حضرت آدم نخستين پيامبر الهى و پدر بشر است كه قرآن مجيد، 25 بار در سورههاى بقره، آل عمران، اعراف، حجر، طه، صاد، بنىاسرائيل و مريم و كهف از او ياد كرده و داستان خلقت و زندگانى وى را باز گفته است. مهمتر از همه آن كه خداوند او را جانشين خود در زمين معرفى فرموده است:
إِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الْأَرضِ خَلِيفَةً؛(1)
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين جانشين خواهم گماشت.
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْراهِيمَ وَآلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ؛(2)
به يقين، خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
از مجموع بيانات قرآن در باره آدم، سه دوره در زندگى او مشخص مىگردد؛ اول، دوره زيستن آرام و بى دغدغه با همسرش در بهشت؛ دوم، دوره وسوسه ابليس و خطاى آدم و حوّا در خوردن ميوه درخت ممنوع كه منجر به خروج از بهشت و هبوط به زمين گرديد؛ سوم، دوره توبه و بازگشت و نيل به مقام خليفةاللهى و نبوت.(3) بنابراين دعوت آدم را تنها مىتوان از طريق بررسى دوره اخير زندگانى وى شناخت كه قرآن، اطلاعات قابل توجهى از آن بهدست نداده و مطالب موجود در منابع ديگر نيز بسيار محدود و متزلزل است.
با توجه به مراحل ياد شده كه از آيات قرآنى بر مىآيد و با نگاهى به روايات مربوط به حيات اين پيامبر الهى و اسوه قرآنى، بارزترين وجه شخصيت او در توبه حقيقى و بازگشت به درگاه الهى جلوه گر مىشود. چون ابليس او و همسرش را فريفت و در نتيجه از بهشت بيرون شد، با تضرع و زارى بسيار آمرزش الهى را مسألت نمود و خداى تعالى آمرزش خواهى او را اجابت فرمود: او به همراه حوا چنين از در گاه الهى معذرت طلبيد:
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِينَ؛(4)
گفتند: پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحمنكنى، اززيانكاران خواهيم بود.
مقام بلندى كه قرآن، پس از مقام نبوت و اصطفا، براى آدم بر مىشمرد مقام تعليم اسما است؛ اسماى الهى را بدو تعليم داد تا او به ديگران بياموزد؛
وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى المَلائِكَةِ فَقالَ أَنبِئُونِى بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛(5)
و خداوند همه معانى نامها را به آدم آموخت. سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست مىگوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد.
و چون خدا از فرشتگان خواست كه از اسما سخن بگويند و نتوانستند، فرمان بيان اسما را به آدم داد و آدم توانست:
قالَ ياآدَمُ أَنبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّى أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمواتِ وَالْأَرضِ وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما كُنتُمْ تَكْتُمُونَ؛(6)
فرمود: اى آدم، ايشان را از اسامى آنان خبر ده. و چون آدم ايشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مىدانم و به آنچه آشكار مىكنيد و پنهان مىداريد آگاهم؟
وقتى آدم(ع) به همراه همسرش با خوردن از شجره ممنوعه از بهشت رانده شدند، آدم بهخطاى خويش پى برد و خالصانه به سوى خدا روى آورد و توبهاى نصوح و حقيقى ابرازداشت:
فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ؛(7)
سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و خدا بر او بخشود. آرى اوست كه توبهپذير مهربان است.
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِينَ؛(8)
گفتند: پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.
وَعَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى * ثُمَّ اجْتَباهَ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَهَدى؛(9)
و اينگونه آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت. سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و وى را هدايت كرد.
مطابق روايات وارد شده، آدم بر بهشت و نعيم از دست رفته و خطاى خود بسيار گريست تا آن كه توبهاش پذيرفته شد.(10)
هرچند در قرآن سخنى از بناى بيت اللَّه به دست آدم ابوالبشر به ميان نيامده، اما از روايات متعدد چنين مستفاد و مشهور است كه اولين بار، وى خانه خدا را در جايى كه جبرئيل به او نشان داد و به شكلى كه روايات در وصف آن اختلاف دارند، تأسيس و بنا كرد. خلاصه گفتار حضرت موسى بن جعفر(ع) در اين باره چنين است:
پس از رانده شدن آدم و حوا از بهشت و ندامت و استغفار و توبه خالصانه آدم، خدا بر او منت گذاشت و با كلماتى كه به او تعليم فرمود، توبهاش را پذيرفت و جبرئيل را به سوى او فرستاد و او گفت: السلام عليك اى آدم توبه كننده از خطاى خويش و صبر كننده بر بلاى خود، به درستى كه حق تعالى مرا به سوى تو فرستاد كه تعليم تو دهم مناسكى را كه بدانها پاك شوى. پس دستش را گرفت و به سوى جاى كعبه برد و ابرى برايش فرستاد كه بر جاى كعبه سايه افكند و آن ابر محاذى بيتالمعمور بود. پس جبرئيل گفت: اى آدم خط بكش بر دور سايه آن ابر كه بهزودى از براى تو خانهاى از بلور بيرون خواهد آمد كه قبله تو و قبله فرزندان تو باشد بعد از تو. چون آدم خط كشيد، از براى او از زير ابر خانه بيرون آمد از بلور و حجر الاسود را آورد و آن از شير سفيدتر و از آفتاب نورانىتر بود و از اين جهت سياه شد كه مشركان بر آن دست ماليدند... و امر كرد جبرئيل آدم را كه حج كند و طلب آمرزش كند از گناه خود نزد جميع مشاعر و خبر داد كه خدا آمرزيد تو را... و مناسك حج را يكى يكى به او تعليم داد.(11)
نيز در بخشى از روايت ديگر آمده است:
پس از هبوط آدم به زمين و توبه و گريستن بسيارش، خدا او را تسلّى فرمود و خيمهاى از خيمههاى بهشت از براى او فرستاد كه در جاى كعبه نصب كردند و آن خيمه از ياقوت سرخ بود... و ركن كعبه يعنى حجر الأسود نازل شد و آن ياقوت سفيدى بود از ياقوت بهشت و كرسى حضرت آدم بود كه بر آن مىنشست. و آن خيمه پيوسته در جاى كعبه بود تا آدم از دنيا رفت، پس خدا آن خيمه را به آسمان برد و فرزندان آدم به جاى آن خانه از گل و سنگ ساختند و هميشه معمور بود و در طوفان هم غرق نشده بود تا آن كه ابراهيم(ع) مبعوث شد.(12)
رديف | شيوهها | محل اجرا | نوعبيان | وسايل وابزارها | زمينهها(عواملموجبه ) | اهداف | ميزانپذيرش |
1 | تعليم اسماء و حقايق | - | گفتارى | تعليمات الهى | ناقص بودن علم فرشتگان | اثبات فضيلت انسان | عالى |
2 | بازگشت به سوى خدا | همهجا | گفتارى - عملى | توبه و استغفار | گناه نزديك شدن به درخت ممنوع | غفران و جبران گذشته | خوب |
3 | تأسيس كعبه و تعليم مناسك | سرزمين كعبه | گفتارى - عملى | مناسك و ابزارهاى ساختن | نياز مردم به يك پايگاه عبادت | ترويج توحيد | عالى |
1 - بقره (2) آيه 30.
2 - آل عمران (3) آيه 33.
3 - خزائلى، اعلام قرآن، ص 41.
4 - اعراف (7) آيه 23.
5 - بقره (2) آيه 31.
6 - همان، آيه 33.
7 - همان، آيه 37.
8 - اعراف (7) آيه 23.
9 - طه (20) آيه 121.
10 - محمدباقر مجلسى، حياة القلوب، ج 1، ص 60 به بعد.
11 - همان، ص 62.
12 - همان، ص 62 - 63.