اخلاص
اخلاص
يعنى دين خود را به خدا خالص ساختن ، و او را به يگانگى شناختن ، و او را يگانه
منبع قدرت و حول و قوه دانسته و توان و قدرت را جز آنچه او عطا كند از هر موجود
ديگرى سلب كردن ، و جز او ديگرى را نپرستيدن و تنها او را عبادت كردن است .
قرآن
كريم در مورد اخلاص چنين مى فرمايد:
انا
انزلنا اليك الكتاب بالحق فاعدالله مخلصا له الدين الا لله الدين الخالص(1)
«ما
كتاب را به حق بر تو نازل كرديم پس خدا را بگونه اى كه دين خود را به او خالص
ساخته اى عبادت كن ، آگاه باش دين خالص از آن خداست ».
قل
انى امرت ان اعبدالله مخلصا له الدين (2)
«بگو
به من امر شده است كه خدا را بگونه اى عبادت كنم كه دين خود را به او خالص ساخته
ام ».
و
ادعوه مخلصين له الدين (3)
«خدا
را بگونه اى كه دين خود را به او خالص ساخته ايد عبادت كنيد».
و
ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين (4)
«انسانها
جز به اينكه خدا را با اخلاص در دين عبادت كنند امر نشده اند».
و
اقيموا وجوهكم عند كل مسجد و ادعوه مخلصين له الدين (5)
«در
هر مسجد (پرستشگاه) روى خود را به سوى خدا كنيد و او را بگونه اى بخوانيد كه دين
خود را به او خالص سازيد».
فادعوا
الله مخلصين له الدين و لوكره الكافرون (6)
«خدا
را به گونه اى كه دين خود را خالص او ساخته ايد بخوانيد، اگر چه كافران از آن
خرسند نباشند».
هو
الحى لا اله الا هو فادعوه مخلصين له الدين (7)
«اوست
زنده ، جز او خدائى نيست پس او را بگونه اى كه دين خود را خالص او ساخته ايد
بخوانيد».
ان
المنافقين فى الدرك الاسفل من النار ولن تجد لهم نصيرا الا الذين تابوا و اصلحوا و
اعتصموا بالله و اخلصوا دينهم لله فاولئك مع المؤمنين (8)
«منافقان
در پائين ترين طبقه آتش خواهند بود و براى آنان ابدا ياورى نخواهى يافت ، مگر
آنانكه توبه نموده و كار خويش اصلاح نمايند و به خدا تمسك جويند و دين خود را به
خدا خالص سازند كه آنان با مؤمنان خواهند بود».
قل
انى امرت ان اعبدالله مخلصا له الدين (9)
«بگو
به من امر شده است كه خدا را بگونه اى كه دين خود را به او خالص كنم عبادت نمايم
».
قل
الله اعبد مخلصا له دينى (10)
«بگو
خدا را بگونه اى عبادت مى كنم كه دين خود را به او خالص ساخته ام ».
قل
اتحاجوننا فى الله و هو ربنا و ربكم ولنا اعمالناولكم اعمالكم و نحن له مخلصون (11)
«بگو
با ما در مورد خدا محاجه مى كنيد؟!، او پروردگار ما و شماست ، براى ماست اعمال ما،
و براى شماست اعمال شما، ما به او اخلاص مى ورزيم ».
قل
افغير الله تامرونى اعبد ايها الجاهلون (12)
«اى
جاهلان آيا به من امر مى كنيد كه غير خدا را عبادت كنم ؟».
در
آيات ذكر شده «مخلص » بكسر لازم است كه به حسب قاعده ادبى به صيغه فاعل است ، يعنى
خالص كننده ، كه مفعول آن هم چنانكه در آيات فوق تبين شده دين است ، يعنى : آن كس
كه دين خود را به خدا خالص ساخته و جز او را نمى پرستد و ديگرى را در پرستش
همباز و شريك او نمى سازد.
اين
آيات نيز بيانگر حقيقت اخلاص است اگر چه لفظ اخلاص در آنها به كار نرفته است :
و
قضى ربك الا تعبدوا الا اياه (13)
«حكم
كرده پروردگار تو كه جز او را عبادت نكنيد».
و
ما امروا الا ليعبدوا الها واحدا(14)
«آنها
امر نشده اند جز به اينكه خداى يگانه را ستايش و پرستش كنند».
قل
انى نهيت ان اعبد الذين تدعون من دون الله (15)
«بگو
من از عبارت آنهائى كه غير از خدا مى خوانيد نهى شده ام ».
قل
انما امرت ان اعبدالله ولا اشرك به (16)
«بگو
به من امر شده است كه خدا را عبادت كنم ، و براى او شريك قرار ندهم ».
الا
تعبدوا الا الله اننى لكم منه نذير و بشير(17)
«جز
خدا را نپرستيد من از سوى او (برانگيخته شده ام) كه شما را (از عذاب) ترسانده و
(به ثواب او) نويد دهم ».
ان
لا تعبدوا الا الله انى اخاف عليكم عذاب يوم اليوم (18)
«رسالت
نوح اين بود كه جز خدا را نپرستيد همانا من از عذاب روزى دردناك بر شما بيمناكم ».
ان
الحكم الا الله امر ان لا تعبدوا الا اياه (19)
«حكم
فقط از آن خداست امر كرده كه جز او را پرستش نكنيد».
وسئل
من ارسلنا من قبلك من رسلنا اجعلنا من دون الرحمن الهة يعبدون (20)
«بپرس
از پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم ، آيا جز خدا خدايان ديگرى قرار داده ايم كه
ستايش شوند».
اذ
جائتهم الرسل من بين ايديهم و من خلفهم الا تعبدوا الا الله (21)
«پيامبران
بر آنها از پيش روى و پشت سر آمدند كه جز خدا را عبادت نكنيد».
و
قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه الا تعبدوا الا الله (22)
«بيم
دهندگان (پيامبران) پيش از وى و پس از وى و (همگان گفته اند) جز خدا را نپرستيد».
و
اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لا تعبدون الا الله (23)
و
يوم يحشر هم و ما يعبدون من دون الله (24)
«روزى
كه خدا آنان را آنچه را كه جز خدا پرستش مى كنند محشور سازد».
انكم
وما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون (25)
«شما
و آنچه جز خدا مى پرستيد سوخت جهنم هستيد، و در آن وارد خواهيد شد».
و
من احسن دينا ممن اسلم وجهه لله و هو محسن و اتبع ملة ابراهيم حنيفا(263)
«دين
چه كسى بهتر از آنست كه روى خود را به سوى خدا نموده (يا براى خدا خالص نموده) و
نيكوكارى پيشه كند و متابعت دين ابراهيم نمايد».
انى
وجهت وجهى للذى فطر السماوات و الارض حنيفا وما انا من المشركين (27)
(ابراهيم):
«من مخلصانه روى خود را بر گردانيدم به سوى آن كس كه آسمانها و زمين را آفريد، و
از مشركان نيستم ».
قل
ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين لا شريك له و بذلك امرت و انا
اول المسلمين (28)
«بگو:
همانا نماز و قربانى (يا عبادت) و زندگى و مرگ من از آن خدا پروردگار عالميان است
، شريكى براى او نيست و به همين ماءموريت يافته ام ، و من نخستين مسلم هستم ».
والذين
صبروا ابتغاء وجه ربهم و اقاموا الصلواة و انفقوا مما رزقنا هم سرا وعلانية ويدرون
بالحسنة السيئة اولئك لهم عقبى الدار(29)
«آنانكه
براى رضاى پروردگار خود صبر كردند و نماز بپا داشتند و از آنچه به آنان داديم در
آشكار و پنهان انفاق نمودند و بدى را با نيكى دفع مى كنند، خانه آخرت از آن آنها
خواهد بود».
فلا
و ربك لا يؤ منون حتى يحكموك فيما شجربينهم ثم لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت و
يسلموا تسليما(30)
«نه
به پروردگارت سوگند آنان ايمان ندارند تا تو را در آنچه ميان آنها مشاجره واقع شده
حكم سازند.
سپس
در نفس خود از آنچه تو حكم كرده اى تنگدل نشوند و جدا به آن تسليم شوند».
و
لما را المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما
زادهم الا ايمانا و تسليما(31)
«هنگامى
كه مؤمنان اجزاب را (گروه ها را) ديدند، گفتند: اينست آنچه خدا و پيامبرش وعده
داده اند خدا و پيامبرش راست گفته اند، و جز ايمان و تسليم بر آنان نيفزود».
تفسير:
اين آيه در مورد گروه هائى كه با نفرات زياد براى جنگ با پيامبر اكرم (صلى الله
عليه و آله و سلم) گرد آمده بودند نازل شده ، مؤمنان با اينكه كثرت نفرات آنان را
ديدند به وعده پيروزى كه پيامبر داده بود اعتماد نموده و به جاى خوف و هراس از
دشمن ايمان و تسليم آنها بيشتر گشت .
و
به قول برخى از مفسران مراد از وعده وعده بهشت است كه به مفاد آيه : ام حسبتم ان
تدخلوا الجنة و لما ياءتكم مثل الذين خلوا من قبلكم(32)
به
مسلمانان وعده بهشت داده شد كه شرط آن صبر و شكيبائى و تحمل مشقات است .
يعنى
مسلمانان با ديدن اجزاب دريافتند كه موعد انجام آنچه به آن وعده بهشت داده شده فرا
رسيد و هنگام تحمل شدائد و پيكار با دشمنان اسلام است كه با آنهمه نفرات بهم
پيوسته و براى پيكار با مسلمانان همدست شده اند.
اخلاص
مراتب گوناگون دارد، همانگونه كه شرك (كه ضد آنست) داراى مراتب جلى ، و خفى ، و
اخفى مى باشد.
اخلاص
در كمال به حدى مى رسد كه در حديث آمده است كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و
سلم) فرمود:
من
اخلص لله اربعين يوما فجر الله ينابيع الحكمة من قلبه على لسانه(33)
«هر
كس چهل روز به خدا اخلاص ورزد چشمه هاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مى گردد».
در
دسته ديگرى از آيات «مخلص » به فتح لام آمده كه به حسب قاعده ادبى به صيغه مفعول
است .
اخلاص
در اين آيات فعل خدا است كه بنده اى را ويژه خود و به خود خالص ساخته است . وصول
به اين مرتبه بالاترين مقام انسانى است ، ابليس با آنهمه كينه كه با نژاد انسان
دارد كه به عزت خدا قسم ياد مى كند همه انسانها را به گمراهى خواهد كشانيد، بناچار
مخلصين را استثناء مى كند كه كمند، كيد و وسوسه او به آنها نتواند رسيد، و چنانچه
در قرآن آمده است چنين مى فرمايد:
فبعزتك
لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (34)
«به
عزت تو سوگند همه انسانها را جز بندگان مخلص (به فتح لام) تو گمراه خواهم كرد».
و
لا غوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين (35)
«به
عزت تو سوگند همه انسانها را جز بندگان مخلص (به فتح لام) تو گمراه خواهم كرد».
در
آيات زير نيز مخلصين (بفتح لام) آمده است .
واذكر
عبادنا ابراهيم و اسحاق و يعقوب اولى الايدى و الابصار انا اخلصناهم بخالصة ذكرى
الدار(36)
«ياد
كن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه صاحبان دستها و ديده ها (داراى قدرت و
علم) بودند، خالص گردانيديم آنها را به يك خالص شدنى كه ياد كردن آخرت است ».
و
اذكر فى الكتاب موسى انه كان مخلصا و كان رسولا نبيا(37)
«ياد
كن در كتاب موسى را او خالص شده بود و رسول و نبى بود».
لنصرف
عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصين (38)
«براى
اينكه از او (يوسف صديق) بدى و فحشاء را بگردانيم ، به يقين او از بندگان خالص شده
ماست ».
فانظر
كيف كان عاقبة المنذرين الا عبادالله المخلصين (39)
«بنگر
چگونه شد عاقبت بيم داده شدگان مگر بندگان خالص شده خدا».
فكذبوه
فانهم لمحضرون الا عباد الله المخلصين (40)
«الياس
را تكذيب كردند، به يقين آنها (براى بازخواست) احضار مى شوند، جز بندگان خالص شده
خدا كه چنين نيستند».
انهم
لمحضرون ... الا عبادالله المخلصين (41)
«آنان
(براى كيفر) احضار خواهند شد،... جز بندگان خالص شده خدا كه كيفرى ندارند».
و
ما تجزون الا ماكنتم تعملون الا عباد الله المخلصين (42)
«جزا
داده نمى شويد جز به آنچه عمل كرده ايد مگر بندگان خالص شده خدا».
پي نوشت ها:
1- سوره
زمر، آيه 2 و 3.
2- سوره
زمر، آيه 11.
3- سوره
اعراف ، آيه 29.
4- سوره
بينه ، آيه 5.
5- سوره
اعراف ، آيه 29.
6- سوره
غافر، آيه 14.
7- سوره
غافر، آيه 65.
8- سوره
نساء، آيه 146.
9- سوره
زمر، آيه 11.
10- سوره
زمر، آيه 14.
11- سوره
بقره ، آيه 139.
12- سوره
زمر، آيه 64.
13- سوره
اسراء، آيه 23.
14- سوره
توبه ، آيه 31.
15- سوره
انعام ، آيه 56.
16- سوره
رعد، آيه 36.
17- سوره
هود، آيه 2.
18- سوره
هود، آيه 26.
19- سوره
يوسف ، آيه 40.
20- سوره
زخرف ، آيه 45.
21- سوره
فصلت ، آيه 14.
22- سوره
احقاف ، آيه 21.
23- سوره
بقره ، آيه 83.
24- سوره
فرقان ، آيه 17.
25- سوره
انبياء، آيه 98.
26- سوره
نساء، آيه 125.
27- سوره
انعام ، آيه 162 و 163.
28- سوره
انعام ، آيه 162 و 163.
29- سوره
رعد، آيه 22.
30- سوره
نساء، آيه 65.
31- سوره
اجزاب ، آيه 22.
32- سوره
بقره ، آيه 214.
33- سفينة
البحار، ج 1 ص 408.
34- سوره
صلى الله عليه وآله آيه 82 و 83.
35- سوره
حجر، آيه 39 و 40.
36- سوره ص
، آيات 45 و 46.
37- سوره
مريم ، آيه 51.
38- سوره
يوسف ، آيه 24.
39- سوره
صافات ، آيه 73 و 74.
40- سوره
صافات ، آيه 127 و 128.
41- سوره
صافات ، آيه 159 - 160.
42- سوره
صافات ، آيه 39 و 40.