اسماعيل صادق الوعد

اسماعيل صادق الوعد، از جمله پيامبرانى است كه به مقام رسالت نيز نايل شده، اما داستان دعوتش در قرآن مطرح نشده است. بنا به نظر اكثر مفسران و سيره نويسان، وى همان اسماعيل پسر ابراهيم بوده و برخى بر آنند كه وى اسماعيل ديگرى است كه فرزند حزقيل بوده و به مقام نبوت بنى‏اسرائيل نايل شده است.

 به هر تقدير از ميان آيات و روايات موجود درباره او شيوه‏هاى تبليغى‏اش را استخراج خواهيم نمود. از جمله آياتى كه مستقيماً در مورد مقام و شأن او نزد خداى تعالى است عبارتند از:

وَإِسْمعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَاالْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصّابِرِينَ * وَأَدْخَلْناهُمْ فِى رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصّالِحِينَ؛(1)

و اسماعيل و ادريس و ذوالكفل را ياد كن كه همه از شكيبايان بودند. و آنان را در رحمت خود داخل نموديم، چرا كه ايشان از شايستگان بودند.

وَاذكُرْ إِسْمعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الأَخْيارِ؛(2)

و اسماعيل و يسع و ذوالكفل را به يادآور كه همه از نيكانند.

فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ؛(3)

پس به ابراهيم، پسرى بردبار را بشارت داديم.

نام اسماعيل دوازده بار در قرآن ذكر شده و در بيشتر موارد همراه نام پدرش ابراهيم(ع)است.

اسماعيل، اسوه اطاعت محض فرمان الهى

بخش عمده داستان اسماعيل در قرآن، همراهى او با ابراهيم در تأسيس كعبه و بيت‏الله‏الحرام و اداى مناسك حج و به‏ويژه جريان قربانى را حكايت مى‏كند. در اين شرايط، اسماعيل، خود پيرو و مريد ابراهيم خليل است. آنچه در اين دوران به روشنى جلب نظر مى‏كند امتثال بى‏چون و چراى اوامر الهى و اطاعت محض از رسول زمان است كه از ايمان و يقين اسماعيل سرچشمه مى‏گيرد.

فَلَمّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْىَ قالَ يا بُنَىَّ إِنِّى أَرى‏ فِى المَنامِ أَنِّى أَذبَحُكَ فَانْظُرْ ماذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرِينَ؛(4)

و وقتى با او به جايگاه <سعى» رسيد گفت: اى پسرك من! من در خواب چنين مى‏بينم كه تو را سر مى‏برم، پس ببين چه به نظرت مى‏آيد؟ گفت: اى پدر من، آنچه‏را مأمورى بكن! ان شاءالله مرا از شكيبايان خواهى يافت.

شيوه‏هاى تبليغى حضرت اسماعيل(ع)

1. استقامت و صلاح

از معدود آياتى كه درباره شخصيت حضرت اسماعيل روشنگرى مى‏كند، بر مى‏آيد كه استقامت و پايدارى در تحولات روزگار از يك سو، و صلاح و درستى از سوى ديگر، محور حيات او را تشكيل مى‏دهد. صبر و استقامت او در ماجراى قربانى و نيز در همراهى با پدر درشرايط سخت و مشقت بار هجرت به حجاز كاملاً تجلى يافته است.

 درستى و پاكى اخلاقى او نيز از وفاى به عهد و عنايت وافرش به نماز هويداست و بدين سبب مرضىّ درگاه الهى شده است؛

وَاذكُرْ فِى الكِتابِ إِسْمعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الوَعْدِ وَكانَ رَسُولاً نَبِيّاً * وَكانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ وَكانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً؛(5)

و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن، زيرا كه او درست وعده و فرستاده‏اى پيامبر بود و خاندان خويش را به نماز و زكات فرمان مى‏داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده (رفتار) بود.

روشن است كه اين استقامت و صلاح متجلى در رفتارهاى گوناگون، خود در راهنمايى مردمان به طريق سعادت مؤثر و در حقيقت از شيوه‏هاى مؤثر تبليغ عملى است. (كونوا دعاةً الناس بغير ألسنتكم...)

2. وفاى به عهد

از جمله صفات اخلاقى كه موجب افزايش اعتماد گرديده، راه دعوت را هموار مى‏سازد، انجام تعهدات و وفاى به عهد و عمل به وعده‏هاست. مبلّغى كه در صدد است با بهره گيرى از كرامت انسان، او را به هدايت رهنمون شود، هرگز اين كرامت و عزت را با خلف وعده خدشه‏دار نمى‏سازد و آن كس كه مى‏خواهد يادآور عهد الهى با انسان در عالم ذرّ گردد شايسته نيست كه خود بى اعتنا به وعده‏ها باشد. اسماعيل در قرآن بدين فضيلت اخلاقى ستوده شده است؛

وَاذكُرْ فِى الكِتابِ إِسْمعِيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الوَعْدِ وَكانَ رَسُولاً نَبِيّاً؛(6)

و در اين‏كتاب از اسماعيل ياد كن، زيرا كه او درست وعده و فرستاده‏اى پيامبر بود.

التزام وى به وعده چنان بوده كه در آيه فوق، پيش از مقام رسالت و نبوت از آن اشاره شده است. همچنين در كتاب عيون اخبار الرضا(ع) آمده است:

<سليمان جعفرى از امام رضا روايت مى‏كند كه فرمود: هيچ مى‏دانى چرا اسماعيل را صادق الوعد خوانده‏اند؟ عرض كردم: نمى‏دانم. فرمود: با مردى وعده كرده بود. بر سر قرار و موعد حاضر شد و تا يك سال در انتظار آن مرد بماند.(7)

علامه طباطبايى پس از نقل روايت، اضافه مى‏كند كه چون وعده او مطلق بوده و ساعت يا مدت آن را معلوم نكرده است، به خاطر مقام صدق و راستى به وعده مطلق خود وفا كرده و مدت‏ها انتظار كشيده است. درباره پيامبر اسلام(ص) نيز شبيه اين موضوع روايت شده كه سه روز در كنار كعبه به انتظار كسى ماند، تا مردم به آن شخص خبر دادند و سپس حاضر شد.(8)

3. مشاركت در تأسيس و تطهير بيت الله

در تمام مراحل بناى كعبه و تأسيس مناسك حج و خدمت به مهم‏ترين عبادتگاه موحدان، كه ابراهيم بدان همت گماشت، از همكارى بى دريغ اسماعيل بهره‏مند بود؛

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ القَواعِدَ مِنَ البَيْتِ وَإِسْمعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ؛(9)

و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايه‏هاى خانه كعبه را بالا مى‏بردند، گفتند: اى پروردگار ما، از ما بپذير كه در حقيقت، تو شنواى دانايى.

وَعَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَإِسْمعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِىَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ؛(10)

و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه: خانه مرا براى طواف كنندگان و معتكفان و ركوع و سجود كنندگان پاكيزه كنيد.

4. اهتمام به نماز و زكات

هرچند از مشاركت و تلاش در ساختن كعبه، توجه عميق اسماعيل به مهم‏ترين شكل عبادت در خانه خدا يعنى نماز آشكار مى‏گردد، اما تصريح قرآن به عنايت جدى او به تعميم فرهنگ نماز، بيانگر اوج اهميت نماز و عشق به ياد خدا در شخصيت اين پيامبر بزرگ است؛

وَكانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلوةِ وَالزَّكوةِ...(11) (و خاندان خود را به نماز و زكات فرمان‏مى‏داد.) امركردن خانواده به نماز به مفهوم انحصار دعوت به نماز و زكات در يك خاندان نيست، بلكه دعوت خويشان به مثابه شروع دعوت فراگير براى گسترش فرهنگ نماز در ميان تمام طبقات جامعه است كه در سيره تبليغى بسيارى از انبيا چون ابراهيم، محمد و نوح نيز به نحو چشمگيرى مشهود است؛

نخستين مرحله براى تبليغ رسالت، شروع از خانواده خويش است كه از همه به انسان نزديك‏تر هستند و به همين دليل پيامبر اسلام، نخست دعوت خود را از خديجه، همسر گرامى‏اش و على پسر عمويش شروع كرد.(12)

5. تسليم دربرابر دستور الهى

اطاعت محض و بى چون و چراى اوامر الهى جز از انسان‏هاى شايسته و بندگان مقرب بر نمى‏آيد. اسماعيل در مقاطع مختلف حيات پر ثمر خويش مطيع فرمان‏هاى الهى بود؛ گاهى با راهنمايى و پيشتازى پدر به انجام امر الهى مبنى بر ساختن كعبه همت نمود و زمانى به لحاظ رسالت آسمانى‏اش به ارشاد مردم و تعليم نماز و مناسك پرداخت و زمانى ديگر در اوج خداباورى و رضا به قضاى الهى حاضر شد جان خويش بر سر فرمان الهى بنهد؛ چون ابراهيم روياى صادق خويش را برايش بازگفت، با دلى آرام و ضميرى مطمئن و بدون ذره‏اى امتناع يا احتياط و بدون تأنى، پدر را به انجام دادن فرمان الهى ترغيب كرد و براى خود آرزوى استقامت و بردبارى نمود؛

قالَ يا بُنَىَّ إِنِّى أَرى‏ فِى المَنامِ أَنِّى أَذبَحُكَ فَانْظُرْ ماذا تَرى‏ قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِى إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصّابِرِينَ؛(13)

گفت: اى پسرك من! من در خواب چنين مى‏بينم كه تو را سر مى‏برم، پس ببين چه به نظرت مى‏آيد؟ گفت: اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن! ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت.

و بدين ترتيب، حلم و صبر اسماعيل كه خدا به آن شهادت داده بود، ثابت و مبرهن گشت.

فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ؛(14)

پس او را به پسرى بردبار مژده داديم.

جدول مشخصات و عناصر شيوه‏هاى تبليغ حضرت اسماعيل(ع)

رديف

شيوه‏ها

محل اجرا

نوع‏بيان

وسايل و ابزارها

زمينه‏ها(عوامل موجبه)

هدف

ميزان ‏پذيرش

1

استقامت و صلاح

در همه ‏جا

عملى‏

وفا به عهد و...

-

ترويج خوبى‏ها

‏خوب

2

وفاى به عهد

در همه ‏جا

عملى‏

-

وفادارى مايه جلب اعتماد است‏

تكريم انسان‏ها

خوب

3

مشاركت در تأسيس و تطهير بيت اللّه

‏سرزمين مكه

عملى

-

ميل انسان‏ها به عبادت اللّه‏

گسترش توحيد

عالى

4

اهتمام به نماز و زكات‏

 همه ‏جا

‏‏گفتارى - علمى‏

امر به معروف و تكرار

 مؤثربودن نماز و زكات‏

ارتباط بيشتر با خدا

خوب

5

تسليم دربرابر دستور الهى

همه ‏جا

 ‏عملى‏

-

ايمان كامل به خدا

ترويج عملى توحيد

 خوب


1 - انبياء (21) 85 - 86.

2 - ص (38) آيه 48.

3 - صافات (37) آيه 101.

4 - همان، آيه 102.

5 - مريم (19) آيات 54 - 55.

6 - همان، آيه 54.

7 - محمدحسين طباطبايى، الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ج 14، ص 93.

8 - همان، ج 14، ص 94.

9 - بقره (2) آيه 127.

10 - همان، آيه 125.

11 - مريم (19) آيه 55.

12 - ناصر مكارم شيرازى و جمعى از نويسندگان، تفسير نمونه، ج 13، ص 96.

13 - صافّات (37) آيه 102.

14 - همان، آيه 100.