حسد
قل
اعوذ برب الفلق ... و من شر حاسد اذا حسد(1)
«بگو
(اى پيامبر) من پناه مى برم به خداى شكافنده صبح روشن ،...از شر حسود، آنگاه كه
حسادت كند».
ام
يحسدون الناس على ما اتيهم الله من فضله (2)
«آيا
به مردم حسد مى برند براى آنچه خدا از فضل خود به آنها داده است ؟!».
ولا
تتمنوا ما فضل الله له بعضكم على بعض للرجال نصيب مما اكتسبوا وللنساء نصيب مما
اكتسبن ، واسالوا الله من فضله ، ان الله كان بكل شى ء عليما(3)
«آرزو
نكنيد آنچه را كه خدا به برخى از مردم داده و به آن او را بر برخى ديگر برترى
نهاده است اى كاش از آن من مى بودى (كه اين حسد است).
هر
كس از مرد و زن از آنچه اكتساب كنند بهره مى برد (فضليت را با عمل بطلبيد نه با
حسد و آرزو».
حسد
به معنى آرزوى زوال نعمت از كسى است كه سزاوار آن است چنانچه در «مفردات راغب »
آمده است . و فرق آن با غبطه اين است كه غبطه آرزوى تحقق آن براى خويش است ، بدون
آنكه زوال آن را از ديگرى آرزو كند، و به همين جهت غبطه مذموم نيست .
ولى
حسد چنان مذموم است كه در مورد آن آمده است :
الحسد
لياءكل الايمان كما تاءكل النار الحطب (4)
«حسد
چنان ايمان را مى خورد و نابود مى سازد كه آتش هيزم را مى خورد و نابود مى كند».
آتش
حسد كه در دل شعله ور مى گردد ايمان را در آن مى سوزاند و انسان را در كام گناه
فرو برده و به ظلم و ستم آلوده مى سازد.
در
حديث آمده است كه پيامبر فرمود:
وضع
عن امتى الحسد مالم يظهره بلسان اويد(5)
«گناه
حسد مادامى كه به زبان يا دست ظاهر نشود از امت من برداشته شده است ».
يعنى
تا ترتيب اثر به آنچه در دل او پديد آمده ندهد، و به ضرر محسود حتى در زبان اقدام
نكند گناهى بر او نوشته نمى شود.
درمان
اين درد جانسوز آن است كه از نعمت ها ريشه يابى شود پس از آنكه دريافت ، منشاء
اصلى همه نعمتها و مواهب خداوند عالم است ، و او است كه هرگز ظلم روا نمى دارد، و
به هر كس آنچه مى دهد بر طبق حكمت است و اگر به كسى نداده به مقتضاى مصلحت است ،
ايمان به عدل و حكمت الهى آتش حسد را در دل او فرو مى نشاند.
پي نوشت ها:
1- سوره فلق .
2- سوره نساء، آيه 54.
3- سوره نساء، آيه 32.
4- وسائل الشيعه ، كتاب
الجهاد، باب 55 حديث 1 و 2.
5- وسائل الشيعه ، كتاب
الجهاد، باب 56 حديث 3.