خـانـدان مـولانـا يـكى از خاندان هاى اصيل روحانى آذربايجان مى باشد و سابقه روحانيت در اين خـاندان به چندين قرن مى رسد و هم اكنون نيز بزرگانى از آن خاندان اصيل در آذربايجان حضور
دارند و منشا آثار و بركات اسلامى هستند.
اين تفسير گزيده و گزينشى از تفسير آيات مى باشد ((479))
.
خاندان مولانا در تبريز يكى از خانواده هاى اصيل روحانى مى باشند و خدمات قلمى فرزند بزرگوار
ايـن عـالـم مرحوم حاج سيد على مولانا و حفيد او آقاى سيد محمدمولانا چشم گير و قابل توجه
مى باشد آنچنان كه مقالات علمى و اجتماعى نوه اوپروفسور مولانا در كيهان چشمگير و ارزشمند
مى باشد ما در كتاب ((يجان ج1 ))
شرح حال او را آورده ايم .
***.
تفسير اليوم اصفهانى نجفى .
(تاليف 1364 ه ق ). مـؤلف آن عالم جليل القدر مرحوم محمد بن ابراهيم نجفى اصفهانى حائرى معروف به ((رئيس ))
يكى از اعلام فقهى و تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
تـفـسـيـر فـارسى اليوم پيرامون آيه شريفه ى ((اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و
رضـيـت لـكـم الاسـلام دينا)) و شان نزول آيه در روز غدير مى باشد و بيان مى دارد: كه مقصود از
اكمال دين و اتمام نعمت , نصب على (ع ) به امامت و پيشوائى امت اسلام مى باشد.
مؤلف آن در بيستم صفر 1304 در اصفهان متولد گرديد و در كربلا سكونت ورزيد اين كتاب را نيز
در كربلا تاليف نموده است و فراغت از تاليف آن صبح پنجشنبه 5/ ج2 / 1364 ه ق مى باشد آغاز آن
((الحمد للّه الذي سخر لنا ما فى السماوات و الارض تحننا منه و رحمة )).
اونـويسنده ى كتاب ((الكلمة الطيبته )) (تاريخ تاليف 1360 ه ق ) نيز مى باشد كه در ج18 ص 125
گـذشت و از مطالعه ى متن آن استفاده مى شود كه اين تفسير پس از آن كتاب نگاشته شده است
چون در اين تفسير بارها به آن كتاب ارجاع داده شده است .
كـتـاب نـامبرده نيز پيرامون عصمت ائمه اطهار (ع ) توسط آيه ى تطهير مى باشد كه توسط مؤلف
محترم به رشته ى تحرير در آمده است پدرعاليقدر مؤلف از شاگردان مرحوم حاج ميرزا حبيب اللّه
رشـتى بوده است و لقب ((رئيس )) را او به پدرش داده است درآن كتاب در پنج باب بحث نموده
است .
1ـ مفاد كلمه شريفه ((انما)).
2ـ مفاد اراده الهى (يريد اللّه ).
3ـ اذهاب رجس و پليدى (ليذهب عنكم الرجس ).
4ـ مقصود از اهل البيت كيانند؟.
5ـ مقصود از تطهير و پاكيزگى چيست ؟.
پايان كتاب به دو امر اختصاص داده شده است ((480))
.
***.
تفسير آية اللّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى .
(م 1365 ه ق ). مؤلف آن عالم ربانى , فقيه صمدانى آية اللّه حاج ميرزا مهدى غروى اصفهانى يكى از اعيان فقهى و
تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
بيوگرافى اجمالى :.
آية اللّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى عالم وارسته , كامل , زاهد, عابد متوسل ازنوادر روزگار و يكى
از خـدمتگزاران معارف عاليه قرآنى مى باشند ايشان تحصيلات خودرا در نجف اشرف پيش آية اللّه
سـيـد اسـمـاعـيـل صدر (1338 ه ق ) انجام داد و از مراتب علمى و عرفانى و روحى وى بهره مند
گرديد سپس با بزرگان ديگرى مانند سيد احمدكربلائى (م 1332 ه ق ) و شيخ محمد بهارى كه
از شـاگـردان مـمتاز عالم اخلاقى جليل القدرملا حسينقلى همدانى (م 1311 ه ق ) و سيد جليل
القدر سيد على قاضى طباطبائى و سيدجمال الدين گلپايگانى مانوس و از فيض روحى و معنوى
آنان برخوردار مى گردند.
هـم زمان با انقلاب مشروطيت در ايران به اتفاق چند تن از عالمان و فاضلان معاصر خويش مانند:
آيـة اللّه سيد محمد شاهرودى و سيد جمال الدين گلپايگانى نخستين دوره درس مرحوم ميرزاى
نـائيـنـى را درباره مهمات مباحث اصول و فقه موردبحث و بررسى قرار مى دهند آنگاه به تاليف و
تحقيق و تدريس مى پردازند.
وجه اعجاز قرآن :.
يكى از آثار مهم آية اللّه مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى كه بايد از آن به عظمت يادنمود تاكيد وى بر
ايـن مـوضـوع اسـت كـه وجـه اعجاز قرآن و دليل معجزه بودن آن بيشتر ازهر عامل ديگر, همان
جنبه ى اعجاز علمى آن در شناخت حقايق هستى مى باشد جديدبودن و تازه بودن ((علم قرآنى ))
و ايـنـكـه قرآن كريم چيزى از سنخ آن مفاهيم و معقولاتى كه در دست بشر بوده و قرنها در ميان
متفكران و مرتاضان سابقه داشته است نيست حقيقت تازه و علم نو و معرفت و شناختى كامل و نو
آيين مى باشد.
و ايـن مـوضـوع بسيار بزرگ مى باشد و اگر در زندگى اين مرد روحانى و اين انسان پرتو يافته از
تـعـالـيـم و انـوار مـعـصـوم (ع ) جز همين تاكيد و تعليم نبود بس بود كه صاحب نظران منصف ,
دارندگان وجدان علمى و شم معارف الهى و غيرت اسلامى او را در شماريكى از بزرگان احياگر
مبانى تربيت و معالم انبيائى و حقايق قرآنى بشمار آورند.
و ميرزاى اصفهانى با اين ديدگاه والائى كه داشته و تعليم مى داده است و معارف وعلوم قرآنى را
تـصـديـق مـى كـرده اسـت نـه تـاويل نام اثر كتاب او ((ابواب الهدى )) مى باشد ودر ديباچه ى آن
مى نويسد: ((در مقام تحقيق روشن گشته است كه مهم ترين وجه معجزه بودن قرآن مجيد علوم
و حـكـمـت هاى تازه ى آن , در برابر فلسفه و عرفان قديم بشرى مى باشد و از ديگر آثار او ((مصباح
الهدى )) مى باشد كه پيرامون وحى و نبوت مى باشد))((481)).
***.
تفسير آيه ى تطهير محمد ارهانى زنجانى .
(چاپ 1365 ه ق ). مؤلف محترم آن آقاى محمد على ارهانى زنجانى يكى از كاوشگران معارق قرآنى در قرن چهاردهم
هجرى مى باشد.
اثـر قـرآنـى او ترجمه , شرح , تفسير, سبب نزول و مصداق آيه شريفه تطهير(احزاب /33) و حديث
شريف كسا مى باشد كه در 184 صفحه رقعى چاپ شده است .
روش تفسيرى :.
مفسر, نخست , حديث شريف كسا را از نظر تواتر و عدم تواتر و نيز سلسله سندو منابع نقل سند را,
مـشـروحـا, مـورد بـحـث قرار داده , سپس به شرح و توضيح آيه ى تطهيرپرداخته است در ابتدا با
ترجمه كوتاهى به زبان فارسى , از آن ياد كرده و آن گاه به شرح وتفصيل , درباره آن سخن گفته
اسـت هـر واژه از آيه را از نظر لغوى , اقوال مفسران , روايات شيعه و سنى , بررسى كرده و در پايان ,
نتيجه ى مورد نظر خويش را نمايانده است ((482))
.
***.
تفسير آيه نور از يك بانوى مسلمان شيعى .
(چاپ 1365 ه ق ). اثـرى است از يك بانوى مسلمان , شيعه مذهب به نام مخفف و مستعار: ((رـ ك )) درتفسير آيه 24
سوره نور.
اين كتاب به سال 1324 ش در يك جلد, قطع رقعى , در 144 صفحه , چاپ ومنتشر گرديده است
تـاريـخ نـگارش و اسم چاپخانه و ناشر, در شناسنامه كتاب قيد نشده است چاپ كتاب , به گونه ى
سربى و در تهران صورت گرفته است .
نـويسنده اظهار مى دارد كه تقريرات درس استادش آية اللّه آقاى حاج ميرزا خليل كمره اى , مجتهد
معاصر را با تنظيم و اصلاح , به رشته ى تحرير درآورده است .
روش تفسيرى :.
نـويـسنده , مقدمه كوتاهى مبنى بر عظمت آيه شريفه ((نور)) در اول كتاب آورده و آن گاه آيه ى
مباركه ((نور)) را تفسير كرده است بحث هاى لغوى , ادبى , اقوال مفسران سلف ورواياتى فراوانى را
عـنـوان كرده و در پايان تفسير اين آيه شريفه , تفسير كوتاهى براى تمام سوره نوشته است خود در
اين باره مى نويسد:.
((من به بركت اين آيه , تمام سوره را به طور مختصر, تفسير كرده ام )) ((483))
.
***.
تفاسير شيخ محمد توتونچى تبريزى .
(چاپ 1366 ه ق ). مـؤلف آن فقيه وارسته حجة الاسلام والمسلمين استاد مرحوم شيخ محمدتوتونچى غروى يكى از
اعيان تفسيرى قرن چهاردهم مى باشد.
1ـ تفسير سوره ماعون .
ايـن تـفـسـير كه پيرامون سوره شريفه ((ماعون )) مى باشد در سال 1371 ش ق در 106صفحه در
تبريز به چاپ رسيده است .
2ـ تفسير سوره والعصر.
ايـن كـتـاب در 34 صـفـحـه به سال 1364 ه ق به چاپ رسيده است مؤلف محترم دراين نوشتار
نخست از مكى بودن سوره و شماره كلمات آن , گزارش كوتاهى داده است وآن گاه در طى پنج
فصل به تفسير سوره پرداخته است وى در آغاز هر فصل نخست هريك از جمله هاى پنجگانه را معنا
مـى كـند و به شرح و تفصيل آن مى پردازد ((484))
از مؤلف بزرگوار علاوه بر تفسير فوق , تفسير
سوره هاى زير را هم منتشر ساخته اند:.
تفسير سوره حمد و توحيد, تبريز چاپ 1354 ش در 45 صفحه .
تفسير آية الكرسى , تبريز 1352 ش .
چاپ دوم آخرين كتابش 1354 ش برابر با 1395 ق مى باشد ((485))
.
***.
اسرار العشق ناصر على شاه .
(م 1366 ه ق ). مؤلف آن شيخ اسد اللّه بن محمود ايزد گشسب گلپايگانى معروف به ناصر عليشاه متولد 1303 ه
ق يكى از اعيان عرفانى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
اثـر قـرآنـى او پـيـرامون اسرار و نكات سوره شريفه يوسف به زبان فارسى مى باشد ومطالب آن به
صـورت تـفـسـيـر عرفانى منظوم , مى باشد و در آن كتاب آيات مربوط به مصاحبه خضر و حضرت
موسى (ع ) نيز آمده است اين كتاب در ايران چند بار به چاپ رسيده است .
1ـ چاپ اول تهران 1303 به صورت صورت چاپ سنگى .
2ـ تهران 1338 در 113 صفحه وزيرى .
3ـ اصفهان 1343 ه ق در 124 صفحه رقعى ((486))
.
***.
تفسير آية اللّه سيد على قاضى طباطبايى .
(م 1366 ه ق ). مـؤلـف آن عـارف نامى و سالك صمدانى آية اللّه سيد ميراز على قاضى طباطبائى بن سيد حسين
يكى از اعلام عرفانى و تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
مـرحـوم سـيـد عـلى قاضى طباطبايى استاد علامه طباطبايى صاحب تفسيرگرانسنگ الميزان
مـجـتهد متقى , اخلاقى , عرفانى در 13 ذى حجه 1285 ه ق در تبريزدر يك خانواده علم و ادب و
تـقـوا مـتـولـد گرديد در آنجا از محضر برخى از فضلا و نيزپدرش و مرحوم ميرزا موسى تبريزى
صـاحـب حـاشـيه بر رسائل و شيخ محمد على قرجه داغى (م 1310)استفاده علمى كرد و به سال
1313 هـ ق بـه سـوى نـجـف اشرف رهسپار شد و در آن شهر علوى از محضر آية اللّه محمد فاضل
شرابيانى , شيخ محمدحسن ممقانى , شيخ الشريعه اصفهانى , آية اللّه خراسانى , ميرزا حسين خليلى
تـهـرانـى بـهـره ها برد در اخلاق و عرفان شاگرد آقا سيد احمد كربلائى گرديد برخى گفته اند
اوعلاوه بر استاد نامبرده از محضر شيخ محمد بهارى از شاگردان ملا حسين قلى همدانى (متوفى
1325 هـ ق ) مـدفـون در بـهـار همدان نيز, استفاده كرده است او در فقه و اصول ,حديث و تفسير
مـتـخـصـص و ماهر بود و از رجال اخلاق و عرفان به شمار مى آيد در بين اهل علم به اين ويژگى
معروف بود و در اين مورد نيز تدريس و ملازمان و مريدانى داشت .
گفتار حاج آقا بزرگ :.
مـرحـوم حـاج آقا بزرگ صاحب مى نويسد: ((از آنجا كه هجرت من و او به نجف دريك سال اتفاق
افـتـاد از قـديـم ايـام , او را مى شناختم و از همان هنگام با او ارتباط داشتم ودوستى ما ده ها سال
هـمچنان ادامه داشت او در سيره و روش خود, مستقيم بود داراى خلقى كريم و ذاتا مردى شريف
بـود بـه شـب چهارشنبه 6 ربيع الاول 1366 ه ق به ديارقدسى پر كشيد و در وادى السلام نزديك
مقام حضرت مهدى (عج ) به خاك سپرده شد اوتفسيرى بر قرآن نوشته است از آغاز قرآن تا آيه 91
سـوره انـعـام آيـه (قـل اللّه ثم ذرهم بگوخدا آنان را ترك نما او نيز كتاب هاى ديگرى دارد كه من
نـديـده ام پدرش مرحوم سيدحسين متوفى 1314 ه ق نيز تفسيرى نوشته است به طور كلى بيت
آنان از قديم همواره بيت علم و فضل و تقوا بوده است ))((487)).
***.
قاموس العرفان فى تاريخ القرآن خوئى .
(م 1367 ه ق ). مـؤلـف آن شـيـخ مـحمد امين بن ميرزا يحيى بن ميرزا اسداللّه شيخ الاسلام خوئى يكى از اعيان
تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
او كـه شـرح حال خود را در تاليف خويش به نام ((مرآة الشرق )) همراه ذكر تاليفات خويش آورده
اسـت و در قـامـوس الـعرفان آنچه بر قرآن مجيد گذشته است از آغاز نزول تاكنون بازگو نموده
است و هشت رساله پيرامون مسائل مربوط به قرآن را بيان كرده است 1ـ قرائت هاى دهگانه : در اين
بخش رساله ى مولى قاضى سيد قمى را با اين الفاظوارد نموده است .
2ـ تواتر قرآن از آغاز وحى تاكنون .
3ـ نزول قرآن بر اساس هفت حرف .
4ـ در تحريف و عدم تحريف قرآن .
5ـ شرحى پيرامون فواتح سورهها.
6ـ شرحى پيرامون تفسير به راى .
7ـ شرحى پيرامون ترجمه قرآن به زبان هاى بيگانه يا عدم آن .
8ـ شروع تفسير و نخستين فردى كه از اصحاب , تفسير را آغاز نمود سپس تابعين و آنگاه مفسرين
بعدى و قديمى ترين نسخه ى قرآن ((488))
.
گـرچـه اين رساله در به علوم قرآنى مى باشد ولى چون در ذيل مباحث ياد شده تفسير آيات قرآن
نيز آمده است ما در عداد تفاسير به شمار آورديم .
***.
تفاسير غلام على بهاونكرى هندى .
(م 1367 ه ق ). مـؤلـف آن مـولـوى غـلام عـلى فرزند حاج اسماعيل بهاونكرى هندى از علماى مجاهد شيعه در
هندوستان و يكى از اعلام تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
مـؤلـف مـحترم آن كه از علماى مجاهد شيعه از هندوستان بوده و اكثر عمر خويش را به مبارزه و
جـهاد و دفاع از مبانى تشيع گذرانده است مؤلفاتى بيش از يكصد و بيست جلد از خود به يادگار
گذاشته است كه اكثر آنها به چاپ رسيده است او مجله اى به نام ((راه نجاة )) به گجراتى منتشر
مى كرد كه حاوى نشر فرهنگ خاندان عصمت و نبوت بوده است 1ـ انوار البيان .
اثـر تـفـسـيـرى وى بـه گـجـراتـى در سه مجلد با بهره گيرى از احاديث و روايات تاليف ,و در
هندوستان به چاپ رسيده است .
2ـ قصص الانبيا.
اثـر ديگر قرآنى او ((قصص الانبيا)) مى باشد كه شامل بخشى از قرآن و شرح وتفصيل داستان هاى
پـيـامـبـران از حضرت آدم تا رسول اكرم (ص ) مى باشد كه با بهره گيرى از روايات و احاديث ائمه
طـاهـريـن تاليف نموده است اين كتاب نيز همانند تفسير اول درسه مجلد در هندوستان به چاپ
رسيده است ((489)).
***.
الفرقان دكتر محمد صادقى تهرانى .
(آغاز چاپ 1367 ه ق ). مؤلف عاليقدر آن حجة الاسلام والمسلمين آية اللّه دكتر محمد صادقى تهرانى يكى ازاعيان فقهى ,
تحقيقى و تفسيرى قرآن مجيد در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
بيوگرافى اجمالى :.
مـؤلـف مـحـترم آن يكى از اعلام مبارز روحانيت مى باشند كه سال ها پيش با آغازدروس حوزوى
شروع به مطالعه ى قرآن وبررسى جوانب تفسيرى آن , نموده است حدود نيم قرن تلاش در اين راه
داشـتـه اسـت و تـفـسير او سلسله درس هايى است كه برطلاب علوم دينى در حوزه علميه نجف
اشرف و قم عرضه نموده است .
ايـشان قبل از انقلاب اسلامى از شر حكومت طاغوتى به نجف اشرف پناهنده گرديد و در اثر تبانى
حـكـومـت عـراق و ايران , در آن سال ها ناچار به لبنان مهاجرت نموده و در آنجا پنج سال مشغول
بـررسـى هـاى قـرآنـى بوده است , سپس در بحران جنگ لبنان واسرائيل به مكه مكرمه , مهاجرت
نـموده و حدود 10 سال تمام در مكه در مسجد الحرام به القا دروس قرآنى به طلاب و دانشجويان
مـذاهـب و مـسـالـك مـخـتـلف داشته است سپس در آنجا مدتى زندانى گرديده است و پس از
اسـتـخـلاص , دوبـاره بـه لـبـنان معاودت و درلحظه هاى پيروزى انقلاب اسلامى ايران , به ايران
بـازگشته و در حوزه علميه قم اقامت جسته است و مدت ده سال تمام به تدريس و تدرس تفسير
پـرداخته است به اين ترتيب حدود سى سال تمام در قرآن كار كرده است كه محصول آن 30 مجلد
تـفـسـيـر وزيـن الـفـرقـان بـه زبان عربى مى باشد كه به صورت زيبا و منقح در اختيار طالبان و
پژوهشگران قرآنى قرار داده است .
گفتارى از پژوهشهاى قرآنى .
اخـيـرا در مورد اين تفسير شريف و در مقام معرفى آن فاضل گرامى و دانشمندآقاى سيد حسين
هـاشـمـى در ((شماره 2))
مقاله مبسوط ومستندى ارائه داده اند كه
طالبين تفصيل مى توانند به آن مراجعه كنند كه عناوين كلى آن مقاله به ترتيب زير مى باشد:.
نقش روايات در تفسير, از ديدگاه الفرقان .
1ـ روايات اسرائيلى در اسباب نزول .
2ـ رهيابى تعصب هاى مذهبى در اسباب نزول .
3ـ آميختگى مصاديق با اسباب نزول آيات .
4ـ اهتمام به سند روايات :.
5ـ اعتبار عموم نص .
6ـ لزوم موافقت روايت با قرآن .
موارد استفاده از سبب نزول .
1ـ استفاده در تفسير آيه .
2ـ استفاده در تاييد نظر تفسيرى .
3ـ استفاده در تثبيت باورهاى مذهبى .
4ـ استفاده در بيان ارتباط جمله هاى آيه .
ملاك هاى نقد اسباب نزول .
1ـ نقد سبب نزول يا منطوق قرآن .
2ـ نقد سبب نزول با ضرورت هاى كلامى .
3ـ تصحيح سبب نزول با منطوق قرآن .
4ـ نقد سبب نزول يا حقايق تاريخى .
الف ـ نقد سبب نزول با منطوق قرآن .
ب ـ نقد اسباب نزول با ضرورت هاى كلامى .
ج ـ نقد سبب نزول با حقايق تاريخى .
مرجحات سبب نزول .
پرهيز از تعصب و قشرى گرى .
كيفيت نقل اسباب نزول در الفرقان (گزارشى يا تفصيلى ).
ميزان توجه به نام روايتگران سبب نزول .
منابع تفسير الفرقان در نقل اسباب نزول .
روش تفسيرى :.
تـفـسـير الفرقان , در ميان تفسيرهاى معاصر, از جامعيت و نگرش ويژه اى به آيات قرآنى برخوردار
است در عرصه هاى فقهى , كلامى و تفسيرى و تربيتى نيز ارائه دهنده نكاتى تازه مى باشد.
نـويـسـنـده دانشور اين تفسير, از ميان شيوه هاى تفسيرى , روش تفسير قرآن به قرآن را در پيش
گرفته و در گشودن اسرار و معانى و مفاهيم وحى , بيشترين اعتماد وى به خودقرآن بوده است ,
زيرا اعتقاد دارد:.
(( هـرگـاه قرآن , مرجع و زداينده ابهام از غير خود باشد, براى خود نيز مى تواندمرجع و روشنگر
بـاشـد هـر گاه براى اصلاح امور مشتبه بايد به قرآن تمسك جست و راه رشد را از قرآن پيدا كرد,
پس سزاوار است كه در تفسير قرآن نيز, از خود قرآن بهره گرفته شود.
((و الذين يمسكون بالكتاب و اقاموا الصلاة انا لانضيع اجر المصلحين )) ((490))
.
آنـان كـه بـه قـرآن چنگ مى زنند و نماز بر پا مى دارند, از مصلحانند و ما اجر و پاداش مصلحان را
ضايع نمى كنيم .
از مـفـهـوم آيـه اسـتفاده مى شود كه رويگردانان از تمسك به قرآن , در شمار صالحان نبوده , بلكه
مفسدند, زيرا تنها مرجع در امور اختلافى , خداوند است و آنچه حكم خداوند را بيان مى كند, كتاب
خداست :.
((و ما اختلفتم فيه من شيئ فحكمه الى اللّه )) ((491))
.
شما در هر چيزى كه اختلاف كرده باشيد, داورى آن با خداست .
روايات عرض [رواياتى كه عرضه مطالب و معارف را به قرآن , براى شناخت درست از نادرست , لازم
مى دانند] و احاديث متواتر, آن كسانى را كه مى خواهند پرده ازچهره آيات قرآن كريم بردارند, ملزم
مى كند كه كار خويش را با تدبر در خود آيات قرآن آغاز كنند در اين صورت , جز روش تفسير قرآن
به قرآن , ديگر روش هاى تفسيرى , پوچ و غير قابل اعتماد است .
پـيامبر و امامان معصوم از دودمان پيامبر (ص ) نيز در تفسير قرآن , به اين شيوه ى راست و درست ,
مـشـى كـرده انـد و بـر مـفـسـران قـرآن اسـت كه اين طريقه ى برتر را در تفسيرقرآن از آنان كه
آمـوزگـاران مـعـصـومند, بياموزند و در كار تفسير به راه آنان بازگردند و بدين منوال در طول
ساليان و زمانها بايد كار تفسير قرآن به پيش رود )) ((492))
.
از اين رو, تفسير الفرقان در روش تفسيرى , بسيار شبيه به تفسير الميزان و چه بسامتاثر از آن است
.
اين تفسير مجموعا در حدود 17000 صفحه وزيرى مى باشد; كه به تدريج درلبنان , عراق و ايران به
چاپ رسيده است و پايان تاليف آن تا 1397 استمرار داشته است .
***.
غرة المتقين محمد اشرف عاملى .
(زنده در 1368 ه ق ). مؤلف آن محمد اشرف جبل عاملى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
نـام تـفـسـيـر او ((غرة المتقين )) مى باشد كه در شرح و تفسير آية الكرسى است اين كتاب توسط
مطبوعاتى خندان اصفهان در سال 1368 ق در 84 صفحه به چاپ رسيده است ((493)).
***.
تفاسير ميرزا هادى بجستانى .
(م 1368 ه ق ). مـؤلـف آنها عالم نامى حاج ميرزا هادى بن سيد على از احفاد امير كلان هروى بجستانى خراسانى
حائرى يكى از اعيان تفسيرى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
مؤلف محترم داراى چهار اثر قرآنى مى باشد كه به ترتيب بازگو مى گردد:.
1ـ البيان فى تفسير القرآن .
اين اثر در يك مجلد به زبان عربى و شيوه ى ادبى شامل بخشى تفسير بخشى ازقرآن كريم مى باشد
در پـيشگفتار آن آمده است مقصود از تاليف اين تفسير عرض معنى وتفسير الفاظ و لغاط و اعراب
مى باشد.
2ـ التفسير الكبير.
در چـنـد مجلد به زبان عربى و شيوه ى كلامى به انجام رسيده است مؤلف در اين اثر تمامى وجوه
تـفـسـيـر آيه را با بهره گيرى از روايات و احاديث ائمه اطهار (ع ) نگاشته است و مجلد اول از آغاز
قرآن كريم تا سوره مباركه هود مى باشد.
3ـ التفسير الوسيط.
ايـن اثر در يك مجلد به زبان عربى و شيوه ى ادبى و روايى داراى مقدمه مى باشد وظاهر آن است
كه موفق به اتمام آن نگشته است در تفسير هر آيه جوانب ادبى آيه از لغت و اعراب و ساير موارد ذكر
شده است و از روايات معصومين (ع ) بهره يابى شده است .
4ـ تكمله بر تفسير القمى .
اين اثر نيز در يك مجلد به زبان عربى و شيوه ى روايى شامل بخشى از قرآن مجيدمى باشد.
آقاى شهيد صالحى در دائرة المعارف تشيع مى نويسد:.
((مـؤلـف در ايـن اثر كه در نوع خويش بى نظير است روايات و احاديث عامه را كه موافق با روايات
على بن ابراهيم قمى گردآورى نموده و تكمله اى بر تفسير قمى از طرق عامه نگاشته است .
محل نگهدارى :.
تـفاسير چهارگانه ى فوق به خط مؤلف نزد سبط وى سيد حسين جلالى در كربلامحفوظ بوده و
امروز نسخه هاى مذكور نزد سيد محمد رضا جلالى از محققين معاصرموجود است .
آثار و تاليفات :.
مـؤلـف مـحـتـرم عـلاوه بـر آثـار قـرآنى كتاب هاى ديگرى نيز دارد كه از آن ميان ((الانتقاد)) و
((الاسنة )) را مى توان نام برد((494)).
***.
تفسير يوسف واعظ اشراقى .
(م 1368 ه ق ). مؤلف آن سخنور توانا و واعظ شهير, مرحوم حاج شيخ محمد تقى اشراقى يكى از اعلام و سخنوران
نامى قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
سـوره مـبـاركـه ى يـوسف به خاطر جاذبه هاى تاريخى و حكمت هاى عملى و عينى كه دربر دارد
بـيشتر مورد توجه مفسرين و ادبا واقع گرديده است و شايد بيشترين تفاسير و تعليقه ها, روى آن
انـجـام گـرفته است يكى از اين تفاسير و توضيحات تفسيرمختصر و اجمالى است كه واعظ نامى
مـرحوم اشراقى بر اين سوره شريفه نگاشته اندشروع نگارش هفتم صيام 1266 تا پايان محرم 1367
(درست پنج ماه ) طول كشيده است .
آغاز آن :.
((انـسـان بـالفطره به حيات عشق دارد, و با عوامل نيستى مبارزه مى كند و هر موهبتى كه دست
آفرينش در حق او عطا نموده از يكى از سه حالت خارج نيست يا حافظ اصل حيات يا مؤثر در ادامه
حيات يا موجب درخشانى حيات است حتى قوانين الهيه منظورى جز يكى از اين سه را ندارند پس
اساس تمام مواهب , موهبت حيات است كه بقيه خدمتگذاران حيات هستند, نويسندگان جهان با
مـرگ و نـيـسـتـى مـبارزه نموده حيات خود را در صفحات دفاتر تا دير زمانى ادامه مى دهند و با
يـادگـار گـذاشتن آثار خود, باعوامل نيستى نبرد, دارند ولى آفت آن دفاتر, تطور و تكامل افكار
اسـت و سير تكاملى افكار, عزرائيل صحف و دفاتر است چه بسياراند كتب و دفاترى كه تبدل افكار
آنها رانيست و نابود ساخته نام و نشانى از آنها باقى نمانده است زيرا كه قلم نويسنده ترجمان افكار
و عـقايد است افكار و عقايد همه روزه در تبدل و تغير است و ترقيات فكرى صفحات گذشتگان را
مـى شـويد و افكار نوينى , جايگزين آنها مى گردد بلكه مى توان گفت امر ثابتى در سرتاسر جهان ,
يافت نمى شود.
طـبـيـعيات هم محكوم به تغير و تجدد است ممكن است در آينده دنيا, بشرى پديدآيد كه فقط با
نيروى روحى در جهان زيست كند يگانه دفترى كه از تغير محفوظ مى باشدقرآن است كه با افكار
سماوى آميخته , ظنون و اوهام و عادات در آن , راه ندارد و تا هر قدردر آينده دنيا, افكار تغيير كند
از حدود قرآن خارج نگردد من بنده ناچيز براى ادامه حيات , بهتر آن ديدم كه از افكار فانيه ى خود
صـرف نـظـر نـمـوده , داستان تغيير ناپذيرى رابه يادگار گذارم چند صفحه اى به نام ((داستان
يـوسـف )) يـا ((تفسير سوره يوسف )) تقديم جامعه نمودم تا شايد دير زمانى كلمات من باقى و من
باقى باشم از خداوند توفيق خواهانم فى 7 صيام 1366.
انجام آن :.
((والحمدللّه اولا و آخرا و ظاهرا و باطنا)).
داسـتـان يـوسف در اينجا خاتمه مى يابد از خوانندگان تقاضا دارم بادقت بنگرند و اززلات عفو و
اغـمـاض نـموده و به اين نكته توجه فرمايند كه در بيان آيات شريفه مدركى جز همان آيات قرآنيه
ذكر نشده است چون بسيارى از مدارك را اعتماد كاملى نيست متعرض بيان آنها نشدم .
برگ سبزى است تحفه درويش ـــــ چه كند بينوا ندارد بيش .
وقع الفراغ فى اليوم الرابع من محرم الحرام 1367)).
ايـن كـتاب با سعى و اهتمام دانشمند محترم محمد رضا صالحى كرمانى در 212صفحه رقعى در
سـال هـاى اخير از سوى مطبوعاتى اسماعيليان تهران براى بار دوم چاپ و انتشار يافته است و در
توضيح آيات از شعر و ادب فارسى و نكته هاى بلاغى نيزاستمداد و استفاده شده است .
مـؤلـف محترم علاوه بر تفسير فوق , تفاسير سوره اعلى , سوره ن والقلم را نيز به يادگار گذاشته
است .
وفات او:.
ايـشـان در سال 1368 مطابق 1327 ش بنا به دعوت اهالى محترم تهران در آن شهرمنبر مى رفت
در روز 24 رمـضـان سال فوق ضمن سخنرانى اشاراتى به وضع نابسامان مملكت و تسلط نادانان و
هـجـوم واردات لـوكـس و بى فايده و هدر رفتن پول كشور وتلف شدن خون مردم نمود و فرداى
آنروز فوت كرد پيكر پاك او با تشييع و تجليل فراوان در مسجد بالاسر نزديك قبر استادش مرحوم
حاج شيخ عبدالكريم حائرى (ره )مدفون گرديد ((495))
.
***.
رسائل تفسيرى عرب باغى .
(م 1369 ه ق ). مـؤلـف آنها سيد حسين بن نصراللّه عرب باغى موسوى ارموى از اخباريان منطقه اروميه و يكى از
اعيان تفسيرى اماميه در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
از مـرحـوم عـرب بـاغى تاليفات و جزوه هاى متعددى باقى مانده است كه دو مورد ازآنها پيرامون
قرآن و معارف آن مى باشد.
1ـ مناهج المؤمنين .
ايـن كتاب در تاويل آيات وارده در شان و فضيلت خاندان عصمت و طهارت (ع )مى باشد و به ذكر
احاديث و روايات وارده از طريق اهل سنت و جماعت و اماميه پرداخته است .
تـفـسـيـر فـوق مـشتمل بر 18 منهج و يك خاتمه مى باشد و پايان تاليف آن در تاريخ فوق , صورت
پذيرفته است ((496))
.
2ـ التبيان فى معانى القرآن .
ايـن اثـر قـرآنـى در يك مجلد به زبان فارسى به شيوه كلامى و استدلالى , شامل تمامى قرآن كريم
است .
مرحوم شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه آن را از كتب مطبوع وى ذكر نموده است .
او در عـلوم قرآن نيز كتابى تحت عنوان ((دلائل القرآن )) دارد كه اين كتاب در يك مجلد به زبان
فارسى در رد مقاله همدانى در سال 1345 ه ق در تبريز به چاپ رسيده است ((497)).
***.
محمد و القرآن شيخ كاظم كاظمى حلى .
(م 1369 ه ق ). مـؤلـف محترم آن شيخ كاظم بن سلمان حلى كاظمى آل نوح از خطبا و متكلمان اماميه و يكى از
اعلام قرآنى در قرن چهاردهم هجرى مى باشد.
اثر قرآنى او در يك مجلد به زبان عربى شامل بخشى از قرآن كريم مى باشد مؤلف محترم در اين اثر
قرآنى آياتى را كه در شان رسول اكرم (ص ) نازل گرديده است گردآورى نموده , سپس به سبك
كلامى و ادبى با بهره گيرى از روايات و احاديث به تفسيرو تاويل آنها پرداخته است .
نـسـخـه ى اصـل بـه خـط مولف در كتابخانه ى او در كاظمين , موجود و در سال 1354ه ق چاپ
گرديده است ((498))
.
***.
تفسير القرآن و العترة شاه آبادى .
(م 1369 ه ق ). مـؤلـف آن , عارف نامى آية اللّه شيخ محمد على بن شيخ محمد جواد مجتهدى , شاه آبادى تهرانى
يكى از اعلام عرفان و فقه اماميه در قرن چهاردهم هجرى قمرى مى باشد.
مـرحـوم حـاج آقـا بـزرگ در الـذريعه از اين مجموعه ى شريفه نام مى برد و مى افزايد:((اين كتاب
فارسى است و در تهران به طبع رسيده است ((499)).
ما اين تفسير را نديده ايم ولى نويسنده ى بزرگوار آنرا تا حدودى مى شناسيم كه خود يكى از تربيت
يـافـتـگان مكتب قرآن بود از زنگ تنفس كتاب , استفاده نموده مختصرى از شرح حال او را كه در
حـوزه درس خـود افرادى مانند حضرت امام (ره ) وامثال او را پرورانده اند بازگو مى نمائيم و اين
معرفى مبسوط محصول مقاله كوتاهى است كه از اينجانب چندى پيش در مجله ((اعتصام )) تحرير
يافته بود.
بيوگرافى اجمالى :.
در سلسله ى كاروان نور و رحمت و قافله ى فضل و فضيلت , شخصيت علمى ومعنوى آيت اللّه شيخ
مـحـمدعلى شاه آبادى (ره ), جاى مكث و تعمق دارد چرا كه او استادحكمت و عرفان و فلسفه در
عصر اخير در حوزه علميه قم بود.
آيـت اللّه شـيخ محمدعلى شاه آبادى , در يك خانواده روحانى , در شهر اصفهان متولد, نخست نزد
والـد معظم خود كه از شاگردان و تربيت يافتگان مكتب فقهى آيت اللّه شيخ محمد حسن صاحب
جـواهـر بـود بـه تحصيلات ادبى و فقهى اشتغال مى ورزد سپس در اصفهان در حوزه درس برادر
بـزرگ خـود آقـا شـيخ احمد مجتهد, معروف به حسين آبادى اصفهانى كه اجتهادش مورد اتفاق
عموم بود كسب علم و دانش مى كند همزمان درحوزه درس مرحوم آقاى ميرزا محمد هاشم چهار
سـوقـى حاضر شده و به تكميل مراتب علمى مى پردازد سپس عازم تهران گشته و از حوزه درس
حاج مرحوم ميرزا حسن آشتيانى تلمذ مى نمايد.
بعد از كسب معلومات لازمه , عازم حوزه علميه نجف اشرف مى گردد و در فقه استدلالى و اصول
در حـوزه ى درسـى آيـات آخـونـد مـلامـحمد كاظم خراسانى , حاج ميرزاحسين خليلى , و ميرزا
مـحمدتقى شيرازى (ميرزاى دوم ) شركت جدى و مؤثر مى نمايدتا آنكه به مرتبت والاى اجتهاد و
كـسـب تـوان و مـلـكـه ى اسـتنباط احكام , نائل مى گردد واجتهاد او مورد تصديق اكابر و اعيان
مجتهدين و علماى وقت قرار مى گيرد.
مراتب علمى :.
هم زمان با كسب مقدمات اجتهاد و استنباط, علوم عقلى و فلسفه را ازشيخ المتالهين ميرزا هاشم
رشتى و ديگر اعاظم مورد تلمذ و استفاده قرار مى دهد و در آن بخش نيز به مراتب عاليه و كمالات
فراوانى نائل مى گردد.
هـنـگامى كه اجتهاد او در فقه و تبحر او در فلسفه و حكمت مسلم مى گردد, ازنجف به ايران باز
مـى گـردد و در تهران , در خيابان شاه آباد ساكن و ازينرو به ((شاه آبادى ))معروف مى گردد در
سـال 1347 (هـ ق ) بـه قـم مـهاجرت و به دستگيرى و تربيت طلاب وفضلاى حوزه مى پردازد و
مـحـصـول تلاش او در رشته حكمت و عرفان , جمعى ازبزرگان و مراجع عاليقدر حوزه ى علميه
قم , به ويژه امام امت , رهبر كبير انقلاب حضرت امام خمينى (ره ) مى باشد.
مراجعت به تهران :.
مرحوم شاه آبادى در سال 1354(ه ق ) مجددا به تهران بازگشت و به ترويج وتبليغ دين و تدريس
فقه و اصول و فلسفه و حكمت پرداخت و سرانجام در سال1369 (ه ق ) به لقا اللّه پيوست و در شهر
رى , درمـقبره ابوالفتوح رازى , با احترام و تجليل شايسته , از طرف مردم تهران به خاك سپرده شد
كه رحمت خدا بر او باد!.
الگوى تعليم و تربيت :.
در زنـدگـى روحى و معنوى و در مقام تعليم و تعلم در حوزه هاى علميه امتيازات وخصوصياتى
وجود دارد كه در ديگر مراكز علمى كمتر به چشم نمى خورد و آن وجودتجاذب و تجانس روحى و
تـواضع و كرنش و محو و فنا در مقامات روحانى استاد ومتعلم مى باشد كه نمودار كامل آن وجود
شاگرد ارزنده اى همانند امام امت و استادى چون مرحوم آيت اللّه شاه آبادى مى باشد.
امام بزرگوار در كتاب شريف و نفيس ((چهل حديث )) كه در سال 1358 ه ق به رشته ى تحرير در
آمـده اسـت مـشـحون از نكات اخلاقى وعرفانى و گنجينه اى از معارف وذخائر معنوى اهل بيت
عـصـمـت و طـهـارت (ع ) مى باشد, بارها و بارها از شيخ بزرگوار واستاد عاليقدر و مربى و معلم
اخلاق و تربيتى اش كه حق حيات روحانى به ايشان دارند, باتجليل فراوان نام ميبرند و جالب توجه
آنـسـت كـه هـر وقت به نام او مى رسند كلمه ((دام ظله )) يا ((روحى فداه )) را پشت سر نام استاد
عـالـيـقـدر ذكر مى كنند و اين پسوند تواضع آميزو فوق حد تواضع , كه مرحله فنا و محو ايشان را
نسبت به روح با عظمت استاد مى رساندبارها در متن كتاب مشاهده مى گردد.
امـام امـت در ضـمـن شـرح حـديث دوم , كه در باره ريا و اعمال و عبادات مى باشدص 76 چنين
ميفرمايند:((شيخ استاد ما آقاى شاه آبادى دام ظله ميفرمودند:.
((مـيزان رياضت نفس باطل , و رياضت شرع صحيح , قدم نفس و قدم حق است اگرسالك به قدم
نـفس حركت كرد و رياضت او براى پيدايش قواى نفس و قدرت سلطنت آن باشد, رياضت باطل و
سـلـوك آن مـنجر به سؤ عاقبت مى شود, و دعوى هاى باطله نوعااز همين اشخاص بروز ميكند, و
اگـر سـالـك بـه قدم حق سلوك كرد و خداجو شد رياضت او حق و شرعى است و حق تعالى از او
دسـتگيرى مى كند, به نصر آيه شريفه ((والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا)) كسانى كه در راه ما
مجاهده كنند, هر آينه هدايت مى كنيم راه هاى خود را پس كارش به سعادت منجر شده , خودى از
او افـتـد, و خـودنمائى از او دورگردد معلوم است كسى كه اخلاق حسنه خويش و ملكات فاضله
نـفس را به چشم مردم بكشد و ارائه به مردم دهد, قدمش قدم نفس است و خودبين و خودخواه و
خـودپـرست است و با وجود خودبينى , خدابينى خيالى است خام و امرى است باطل و محال مادام
كـه مملكت وجود شما از حب نفس و حب جاه و جلال و شهرت و ريا است نمى توان ملكات شما را
ملكات فاضله دانست )).
خواهش نفس :.
امـام در شـرح حديث دهم كه در مورد هواى نفس و طول آرزوها است , از استادعارف كاملش در
تـوضـيـح سخن رسول خدا (ع ) جايى كه ميفرمايد: ((شيبتنى سورة هودلمكان آية ((فاستقم كما
امـرت و مـن تـاب معك ))(سوره هود مرا پير ساخت به علت وجودآيه ((استقامت ورز, آنچنان كه
مـامـوريـت يافته اى و آنانكه با تو توبه كردند))) به اين ترتيب نقل سخن مى كند: شيخ عارف كامل
شاه آبادى (روحى فداه ) فرمود:.
((عـلـت ايـنـكـه خـداوند متعال سوره هود را اختصاص به ذكر دادند براى آنست كه خداى تعالى
استقامت امت را نيز از آن بزرگوار خواسته است و حضرت بيم آن داشت كه ماموريت انجام نگيرد
و الا خود آن بزرگوار استقامت داشت , بلكه آن حضرت مظهر اسم حكيم عدل است )).
ايـن دو نـمـونه كه از كتاب شريف چهل حديث حضرت امام نقل شد نشانگر روح تواضع و تجليل و
قدردانى از مقام استاد به عنوان پدر روحى و معنوى است , كه بيان وقلم از عهده شكر و سپاس او
نمى تواند برآيد چون جذبه هاى روحى و بخشوده هاى معنوى او, با معيارها و ميزان هاى مادى قابل
توزين و سنجش نيست , به خصوص آنكه استاد و شاگرد در مرحله اى باشند كه به آسانى وصول به
شاهق اوج آنان ميسور نباشد.
آثار و تاليفات :. |