28. (ياأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وآمِنُوابِرَسُولِهِ يُؤتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُور رَحِيم؛.
اى افراد با ايمان، از (مخالفت فرمان خدا) بپرهيزيد و به پيامبر او ايمان بياوريد . (اگر چنين كنيد) دو سهم از رحمت خود را به شما مى دهد و نورى براى شما قرار مى دهد كه مسير زندگى را در پرتو آن پيدا كنيد، و گناهان شما را مى آمرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است).
29. (لِئَه يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتابِ أَى يَقْدِرُونَ عَلى شَىْءٍ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ أَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَاللّهُ ذو الْفَضْلِ العَظِيمِ؛.
تا اهل كتاب بدانند كه بر چيزى از كرم خدا قادر نيستند (و كرم او را نمى توانند محدود كنند) و فضل و كرم در اختيار اوست؛ به هركس بخواهد مى بخشد و خداوند داراى فضل عظيم است).
پيامبران گرامى كه براى هدايت و راهنمايى مردم با برنامه خاص از جانب خداوند بر انگيخته شده اند، همگى هدف واحدى را تعقيب نموده و در حقيقت در دعوت آنها كوچك ترين اختلافى نبوده است؛ مثلاً ركن مهم در برنامه تمام پيامبران، مسأله توحيد و يگانگى خدا و مبارزه با شرك بود و به يك لحاظ تبليغ يگانگى و وحدت ذات اقدس خداوند، تنها هدف بوده است و اين حقيقت را آيه زير بيان نموده است:.
(وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِى نُوحى إلَيْهِ أَنَّهُ لاإِلِهَ إِى أَنَا فَاعْبُدُونِ؛(1).
هيچ پيامبرى را قبل از تو برنينگيختيم مگر اين كه به او دستور داديم كه به مردم ابلاغ كند كه خدايى جز من نيست پس مرا عبادت كنيد).
از مسأله توحيد كه بگذريم، موضوع معاد و زندگى جاودانى در سراى ديگر و رسيدگى به اعمال در روز بازپسين، از لوازم اعتقاد به خداى عادل و دادگر و حكيم و قادر است و اين دو مطلب كه با يكديگر متلازمند پايه هاى اساس دعوت راهنمايان آسمانى بوده است.
از اين گذشته يك سلسله ادراكات عقلى و ارزش هاى انسانى و اخلاقى كه فطرت و وجدان پاك خواهان آن است و عدول از آن در پيشگاه خرد و وجدان جايز و شايسته نيست، مورد توجه تمام رسولان الهى بوده و همواره آنها مردم را به فضايل انسانى و خوبى و نيكى و دورى از تعدى و ستم وساير اصول اخلاقى دعوت مى نمودند.
بنابر اين در پايه هاى اساسى دعوت پيامبران و حقيقت دعوت و هدف از بعثت آنها كوچك ترين اختلاف نخواهيم يافت و اگر اختلافى باشد از نظر فروع و قوانين مدنى و اصول اجتماعى خواهد بود واين گونه اختلاف و تفاوت قابل اجتناب نيست؛ زيرا تكامل قواى دماغى بشر و اختلاف، از نظر اوضاع زمانى و مكانى اين گونه تفاوت را ايجاب مى نمايد.
از اين بيان نتيجه گرفته مى شود كه پيامبران در طول تاريخ فقط يك سلسله اصول مشترك را از ناحيه خدا به مردم عرضه كرده اند و همه پيامبران داراى يك هدف مشخص (دعوت به مبدأ و معاد و اصول اخلاقى) بودند، نه هدف هاى گوناگون و اختلاف و تعدد مذاهب، از ناحيه قوانين عملى و اصول اجتماعى است و اين گونه اختلاف و به اصطلاح ديگر، تكامل اديان از نظر فروع و قوانين عملى، در گرو اختلاف اوضاع زمانى و مكانى و تفاوت افهام و قدرت هاى دفاعى است.
اين نتيجه در برخى از آيات قرآن منعكس است، چنان كه مى فرمايد:.
(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَِِ الإِسْلامُ؛(2).
آيين و مذهب در پيش خدا فقط آيين اسلام است (و پيامبران گذشته هدفى جز اين نداشتند».
و نيز مى فرمايد:.
(وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ؛(3).
اگر كسى آيينى غير از آيين اسلام برگزيند، از او پذيرفته نمى شود).
آيه هاى مذكور و غير آنها، همگى مى رسانند كه اساس دين آسمانى در تمام ادوار يكى بوده و همه پيامبران و آموزگاران الهى هدف واحدى داشتند.
روى اين اساس، سلسله پيامبران و دعوت هاى آنان، آن چنان به هم پيوسته اند كه متدين و مذهبى واقعى، نمى تواند ميان آنها تفكيك وجدايى بيفكند و يكى را تصديق و ديگرى را تكذيب نمايد و عقيده واقعى هر مسلمان اين است كه بگويد:.
(وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللّهِ وَرُسُلهِ وَلَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولِئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ؛(4).
كسانى كه به خدا و پيامبران او ايمان دارند و ميان پيامبران فرقى نمى گذارند، آنان كسانى هستند كه به پاداش خودمى رسند).
از ظاهر آيه 28 بر مى آيد كه روى سخن با مسلمانان است نه اهل كتاب و شأن نزولى كه مفسران در اين باره نقل كرده اند مفاد آيه را روشن تر مى سازد و آن اين است كه، وقتى گروهى از اهل كتاب ايمان آوردند، صريح وحى آسمانى نازل شد كه آنان داراى دو پاداش خواهند بود، چنان كه مى فرمايد:.
(أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ؛(5).
آنان دو پاداش خواهند داشت(: يكى براى ايمان به پيامبران گذشته؛ ديگرى براى ايمان به نبوت پيامبراسلام».
نتيجه نويدتعدد پاداش براى اهل كتابى كه ايمان به نبوت پيامبر اسلام آورده بودند اين شد كه گروهى تصور نمودند مسلمانانى كه سابقه شرك داشتند، بيش از يك اجر ندارند، ولى اهل كتاب اگر مؤمن به نبوت پيامبر اسلام باشند روى اعتقاد به نبوت پيامبران گذشته و ايمان به نبوت حضرت ختمى مرتبت، دوپاداش خواهند داشت.
هدف آيه 28، ابطال اين گمان است و چنين مى فرمايد: (يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ) يعنى هر فرد مسلمانى كه ايمان به خدا و نبوت پيامبر اسلام بياورد دو پاداش خواهد داشت؛ زيرا همان ملاك و علتى كه سبب شد اهل كتاب در صورت اسلام آوردن، داراى دو پاداش باشند، در هر فرد از مسلمانان - ولو سابقه شرك داشته باشد - وجود دارد؛ چون يك مسلمان واقعى نمى تواند ميان نبوت حضرت محمد ق و پيامبرى انبياى گذشته فاصله و تفكيك بيندازد و ايمان به نبوت حضرت ختمى مرتبت ق ملازم با ايمان به نبوت پيامبران ديگر است؛ زيرا چنان كه گفته شد، تمام سفراى آسمانى داراى يك دين بوده و يك هدف را تعقيب مى كردند و در نتيجه پاداش مكرر، مخصوص به دسته اى از مسلمانان نيست.
و در آيه 29 تأكيد مى كند كه اهل كتاب تصور نكنند كليد كرم خداوند در دست آنهاست، بلكه بايد بدانند تمام چيزها، در سلطه و اختيار خداوند قرار دارد و به هركس بخواهد روى موازين خاصى مى بخشد.
براى ايمان، در قرآن و اخبار آثارى بيان شده و يكى از آثار مهم آن، همان نور و روشن بينى است كه راه زندگى را در جهان براى افراد روشن مى سازد و از اين اثر در آيه مورد بحث ما چنين تعبير شده است: (وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ) يعنى ايمان سبب مى شود كه راه زندگى روشن شود و انسان مؤمن از تاريكى شرك و بت پرستى، جور و ستم و رذايل اخلاقى، در آيد و قدم به صحنه اى گذارد كه ايمان به خدا و روز رستاخيز وساير اصول انسانى و اخلاقى، كه از ايمان سرچشمه مى گيرند، آن جا را روشن ساخته است؛ به عبارت ديگر افراد با ايمان چون دور از تعصب هاى كوركورانه و حب و بغض هاى بى جا فكر مى كنند و تحت تأثير طغيان شهوات واقع نمى شوند واقعيات را بهتر مى توانند تشخيص دهند و به همين دليل فكر و مسير زندگى آنها روشن تر است.
مؤلف كشاف تصور كرده است كه، مقصود از نور در آيه، همان نور اخروى است كه نتيجه تجسم اعمال در جهان ديگر است، ولى با در نظر گرفتن جمله (تمشون به) اين احتمال سست و ضعيف به نظر مى رسد؛ زيرا ظاهر اين جمله اين است كه ايمان، موجب روشنايى افق زندگى در اين جهان مى باشد نه در آخرت.