در ميان علماى شيعه، برخى، اساساً ديدگاه اهل سنت و حديث نزول قرآن بر هفت حرف را متعرض نشدهاند، بلكه به بيان ديدگاه شيعه، و ذكر روايت امامصادق(ع) مبنى بر نزول قرآن بر حرف واحد، اكتفا نمودهاند؛ مانند شيخ صدوق در كتاب الاعتقادات. برخى نيز نخست متعرض حديث سبعة احرف و ديدگاه اهلسنت شده آن را نقد كردهاند. و در نهايت نيز ديدگاه خويش را بيان داشتهاند كه به اختصار به كلام جمعى از ايشان اشاره مىشود:
محمد بن يعقوب كلينى از محدثان عاليمقام شيعه، (م 329 ه.ق) معتقد به نزول قرآن بر حرف واحد است و در كتاب فضل القرآن، دو روايت صحيح از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را مبنى بر نزول قرآن بر حرف واحد مىآورد. در تمام كتاب كافى، اثرى از روايت سبعة احرف نيست.
محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى، شيخ صدوق، از علماى جليل القدر شيعه، معتقد به نزول قرآن بر حرف واحد است. وى در باب <اعتقاد در مورد جايگاه قرآن» روايت صحيحهاى را از امام باقر(ع) ذكر مىكند و مىگويد:
اعتقاد ما آن است كه قرآنى كه بر پيامبر(ص) نازل شد، همان مابينالدفتين است ... و امام باقر(ع) فرمود: <قرآن واحد و از نزد واحد است.»(1)
شيخ صدوق گرچه در خصال، روايت سبعة احرف را آورده است، اما هدف او، درج تمامى رواياتى بود كه در آنها واژه سبعه آمده است؛ هر چند به نظر او صحيحنباشد.
شيخ الطائفه ابىجعفر محمد بن الحسن الطوسى، (م 460 ه.ق) از علماى بزرگ و صاحب مقام شيعه و از متقدمان مىباشد كه صاحب دو كتاب از كتب اربعه است. وىدر مقدمه كتاب تفسيرى خود، در مورد نزول قرآن بيان مىدارد:
بدانيد كه معروف در ميان اصحاب ما (شيعيان) و رايج در بين اخبارشان، اين است كه قرآن بر حرف واحد و بر نبى واحد نازل شده است؛ الّا اين كه علماى شيعه بر جواز قراآت متداول بين مردم، اجماع نمودهاند.(2)
شيخ طوسى سپس مىافزايد:
مخالفين (اهل سنت) از پيامبر روايت نمودهاند كه قرآن بر هفت حرف نازل شده و همه آنها شافى و كافى است .... و خدشه در آنها(با توجه به روايت قطعى شيعه بر حرف واحد) ضرورتى ندارد.(3)
ايشان، روايت سبعة احرف را به علت جعلى بودن آن، در كتابهاى حديثى خود درج نمىنمايد؛ بلكه در مقدمه تفسير خود به جهت بيان ديدگاه خويش در مورد قرآن به آن اشاره و به نفى آن مىپردازد.
امين الاسلام، شيخ طبرسى، از علماى بزرگ قرن پنجم هجرى، و صاحب تفسير ارزشمند مجمع البيان، در مقدمه تفسير خود، در فن دوم متعرض حديث سبعة احرف مىشود و بيان مىدارد:
ظاهر از مذهب اماميه آن است كه بر جواز قراآت متداول بين قرّا اجماع نمودهاند ... و شايع و رايج در روايات شيعه آن است كه قرآن بر حرف واحد بوده است.(4)
مرحوم ملامحسن فيض كاشانى (م 1091 ه.ق) از جمله بزرگانى است كه در مقدمه كتاب تفسير خود بهنام الصافى فى تفسير القرآن در مقدمه هشتم، بيان مىدارد:
نزد عامه شهرت يافته است كه پيامبر(ص) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازلشده و همه آنها كافى و شافى است.... و از طريق خاصه هم در خصال از حمّاد روايت شده كه مىگويد: <به امام صادق(ع) عرض كردم: احاديث ازشما مختلف نقل مىشود. امام(ع) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده و كمترين چيز براى امام آن است كه بر هفت وجه فتوا بدهد....» و راهجمعبين روايات آن است كه بگوييم قرآن داراى هفت قسم از آيات وهفت بطن است ... و اما حمل حديث (سبعة احرف) بر هفت وجه ازقرائت ... دليلى به همراه ندارد. زيرا در روايت كافى به اسناد از زراره ازامامباقر(ع) آمده است كه حضرت فرمود: قرآن واحد و از نزد واحداست؛ ولكن اختلاف از ناحيه روات حاصل شده است و به اسناد فضيل كه به امام صادق(ع) مىگويد: مردم مىگويند، قرآن بر هفت حرف نازل شده است، حضرت مىفرمايد: دروغ مىگويند دشمنان خدا، قرآن برحرف واحد و از نزد واحد است. و معناى اين حديث همان معناى حديث قبلى است و مقصود از هر دو، يكى است و آن اين كه قرائت صحيح، واحد است.(5)
محدث بزرگوار شيعه، مرحوم مجلسى، (م 1110 ه.ق) تنها روايتى را كه در احاديث شيعه، بر هفت حرف در الفاظ قرآن دلالت دارد، در كتاب خود مىآورد. ايشان عقيده خود را اين گونه باز مىگويد:
خبر(روايت صدوق مبنى بر قرائت سبعة احرف) ضعيف است و با اخبار فراوانى كه خواهد آمد، مخالف است، و آن را بر قراآت سبعه حمل كردهاند كه چنين حملى درست نيست؛ زيرا قرّاى سبعه پس از پيامبر، متولد شدند... و بدون ترديد ما مجازيم تا بر اساس قراآت مشهور قرائت نماييم. زيرا بر آن، اخبار مستفيضهاى وجود دارد تا آن كه امام زمان(عج) ظهور نمايد و قرآن را براى ما بر اساس حرف واحد و قرائت واحد، آشكار كند. خداوند درك محضر ايشان را روزى ما نمايد.(6)
لذا ايشان اعتقادى بر حديث سبعة احرف در مورد الفاظ قرآن ندارد و معتقد است نزول قرآن واحد و داراى قرائت واحد است. آرى؛ قرآن به لحاظ گستردگى معنا، داراى بطون و معانى متعددى است و ايشان در كتاب القرآن در باب: <إنّ للقرآن ظهراً و بطناً» روايات متعددى را ذكر مىنمايد كه دلالت دارد بر اين كه قرآن داراى بطون متعدد است.
فقيه محدث، شيخ يوسف بحرانى، (م 1186 ه.ق) صاحب تأليف ارزشمند الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة در كتاب الصلاة، در موضوع قرائت بيان مىدارد كه اساس و عمده در روايات شيعه، آن است كه قرآن بر حرف واحد و داراى قرائت واحد است و مىگويد:
عمده همان است كه در اخبار ما رواياتى است كه تواتر قراآت را مردود مىداند. زيرا ثقهالاسلام كلينى در كافى از امام باقر(ع) نقل مىنمايد كه حضرت فرمود: قرآن واحد و از نزد واحد نازل شده است و اختلاف از ناحيه روات است.(7)
ايشان معتقد است كه حديث سبعة احرف از مرويات عامه است و در رواياتشيعه هم تنها يك روايت موافق با روايات آنهاست كه ظاهر آن با ديگر روايات شيعه منافات دارد و سزاوار است كه حمل بر تقيه شود و آن همان روايت خصال صدوق است.(8)
ايشان (م 1226 ه.ق) در شرح قواعد علاّمه در بحث قرائت مىگويد:
<معروف در مذهب اماميه آن است كه قرآن بر حرف واحد است؛ آنچنانكه در تبيان و مجمع البيان آمده است.»(9)
فقيه عاليقدر شيعه، مرحوم شيخ محمد حسن نجفى، (م 1266 ه.ق) صاحب كتاب جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام، معتقد است:
تواتر (قراآت) را نمىپذيريم ... بلكه معلوم نزد ما (شيعه) خلاف آن است(عدم تواتر قراآت) زيرا شهرت مذهب ما (شيعه) بر آن است كه قرآنبر حرف واحد و بر نبى واحد نازل شده است، و اختلاف در آن (قراآت) از ناحيه روات است. كما اين كه غير واحدى از بزرگان بر آن معترف هستند.(10)
مرحوم علامه حاج آقا رضا همدانى، (م 1322ه.ق) در كتاب الصلاة، قراآت و صحت آنها را مورد بررسى قرار داده است و معتقد است كه قرآن واحد و داراى نص واحد است و انتساب قراآت متعدد به پيامبر(ص) صحيح نيست و حديث سبعة احرف، نمىتواند در مورد الفاظ قرآن صحيح باشد. اگر پيامبر(ص) چنين روايتى را فرموده باشد، مربوط به محتوا و معانى قرآن است و محرّفان آن را تحريف نموده و حمل بر الفاظ قرآن نمودهاند. از نظر ايشان، چهبسا تكذيب امام صادق(ع) مبنى بر تحريف آن باشد؛ يعنى آنان حديث سبعة احرف را پس از تحريف در مورد الفاظ قرآن، رونق دادهاند كه زمينه تعدد قراآت را فراهم آورده و امام(ع)، حمل بر الفاظ و تحريف آنها را تكذيب نموده است.(11) لذا از نظر ايشان تعدد قراآت ناشى از اجتهاد و رأى قرّا بودهاست. او مىگويد:
حق آن است كه ثابت نشده است كه پيامبر(ص) چيزى از قرآن را با چند شكل (قرائت) خوانده باشد، بلكه عكس آن ثابت شده است.... زيرا قرآن واحد و از نزد واحد است؛ آن چنان كه اخبار معتبره مروى از اهلبيت وحى و تنزيل بر آن حكايت دارد، مانند روايت ثقةالاسلام كلينى.(12)
ايشان نيز معتقد است كه نزول قرآن واحد بوده و كلمات و الفاظ آن متعدد نيستند و اختلاف قراآت ناشى از سوء حفظ قرّا و مصاحف عثمانى است و مىگويد:
مهم اثبات نزول قرآن بر نسق و نظم واحد است و ابطال نزول بر وجوه عديده(سبعة) در تلاوت است و منشأ اين اختلافات (يعنى اختلاف در قراآت) سوءِ حفظ و كم توجهى و ... بهدلايل ذيل مىباشد ... دومين دليل: اخبار فراوانى است كه از آنها روشن مىشود كه اختلافات منسوب به پيامبر(ص) نيست، بلكه برخى از آنها منسوب بر آراى قرا و اجتهاد و اهل عربيت است....(13)
ايشان در مورد روايت صدوق در خصال در همراهى با ادعاى اهل سنت مبنى بر قرائت سبعة قرآن، معتقد است، روايت مذكور، مجعول و دستساز است ومىگويد:
اگر بگويى كه معناى روايت صدوق در خصال چيست ... كه خداوند تو را امر مىكند كه قرآن را بر هفت حرف بخوانى؟ پاسخ آن است كه: ظاهر روايت مذكور، قابل عمل نيست و ... و از دست سازهاى دشمنان خداست.(14)
ايشان نيز معتقد است كه قرآن بر حرف واحد است و حديث سبعة احرف بىاعتبار است و مىگويد:
پنجمين (دليل) كه فصل الخطاب هم هست، روايتِ از طرق شيعه در كافى است ... كه قرآن واحد و از نزد واحد است.(15)
ايشان هم تواتر قراآت را مخدوش مىداند و معتقد است كه قرآن بر حرف واحد و داراى قرائت واحد است و بيان مىدارد:
ادعاى مذكور (تواتر قراآت) مورد انكار جمعى از بزرگان است. لذا از شيخ (طوسى) در تبيان گزارش شده است: معروف ... آن است كه قرآن بر حرف واحد و بر نبى واحد نازل شده است ... و در صحيحه فضيل: ... لكن قرآن بر حرف واحد و از نزد واحد نازل شده و از اين سبب برخى از نصوصى كه متضمن نزول قرآن بر هفت حرف است، بايد بر وجه ديگرى حمل شود كه منافات با آن (روايت فضيل) نداشته باشد.(16)
عالم بزرگوار شيعه، كه از معاصران است، در مقدمه تفسير منهج الصادقين، تأليف ملا فتح اللَّه كاشانى، مىگويد: <حديث (سبعة احرف) از اخبار آحاد است و راجع به قرآن حجّيت ندارد.»(17)
مفسر عاليقدر شيعه علامه محمد حسين طباطبايى نيز در ذيل آيه شريفه هفت، سوره آل عمران در بحث محكم و متشابه قرآن و اين كه قرآن داراى مراتبى از معانى است، به حديث سبعة احرف اشاره مىنمايد و معتقد است كه حديث مذكور با توجه به ذيل آن مربوط به اقسام خطاب و انواع بيان است؛ يعنى ربطى به الفاظ قرآن و قراآت آن ندارد. ايشان مىفرمايد:
در حديث مروى از طريقين از پيامبر آمده است كه حضرت(ص) فرمود: قرآن بر هفت حرف نازل شده است. در اينجا بايد گفت: حديث مذكور گرچه با اختلاف الفاظ، نقل شده است، ليكن معناى آن در همه يكسان است .... و آنچه امر را آسان مىنمايد آن است كه در متن آن روايات، تفسير سبعة احرف آمده است و بايد بر آن اعتماد نمود... و از حضرتعلى(ع) نقل شده كه فرمود: خداوند قرآن را بر هفت قسم نازل نموده است، و همه آنها شافى و كافى است، و آن امر و زجر و ترغيب و ترهيب و جدل و مثل و قصص است و متعين، حمل سبعة احرف بر اقسام خطاب و انواع بيان است.(18)
اين عالم بزرگوار شيعه (م 1405 ه.ق) اعتقادى به حديث سبعة احرف نداشته آن را حديثى مجعول مىداند. در كتاب الصلاة از مستند العروة از ايشان نقل شده است:
تواتر قراآت از قرّا، ثابت نشده است، چه برسد به پيامبر(ص)، بلكه به طرق آحاد حكايت شده است .... و برخى از ناآگاهان گمان بردهاند كه مقصود از روايت پيامبر(ص) همان قراآت است؛ ... يعنى قرآن بر هفت حرف نازل شد، در حالى كه آن اشتباه روشنى است. بهدرستى كه اصل روايت ثابت نشده و فقط از طريق عامه روايت شده است، در حالى كه روايتى ضعيف و مجعول است. همچنان كه امام صادق(ع) آن را تكذيب نمودهاند.(19)
ايشان در البيان هم مىگويد: <روايت نزول قرآن بر هفت حرف، به معناى صحيحى بر نمىگردد و بايد طرد شود.»(20)
از فضلاى حوزه و مدرسان بزرگوار علوم قرآن در دانشگاه. در كتاب تاريخ قرآن مىنويسند:
روايت نزول قرآن بر هفت حرف با بيش از چهل تفسيرى كه درباره آن بيان شده ... به هيچ وجه از نظر شيعه قابل استناد و قبول نيست ... به خصوص كه با روايت صحيحه امام صادق(ع) كه مىفرمايد: نزل القرآن على حرف واحد من عند الواحد، هم منافات دارد.(21)
آية اللَّه مير محمدى نيز در بحث سبعة احرف در كتاب تاريخ و علوم قرآن، معتقداست:
مراد از هفت حرف، معانى متعددى است كه در كلمات و آيات قرآنى است؛ ولى مردم جز اندكى از آنها را، درك نمىكنند.(22)
ايشان از جمله محققان در زمينه علوم قرآن معتقد است:
حديثى كه به منزله دليل و مجوزى براى اختلاف قراآت شده است، صحت ندارد .... اولاً: از دو امام باقر و صادق(ع) روايت شده است كه هر دو، روايت نزول قرآن بر هفت حرف را تكذيب نمودهاند....(23)
با توجه به روايت امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مبنى بر اين كه الفاظ قرآن داراى نزول واحد و از نزد واحد است و اختلاف قراآت ناشى از راويان است و تكذيب نزول قرآن بر سبعة احرف،(24) و با توجه به اين روايت نبوى كه <اگر قرآن، آن چنان كه نازل شده بود، قرائت مىشد، دو نفر با هم اختلاف پيدا نمىنمودند» روشن مىشود كه قرآن بر الفاظ واحد نازل شده و پيامبر(ص) هم همواره به تصحيح قراآت پرداختهاند. بنابراين نزول الفاظ قرآن بر سبعة احرف، سخنى نادرست و مجعول است. البته پيامبر گرامى(ص) روايت نزول قرآن بر سبعة معانى را قطعاً فرموده است و قرآن قطعاً داراى مراتبى از معناست، ليكن محرّفانى به تحريف آن پرداخته و آن را در مورد الفاظ قرآن رواج دادهاند. هدف آنان نيز، توجيه قراآت مختلف بوده است.
حديث سبعة احرف هم كه در روايات اهل سنت وارد شده است و بر آن ادعاى تواتر كردهاند، نه تنها تواتر آن اثبات نشده است، بلكه با حديث ثلاثة احرف و... در تعارض است. گذشته از همه اينها، اين حديث از جهت سند و دلالت با مشكلات بسيارى روبهروست. از همين روست كه دانشمندان شيعى ضمن انكار حديث سبعة احرف، براين عقيده پاى مىفشارند كه:
قرآن بر حرف واحد و از سوى خداى واحد، با نزولى واحد، نازل شده است.
والحمد للَّه ربّ العالمين.
2 . التبيان فى تفسير القرآن، مقدمه، ص 7.
3 . همان.
4 . مجمع البيان، مقدمه، الفن الثانى، ص 38.
5 . الصافى فى تفسير القرآن، مقدمه هشتم، ص 38 - 40.
6 . بحار الانوار، ج82، ص65.
7 . الحدائق الناضرة فى احكام العترة الطاهرة، ج8، ص99.
8 . همان.
9 . مصباح الكرامة فى شرح قواعد العلامة، ج2، ص395.
10 . شيخ محمد حسن نجفى، جواهر الكلام فى شرح شرائع الاسلام، ج9، ص294.
11 . مصباح الفقيه. كتاب الصلاة، ص 276.
12 . مصباح الفقيه. كتاب الصلاة، ص 276.
13 . فصل الخطاب، ص 187 - 191، نسخه خطى مركز فرهنگ و معارف، قم.
14 . محدث نورى، فصل الخطاب، ص206 - 207، نسخه خطى.
15 . آلاء الرحمن فى تفسير القرآن، ج1، ص31.
16 . مستمسك العروة الوثقى، ج6، ص243، حكم اختلاف القراآت.
17 . منهج الصادقين، تصحيح و پاورقى مرحوم شعرانى، مقدمه، ص 13.
18 . الميزان فى تفسير القرآن، ج3، ص74.
19 . آية اللَّه خوئى، مستند العروة الوثقى، ج3، ص474، كتاب الصلاة، محاضرات زعيم الحوزة العلمية.
20 . البيان فى تفسير القرآن، ص 211.
21 . پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص 263.
22 . تاريخ و علوم قرآن، ص 66.
23 . سيد جعفر مرتضى عاملى، حقائق هامة حول القرآن الكريم، ص 177.
24 . الكافى فى الاصول، ج2، ص630.