او را يارى مى كند، به تحقيق خدا نيرومند تواناست ».

روياروئى با دشمن

دستورهاى اسلام در روياروئى با دشمن

1 - پايدارى

2 - زياد ياد نمودن خدا

3 - حفظ وحدت و پرهيز از اختلاف

يا ايها الذين امنوا اذا لقيتم فئة فاثبتوا و اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون و اطيعوا الله و رسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم واصبروا ان الله مع الصابرين (45)

«اى مردمى كه ايمان داريد هرگاه برخورد با گروهى (دشمن) كرديد استقامت داشته باشيد، و خدا را زياد ياد كنيد، اميد است كه كامياب شويد. خدا و پيامبر او را اطاعت كنيد، و با همديگر اختلاف نكنيد كه در نتيجه ضعيف شده بوى و خاصيت شما از بين برود، شكيبائى كنيد كه خدا با شكيبايان است ».

شايعه پراكنى ميان مسلمانان

لئن لم ينته المنافقون والذين فى قلوبهم مرض والمرجفون فى المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها الا قليلا ملعونين اين ما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتيلا سنة الله فى الذين خلوا من قبل ولن تجد لسنة الله تبديلا(46)

«اگر منافقان و كسانى كه دلهاى آنان مريض است و آنانكه در مدينه شايعه پراكنى مى كنند دست بر ندارند به تو دستور مى دهيم كه متعرض آنان شوى ، ديگر با شما در يك محل زندگى نكنند.

ملعون هستند آنان ، هرجا پيدا شدند دستگير شده و به سختى كشته مى شوند. سنت خدا تبديل پذير نيست اين سنت جارى خدا در گذشتگان است ، و تو هرگز تغيير و تبديل در سنت خدا نخواهى يافت ».

يا ايها الذين امنوا ان جاءكم فاسق بنباء فتبينوا ان تصيبوا قوما بجهالة فتصبحوا على ما فعلتم نادمين (47)

«اى مردم با ايمان هرگاه فاسقى به شما خبر داد (در مورد آن) تحقيق كنيد، مبادا به نادانى با گروهى برخورد كنيد سپس بر كرده خود پشيمان شويد».

افشاء اسرار جنگى

و اذا جائهم امر من الامن او الخوف اذاعوا به (48)

«هرگاه مطلبى به آنان رسيد از قبيل امن (در مورد پيروزى بر دشمنان) يا خوف (در مورد جريانى كه مسلمانان را تهديد مى كند) آن را منتشر مى كنند».

تفسير: اين آيه بنابر آنچه در تفسير آمده است در مقام مذمت و نكوهش ‍ افشاء اسرار مربوط به جنگ نازل شده است .

سخن با اسيران

يا ايها النبى قل لمن فى ايديكم من الاسرى ان يعلم الله فى قلوبكم خيرا يؤ تكم خيرا مما اخذ منكم و يغفر لكم والله غفور رحيم (49)

«اى پيامبر به اسيرانى كه پيش شما هستند بگو: اگر خدا بداند كه در دلهاى شما خير (اسلام يا ميل به اسلام يا قصد نيكو) است از آنچه از شما گرفته شده بهتر از آن را به شما مى دهد، خدا آمرزنده و مهربان است ».

نهى از تكذيب بدون تحقيق كسى كه در معركه جنگ اظهار سلام كند

يا ايها الذين امنوا اذا ضربتم فى سبيل الله فتبينوا ولا تقولوا لمن القى اليكم السلام لست مؤمنا(50)

«اى مردم با ايمان هرگاه در راه خدا (براى جهاد) راهى سفر شديد، تحقيق كنيد، و به آن كس كه اظهار اسلام كند و به شما سر تسليم فرود آورد (بدون تحقيق) نسبت كفر ميدهد».

پذيرفتن پناهندگى كافران

و ان احد من المشركين استجارك فاجره حتى يسمع كلام الله ثم ابلغه ماءمنه ذلك بانهم قوم لا يعلمون (51)

«اگر يكى از مشركان از تو پناه خواست او را پناه ده ، تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به پناهگاهش برسان ، زيرا آنان مردمى هستند كه نمى دانند».

صدقه و مساعده مالى به افراد كافر براى تاءليف قلوب و جلب محبت آنان

انما الصدقات للفقراء و المساكين و العاملين عليها و المؤلفة قلوبهم (52)

«به درستى كه صدقات براى فقراء و مساكين و ماءموران وصول آن و كفارى است كه باى جلب محبت آنها - به اسلام و مسلمين - از صدقات به آنها داده مى شود».

كمك به رزمندگان

ان الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبيل الله و الذين اووا و نصروا اولئك بعضهم اولياء بعض (53)

«به تحقيق آنانكه ايمان آورده و مهاجرت كردند و با جان و مال خود در راه خدا جهاد كردند، و آنانكه آنها را پناه داده و يارى كردند، همگى اولياى همديگر (ياران هم) هستند».

تفسير: اولياء جمع «ولى » است ولى به معانى مختلفى آمده است يكى از معانى آن يار و ياور است كه متناسب در اين آيه همين معنى مى باشد.

والذين امنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله والذين اووا و نصروا اولئك هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق كريم (54)

«كسانى كه ايمان آورده و مهاجرت كرده و در راه خدا جهاد نموده و يارى كرده اند، حقا كه مؤمنان آنانند، و براى آنان است آمرزش و رزق گرامى ».

لا يستوى منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجة من الذين انفقوا من بعد و قاتلوا و كلا وعدالله الحسنى والله بما تعملون خبير(55)

«كسى كه از شما پيش از فتح بذل مال نموده و (با جان) به قتال پرداخته است با كسى كه بعد از فتح به آن اقدام نموده مساوى نيست ، درجه آنان بالاتر است از كسانى كه بعد از فتح انفاق نموده و به قتال پرداخته اند.

همه را خدا پاداش نيكو (بهشت) وعده داده است ، خدا به آنچه مى كنيد آگاه است ».

تفسير: اين آيه در مورد مسلمانان جهادگر اسلام قبل از فتح مكه و بعد از فتح آن نازل شده است .

اذن قتال براى گروهى كه مورد تجاوز قرار گيرند.

اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله على نصرهم لقدير الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله (56)

«به كسانى كه مورد ظلم قرار گرفته اند اذن داده شده كه به پيكار بپردازند آنانكه به ناحق از ديار خود بيرون رانده شده اند، و جز اين علتى نداشته است كه مى گويند پروردگار ما الله است خدا به يارى آنان قادر است ».

وظيفه مسلمانان هنگام قتال دو گروه از آنان

و ان طائفتان من المؤمنين اقتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احداهما على الاخرى فقاتلوا التى تبغى حتى تفى ء امر الله فان فاءت فاصلحوا بينهما بالعدل واقسطوا ان الله يحب المقسطين (57)

«اگر دو گروه از مؤمنان با هم به قتال پرداختند ميان آنها را اصلاح كنيد، اگر يكى از دو گروه به ديگرى ستم نموده با آن گروه قتال كنيد تا به امر خدا برگردد، اگر به آن برگشت در ميان آنها به عدالت اصلاح كنيد، عدالت كنيد كه خدا عدالت كنندگان را دوست دارد».

توصيف رفتار ياران پيامبر در رابطه با دشمنان اسلام

محمد رسول الله والذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم تريهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا سيماهم فى وجوههم من اثر السجود ذلك مثلهم فى التورية و مثلهم فى الانجيل كزرع اخرج شطاءه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار(58)

«محمد پيامبر خداست آنان كه با او هستند بر كافران سختگير و ميان خود مهربانند، تو آنان را (همواره) در حال ركوع و سجود مى بينى كه خواستار فضل و خشنودى خدا هستند، نشانه آنها اثر سجده در پيشانى آنهاست وصف آنها در تورات و انجيل چنان است همانند كشت كه بوته خود بيرون دهد سپس آن را استوار سازد، تا تناور گشته و بر ساقه هاى خود بايستد چنانكه برزگران را به شگفت آورد، تا كفار را خشمگين سازد».

نهى از دوستى با دشمنان اسلام

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا ولعبا من الذين اوتواالكتاب من قبلكم والكفار اولياء واتقواالله ان كنتم مؤمنين (59)

«اى مردمى كه ايمان آورده ايد، كسانى را كه دين شما را به سخريه گرفته و بازيچه خود كرده اند چه از اهل كتاب و چه از كفار به دوستى نگزينيد، از خدا بهراسيد اگر ايمان داريد».

تفسير: اين آيه تفسير به منافقين شده كه در ظاهر خود را مسلمان نشان مى دهند، و در واقع ايمان ندارند.

چنانچه در آيه ديگرى در وصف آنان آمده است كه هنگام روبرو شدن با مسلمانان خود را مسلمان نشان مى دهند و هنگامى كه با خودى ها به رازگوئى مى نشينند به همديگر مى گويند كه به سخريه و استهزاء اظهار ايمان مى كنيم .

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا عدوى وعدوكم اولياء تلقون اليهم بالمودة وقد كفروا بما جاءكم من الحق يخرجون الرسول و اياكم ان تؤ منوا بالله (60)

«اى مردم با ايمان دشمن من و خود را بيارى نگزينيد كه دوستى خود را به آنان تقديم كنيد، در حالى كه آنان به اين حق كه شما داريد كفر ورزيده اند پيامبر و شما را (از ديار خود) بيرون مى كنند به جرم اينكه به خدا ايمان داريد».

تفسير: اين آيه در مورد كفار مكه نازل شده است كه به ايذاء پيامبر گرامى و مسلمانان پرداختند و موجب هجرت آنان از مكه شدند.

كيفر محاربه با خدا و رسول

انما جزاؤ االذين يحاربون الله و رسوله و يسعون فى الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا ايديهم و ارجلهم من خلاف او ينفوا من الارض ذلك لهم خزى فى الدنيا ولهم فى الاخرة عذاب عظيم الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم فاعلموا ان الله غفور رحيم (61)

«به تحقيق كيفر كسانى كه با خدا و رسول او جنگ مى كنند و در روى زمين براى فساد مى كوشند، اينست كه كشته شوند يا بدار آويخته شده يا دست و پاى آنها بطور مخالف (يكى از چپ و ديگرى از راست) بريده شود، يا از زمين (شهر به شهر) تبعيد شوند، اين عمل براى آنان در اين جهان رسوائى است و در آخرت براى آنان عذاب بزرگ است .

مگر آنانكه پيش از دست يافتن بر آنان توبه كنند (كه ديگر كيفر نمى شوند) پس بدانيد كه خدا بخشايشگر و مهربان است ».

فى و غنائم بدست آمده از كفار بدون جنگ

ما افاءالله على رسوله من اهل القرى فلله و للرسول ولذى القربى واليتامى والمساكين و ابن السبيل كى لا يكون دولة بين الاغنياء منكم(62)

«آنچه فى (غنيمت بدون جنگ) از (اموال) اهل قرى (شهرها و دهات) به پيامبر خود اعطاء فرموده از آن خدا و پيامبر و ذى القربى (اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله) و يتيمان و مسكينان و درماندگان در راه (از براى آنان) است ، بدان سبب كه ميان ثروتمندان دست بدست نگردد».

جهاد با نفس

جهاد در اصل لغت يعنى مبارزه و كوشش براى غلبه بر ديگرى است .

نفس انسانى چون او را به مهالك مى كشاند، و از مقامات عاليه انسانى به پرتگاه سقوط سوق مى دهد، دشمن داخلى انسان ناميده شده است .

اينست كه مقاومت در برابر نفس ، و كوشش براى غلبه بر هواهاى نفسانى ، جهاد شمرده شده است .

در حديث آمده : پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) لشگرى را براى جنگ با كفار اعزام نموده بود پس از مراجعت خطاب به آنها فرمود:

مرحبا بقوم قضواالجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر؛ فقيل : يا رسول الله ما الجهاد الاكبر؟ قال : جهاد النفس (63)

«مرحبا به گروهى كه جهاد كوچكتر را انجام دادند، و جهاد بزرگتر هنوز بعهده آنها باقى است . پرسيده شد كه اى رسول خدا جهاد اكبر چيست ؟ فرمود: جهاد بزرگتر جهاد با نفس است ».

و در وصاياى پيامبر بزرگوار به اميرالمؤمنين آمده است كه فرمود:

يا على افضل الجهاد من اصبح لايهم بظلم احد(64)

«يا على با فضيلت ترين جهاد آنست كه انسان شب را روز كند و قصد ظلم و ستم به كسى نداشته باشد».

پي نوشت ها:
1- سوره بقره ، آيه 216.
2- سوره بقره ، آيه 190 و 191.
3- سوره بقره ، آيه 244.
4- سوره نساء، آيه 71.
5- سوره توبه ، آيه 41.
6- سوره توبه ، آيه 38 و 39.
7- سوره نساء، آيات 74 و 75 و 76.
8- سوره محمد، آيه 31.
9- سوره آل عمران ، آيه 139.
10- سوره محمد، آيه 35.
11- سوره صف ، آيات 10 و 13.
12- سوره نساء، آيات 95 و96.
13- سوره نساء، آيه 74.
14- سوره توبه ، آيه 111.
15- سوره نساء، آيه 74.
16- سوره بقره ، آيه 218.
17- سوره آل عمران ، آيه 142.
18- سوره صف ، آيه 4.
19- سوره حجرات ، آيه 14 و 15.
20- سوره توبه ، آيه 44 و 45.
21- سوره توبه ، آيه 19 و 20 و 21.
22- سوره آل عمران ، آيه 146.
23- سوره بقره ، آيه 154.
24- سوره آل عمران ، آيه 157.
25- سوره آل عمران ، آيه 169 و 170.
26- سوره انفال ، آيه 9 و 10.
27- سوره توبه ، آيه 24.
28- سوره آل عمران ، آيه 139.
29- سوره فتح ، آيه 4.
30- سوره توبه ، آيات 25 و 26.
31- سوره بقره ، آيه 249.
32- سوره احزاب ، آيه 25 27.
33- سوره حج ، آيه 40.
34- سوره آل عمران ، آيه 13.
35- سوره انفال ، آيه 19.
36- سوره حشر، آيه 2.
37- سوره روم ، آيه 5.
38- سوره روم ، آيه 47.
39- سوره انفال ، آيه 65 و 66.
40- سوره آل عمران ، آيات 173 و 174.
41- سوره آل عمران ، آيه 200.
42- سوره انفال ، آيات 59 - 60 - 61.
43- بطورى كه پيداست مراد آنست كه واقعا قصد صلح داشته باشند ولى اگر خدعه نموده و از راه حيله و نيرنگ به صلح اظهار تمايل كنند مشمول آيه نخواهد بود.
44- سوره حديد، آيه 25.
45- سوره انفال ، آيه 45.
46- سوره احزاب ، آيات 60 و 61 و 62.
47- سوره حجرات ، آيه 6.
48- سوره نساء، آيه 83.
49- سوره انفال ، آيه 70.
50- سوره نساء، آيه 94.
51- سوره برائة ، آيه 6.
52- سوره توبه ، آيه 60.
53- سوره انفال ، آيه 72.
54- سوره انفال ، آيه 74.
55- سوره حديد، آيه 10.
56- سوره حج ، آيه 39.
57- سوره حجرات ، آيه 9.
58- سوره فتح ، آيه 29.
59- سوره مائده ، آيه 57.
60- سوره ممتحنه ، آيه 1.
61- سوره مائده ، آيه 34.
62- سوره حشر، آيه 7.
63- وسائل الشيعه ، حديث شماره 20210 و 20219.
64- وسائل الشيعه ، حديث شماره 20217.