ارمغان نيايش

مهين شريفى

خداوند در بسيارى از آيات قرآن با بندگان خود با استفاده از لفظ «من» و «ما» سخن گفته است، يکى از شگفت‌انگيزترين آيات، آيه‌اى است که خداوند در آن هفت بار لفظ «من» را بکار برده است و اين آيه در وصف رابطه خدا با بندگان و ضمانت کردن استجابت دعاى ايشان است:

«و اذاسَئَلَکَ عِبادى عَنّى فَاِنّى قَريب اُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعان فَليستَجيبُوالى وَ ليؤمِنُوا بى لَعَلَّهُم يرشُدُون؛

[اى پيامبر!] هر گاه بندگان من از تو در مورد من سؤال کردند [بگو] من بسيار نزديکم، هر گاه کسى مرا بخواند، اجابت مى‌کنم پس به نداى من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند». (سوره بقره، آيه 186)

مفسّر بزرگ قرآن علامه طباطبايى (ره) اين آيه را يکى از زيباترين و لطيف‌ترين آيات قرآن در زمينه دعا مى‌داند.

اگر چه همه انسانها به هنگام بروز سختى و مشکلات به طور فطرى خدا را مى‌خوانند و از او کمک مى‌جويند، لکن خداوند در برخى آيات قرآن کريم ضمن بيان دعاى پيامبران و گروه‌هاى مختلف مردم، فرهنگ نيايش، آداب و شيوه گفتگوى با خود را به ما آموخته است.

پاره‌اى از دعاهاى قرآن جنبه اعتراف دارد:

«اى پروردگار ما! اگر دچار فراموشى شده يا خطا کرده‌ايم ما را بازخواست مکن و آنچه ماطاقتش را نداريم بر ما تکليف مکن» (سوره بقره، آيه 286) «…که اگر تو به ما رحم نکنى و ما را نبخشى ما از زيانکاران خواهيم بود». (سوره اعراف، آيه 149)

اعتراف در برابر خدا در جايى خلوت و بدور از چشم ديگران، باعث آرامش خاطر شده و در فرد حس جبران پذيرى خطا ايجاد مى‌کند.

پاره‌اى ديگر از دعاها در قرآن جنبه شکوائيه و درد دل دارد:

«خدايا! م را از اين ديار که مردمانش ستمگرند برهان و براى ما از نزد خود ياور و سرپرستى بفرست». (سوره نساء، آيه 75)

هم سخنى و رازگويى با خدايى که عالِم و قادر است، ضمن تقويت صبر و بردبارى، به انسان آرامش و توانايى غلبه بر مشکلات را مى‌بخشد.

تعدادى از دعاهاى قرآنى نيز جنبه درخواست غيرمادى دارد:

«پروردگارا! بر ما صبر و شکيبايى فرو ريز و ما را ثابت قدم گردان و بر کافران پيروز ساز».

(سوره بقره، آيه 25)

و بندرت دعاهاى قرآنى، اشاره به بندگانى دارد که درخواستى مادى دارند:

«… پروردگارا! به من فرزندى نيکو عطا کن».(سوره آل عمران، آيه38)

اين نمونه‌ها معمولاً مربوط به آن دسته از امور دنيايى است که خارج از قدرت انسان است.

علاوه بر اين، خداوند در آيه 200 سوره بقره، نسبت به کسانى که فقط درخواست دنيايى دارند اعتراض کرده و در آيه بعد از کسانى که هم براى دنيا و هم براى آخرت دعا مى‌کنند به نيکويى ياد مى‌کند، البته اين بدان معنا نيست که نبايد براى دنى دعا کرد، بلکه بايد فرهنگ و آداب نيايش را در قرآن جستجو کرد و آن را با نداى فطرى اشتباه نگرفت.

گروهى از مردم تصورشان از دعا خطا گونه واشتباه آميز است. گويا بر در دکّانى رفته‌اند، کالايى درخواست کرده، وجهى پرداخته‌اند و منتظر تحويل کالاى خود هستند! لذا چنانچه کالاى مورد نظر خود را تحويل نگيرند يا حتى دير تحويل بگيرند، ناراحت و خشمگين و يا مأيوس مى‌شوند. اين گروه از مردم انتظار دارند که به محض درخواست از خداوند طلبشان وصول گردد و به دعا به ديد معامله مى‌نگرند، لذا اگر به خواسته خويش نرسند يا از خدا گله‌مند شده يا از خود نا اميد مى‌شوند!

به نظر مى‌رسد اين نگرش از جهاتى نادرست باشد. زيرا دعا سخن گفتن با خداست و در اين گفتگو، خود گفتگو و ايجاد ارتباط نوعى سود است و نبايد منتظر سود ديگرى شد و به بهره‌اى ديگر دل بست. در واقع پس از گفتگويى صميمى و از سر اخلاص، دور از غوغاهاى روزمره زندگى با خدايى که در همين نزديکى است روزنه‌اى از اميد در دل روشن مى‌شود و احساس مطلوبى به شخص دعا کننده دست مى‌دهد. دعا واگذارى مسؤوليت انسان به خدا نيست، بلکه الهام و امداد از خداست در جهت انجام بهتر مسؤوليت.

منبع :بشارت ، خرداد و تير 1379، شماره 17