غيبت

غيبت آن است كه در غياب و پشت سر كسى عيب او را بگويد، قرآن شديدا آن را مذمت نموده و چنين مى گويد:

ولا يغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان ياكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه و اتقواالله ان الله تواب رحيم (1)

«برخى از شما غيبت برخى ديگر را نكنند. آيا كسى از شما دوست مى دارد كه گوشت مرده برادر خود را بخورد؟ (هرگز) اين (عمل) را دوست نمى داريد، از خدا بترسيد، همانا خدا توبه پذير و مهربان است ».

ولا تلمزوا انفسكم (2)

«بدگويى از (همدينان) خود مكنيد».

ويل لكل همزة لمزة (3)

«واى بر هر بدگوى و هرزه زبان ».

ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشة فى الذين امنوا لهم عذاب اليم (3)

«براى كسانى كه دوست دارند زنا (يا هر كار زشتى) را در ميان مومنان فاش سازند عذاب دردناكى است ».

لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم (4)

«خدا آشكار ساختن بدى را دوست ندارد جز از كسى كه مورد ستم قرار گرفته است ».

تفسير: كسى كه مورد ستم قرار گرفته ، جائز است ستمى را كه بر او رفته است بازگو كند.

برخى از فقها گفته اند در صورتى جائز است كه در مقام تظلم و براى رفع ظلم باشد.

غيبت بطور استثناء در چند مورد است :

1 - در مورد فسق كسى كه علنى و بى پروا به آن مرتكب مى شود.

2 - در مقام تظلم و دادخواهى .

3 - در مقام پرسيدن حكم از فقيه .

4 - در مورد شهادت كسى كه به شهادت او اعتماد مى شود.

5 - در مقام دفع ضرر از كسى كه جز با گفتن عيب وى از او دفع ضرر نمى شود.

6 - نام بردن از عيبى كه شخص جز با آن پيش مردم شناخته نمى شود.

7 - در مقام نصيحت و خير خواهى كسى كه از وى مشورت كند.

8 - عيب گوئى به قصد جلوگيرى از فساد، مانند گفتن بدعت كسى كه ممكن است مردم به نادانى از او متابعت نموده ، و گمراه شوند.

9 - عيب گوئى به قصد باز داشتن از ادامه ارتكاب حرام .

10 - به زبان آوردن عيب شخص بدون قصد مذمت پيش كسى كه از آن اطلاع دارد.

11 - تكذيب كسى كه به دروغ نژاد خود را به كسى منتسب مى سازد.

12 - ايراد كردن به سخن باطل در امور دينى اگر حفظ حق بر ما متوقف باشد.

13 - بطور كلى عيب گوئى در هر موردى كه مصلحت مهمى در كار باشد كه در مفسده هتك احترام مسلمانان ترجيح داشته باشند.

پي نوشت ها:
1- سوره حجرات ، آيه 12.
2- سوره حجرات ، آيه 11.
3- سوره حمزه ، آيه 1.
4- سوره نوح ، آيه 19.
5- سوره نساء، آيه 148.