دعاى مؤمنان

موسى و هارون مدتى در ميان بنى اسرائيل به تبليغ توحيد و ايمان و مبارزه و آزادى دست زدند، اما به جز افرادى اندك ايمان نياوردند. چرا كه ترس از فرعون و حكومت ظالمانه‏اش مانع از گرايش مردم به موسى مى‏شد.

موسى كه به همين گروه اندك نيز اطمينان خاطر نداشت، براى تقويت ايمان و روحيه آنان گفت:

آنان گفتند: بر خداوند توكل كرديم. و سپس رو به جانب پروردگار بزرگ كردند و چنين دعا كردند:

رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلْقَومِ الظَّالمينَ وَنَجِّنا بِرَحْمَتِكَ مِنَ القَوْمِ الكافِرينَ؛

بارالها، ما را هدف قوم ستمكار قرارمده و به رحمت خود ما را از شرّ كافران نجات بخش.

6 . موسى به فرمان الهى به دعوت توحيدى ادامه مى‏داد، اما كمتر كسى به او ايمان مى‏آورد و فرعون ستمگر و دستگاه جبارش بر فشار خود به موسى و هارون مى‏افزود. اما شدّت عمل فرعونيان و گمراهى مردم مانع از كار موسى نشد. از اين رو با ايمان كامل و با قاطعيت اعلام‏كرد:

أُفَوِّضُ أَمْرى‏ إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ؛

سر نوشتم را به خدا سپردم، به درستى كه خدا بر بندگانش بيناست.

مكنت و ثروت و قدرت فرعونيان چشم‏ها را خيره كرده بود. مردم هم كه داراى رشد عقلانى نبودند بين موسى و مؤمنان از يك‏سو، و فرعون و دستگاه سلطنتش از سوى ديگر مقايسه مى‏كردند و پيداست وقتى كه ملاك در مقايسه، ظواهر مادى و لباس و كاخ و ملك و پول و زر باشد كفّه فرعون برترى دارد و موسى و هارون به او نمى رسند. چرا كه فرعون سلطان دنياپرست و جمع‏كننده قدرت و ثروت بود، موسى و هارون پيام آور ايمان و اعتقاد و عدالت و آزادى بودند.

موسى كه ثروت و جاه و جلال مادى فرعون و اطرافيانش را مانع گرايش مردم به توحيد و تقوا مى‏ديد، در مناجات با خداوند چنين گفت:

رَبَّنا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوالاً فِى‏ الحَياةِ الدُّنْيا رَبَّنا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنا اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِمْ وَاشْدُدُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ فَلايُؤْمِنُوا حَتّى‏ يَرَوُا العَذابَ الأَلِيمَ؛

بارالها، تو به فرعون و اطرافيانش جمال و مال در دنيا داده‏اى، اما -آنان به جاى شكر گزارى - از راه تو گمراه شدند. بارالها، اموالشان را نابود و دل‏هايشان را سنگ كن - تا ديگر ايمان اجبارى نياورند - تا آن كه عذاب دردناك را ببينند.