مَثَل‏هاى زيباى قرآن (40)

جعفر سبحانى‏

مَثَل سى و هشتم‏؛خانه‏هاى تارعنكبوتى!

«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّه أَوْلِياءَ كَمَثَلِ العَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ‏بَيْتاً وَ اِنّ أَوْهَنَ البُيُوتِ لَبَيْتُ العَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ».

«كسانى كه غير از خدا اوليائى براى خود گزيده‏اند، بسان عنكبوتى هستند كه براى خود، خانه‏اى گزيده است، سست‏ترين خانه‏ها، خانه عنكبوت است»

«اِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَىٍ وَ هُو العَزِيزُ الحَكِيم»

«خداوند آنچه را كه غير از او مى‏پرستند، مى‏داند»

«وَ تِلْكَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما يَعْقِلُها الاّ العالمُونَ»(1).

«و اين مَثَلها را براى مردم مى‏زنيم و جز عالمان آن را درك نمى‏كنند».

تفسير آيات‏

قرآن براى تحقير خدايان دروغين مشركين، به مَثَلهاى مختلفى دست زده است. در آيات گذشته آنها را به «ذباب» و «مگس» تشبيه كرد و حتى آنها را پست‏تر از حشرات دانست و در اين آيه، آنها را به لانه عنكبوت تشبيه مى‏كند كه سست‏ترينِ لانه‏هاست.

در اينجا سؤال مى‏شود كه چرا قرآن در تحقير بتها و خدايان دروغين مشركان اينهمه عنايت به تشبيه دارد؟

پاسخ آن روشن است زيرا تشبيه، اثر عميقى در قلوب مردم دارد. قرآن در عين حال كه براى نكوهش بت‏پرستان به دليل و برهان روى مى‏آورد، از تشبيه هم بهره مى‏گيرد.

قرآن يك بار مى‏گويد فرد مؤمن نبايد غيبت كند و غيبت گناه كبيره است و داراى كيفر دردناكى است. يكبار ديگر موقعيت غيبت‏كننده را چنين ترسيم مى‏كند:

«اى مردم آگاه باشيد كسى كه پشت سر برادر دينى خود بدگويى مى‏كند، بسان كسى است كه گوشت مرده برادر نَسَبى خود را مى‏خورد»، زيرا انسان غيبت كننده در غياب مؤمن با هتك آبروى او خود را ارضا مى‏كند و روح خود را اشباع مى‏كند، همچنان كه فرد ديگر از گوشت برادر تغذيه‏مى‏كند.

هر دو كار در حالى صورت مى‏گيرد كه طرف غائب و ناآگاه است. مسلماً چنين تشبيهى در روح و روان انسانها اثر بيشترى دارد.

از اين بيان روشن مى‏شود كه غرض از تشبيه خدايان دروغين به حشرات زمين مانند پشه و مگس يا تشبيه آنان به لانه عنكبوت، تحقير و نكوهش آنهاست و اين كه از اين معبودهاى باطل كارى ساخته نيست و يا اين معبودهاى دروغين، دژ محكم و استوارى براى شما نيست، همچنان كه لانه عنكبوت از چنين استواريى برخوردار نيست.

عنكبوت حشره‏اى است كه نر آن بزرگتر از ماده است. او با پاى خود تارهايى مى‏تند، و آن را بر ديوار خانه‏ها مى‏گستراند، حشراتى را شكار مى‏كند. شبكه او از دقت و ظرافت خاصى برخوردار است و علت چسبندگى اين تارها به هم وجود ماده صمغى است كه در اين تارها وجود دارد. هرگاه شكارى در اين شبكه قرار گرفت، براى اين كه از فرار آن جلوگيرى كند، دايره شبكه را تنگتر مى‏كند و سمى بر آن مى‏پاشد كه در اثر آن، شكار از حركت بازمانده و از خود دفاع نكند.

در انديشه عنكبوت، اين لانه از استحكام خاصى برخوردار است ولى اين لانه در برابر حوادث جوى و طبيعى، مقاومت ندارد. اگر نسيم مختصرى بوزد آن را پاره مى‏كند، اگر قطره آبى بر آن بچكد، متلاشى مى‏گردد و اگر در نزديكى آتش قرار بگيرد مى‏سوزد. تا اينجا با «مشبّه‏به» آشنا شديم.

و امّا «مشبّه» همان بتهاى چوبى و فلزى و غير فلزى است كه هم‏اكنون بسان صدر اسلام در هند و ژاپن و جنوب شرق آسيا پرستيده مى‏شوند. قرآن يادآور مى‏شود كه وضع اينها بسان لانه عنكبوت است، بلكه از آن هم سست‏تر است زيرا صاحب اين خانه يعنى عنكبوت حداقل مى‏تواند براى حيات خود دست و پا كند و حشراتى را شكار كند، ولى بتهاى مورد پرستش كافران براى آنها كوچكترين سودى ندارد.

اكنون بر گرديم به تفسير جمله‏هاى آيه:

«مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّه أَوْلِياءَ كَمَثَلِ العَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً».

«مَثَل كسانى كه جز خد را مى‏پرستند، و آن را پناهگاه خود مى‏انگارند، بسان عنكبوتى است كه لانه خود را پناهگاه خود مى‏انديشد».

در اين بخش، «مشبّه»، مشركانى هستند كه به خدايان دروغين، اعتماد مى‏كنند.

مشبّه‏به عنكبوت است كه به لانه خود مى‏نازد و اعتماد مى‏كند.

آنگاه قرآن به تحقير لانه عنكبوت و در نتيجه به تحقير خدايان دروغين پرداخته و چنين مى‏فرمايد:

«اِنّ أَوْهَنَ البُيُوتِ لَبَيْتُ العَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ».

«سست‏ترين لانه‏ها، لانه عنكبوت است، طبعاً سست‏ترين پناهگاهها، بتهاى مشركان است».

سپس در آيه ديگر مى‏فرمايد:

«اِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مِنْ شَىٍ وَ هُو العَزِيزُ الحَكِيم».

«خدا هر چيزى كه كافران به صورتهاى مختلف جز خدا مى‏پرستند، آگاه است».

ولى پرستش آنان غير خدا را، ضررى به خدا نمى‏زند، زيرا خدا قدرتمند و حكيم است.

قرآن در آيه سوم پرده از راز مَثَلها برمى‏دارد كه هدف از اين مثلها، تدبّر و تفكر است. چه‏بسا در پرتو اين تشبيه‏ها، دلهاى آماده بيدار شوند و از كردار زشت خود دست بردارند، چنان كه مى‏فرمايد:

«وَ تِلْكَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما يَعْقِلُها الاّ العالِمُونَ».

«اين مثلها را براى مردم مى‏زنيم و جز افراد عاقل درباره آنها تدبّر نكرده و از آنها نتيجه و بهره نمى‏گيرند».

1) عنكبوت، 41 - 43.
منبع :ماهنامه مكتب اسلام ـ شماره 10 ـ دى 82