قرآن و شخص بى وضو.
1- مسّ نمودن خطّ قرآن، يعنى رساندن جايى از بدن به خطّ قرآن، براى كسى كه وضو ندارد حرام است.
2- در حرمت مس بر فاقد طهارت، فرقى نيست كه مس با دست باشد يا با ساير اجزاى بدن، چه اجزاى ظاهرى باشد و چه اجزاى باطنى مانند زبان و دندان، و نيز احوط(1) ترك مسّ با موست(2) گرچه بعيد نيست مسّ با مو جايز باشد؛ و همچنين فرقى نيست بين اقسام خطها حتى خطى كه متروك شده باشد، مانند: خط كوفى؛ و همچنين اقسام نوشتنها: خطى، چاپى، خط بريده با كاغذ و خط كنده، راست يا معكوس (مثل مهر ثبت).
3- مسّ نمودن اسماء خداوند متعال و صفات خاصّه الهى بر شخص بى وضو حرام است(3) و احتياط واجب آن است كه فاقد طهارت از مسّ نامهاى پيامبران، ائمه و ملائكه خصوصاً پيامبر و امامان - عليهم السلام - اجتناب نمايد(4) و مسّ اسم مبارك پيامبر(ص) و امام(ع) حضرت زهرا(س) اگر هتك و بى احترامى باشد حرام است.(5).
4- اگر قرآن به زبان فارسى يا به زبان ديگرى ترجمه شود مسّ آن بدون وضو، اشكال ندارد لكن كسى كه وضو ندارد حرام است اسم خداوند متعال را(6) به هر زبانى كه نوشته شده باشد مس نمايد.
5- فرقى نيست بين مس ابتدايى و استدامى(7) پس اگر دست شخص بر خط قرآن باشد و فاقد طهارت شود واجب است كه دستش را فوراً بردارد و همچنين اگر غفلتاً دست گذاشت به محض آن كه التفات يافت فاقد طهارت است، بايد بردارد.
6- مسى كه محو كننده خط قرآن باشد نيز براى فاقد طهارت حرام است، پس براى فاقد طهارت جايز نيست كه با زبان يا با دستِ تر، خط قرآن را محو كند.
7- فرقى نيست در حرمت مس قرآن بين آيه و كلمه، بلكه يك حرف از آن، اگر چه نوشته شود ولى خوانده نشود مانند (الف) در آخر (قالوا) و (آمنوا)؛ بلكه همچنين است حروفى كه خوانده مى شوند ولى نوشته نمى شوند، اگر نوشته شوند(8) مثل (واو) دوم در (داود)، هرگاه با دو (واو) نوشته شود و (الف) در (رحمن) و (لقمن) اگر (رحمان) و (لقمان)(با الف) نوشته شوند.
8- مسِ مد، تشديد و اعرابهاى قرآن مجيد نيز بر فاقد طهارت حرام است.
9- فرقى نيست در حرمت مس كلمات قرآن بين اين كه در قرآن باشد يا در كتاب ديگرى، بلكه اگر كلمه يا حتى نصف كلمه اى از قرآن در كاغذى باشد (مثلاً از قرآن يا آن كتاب پاره شده باشد) مس آن نيز (بر فاقد طهارت) حرام است.
10- در كلمات مشترك بين قرآن و غيرآن، ملاك، قصد نويسنده است (يعنى در كلماتى كه هم در قرآن و هم در غيرآن يافت مى شوند مانند (شمس) و (قمر)، فقط در صورتى مسّ آن حرام است كه به قصد قرآن بودن نوشته شده باشد).
11- در چيزى كه قرآن بر آن نوشته شده است فرقى نيست بين كاغذ، تخته، زمين، ديوار، جامه و يا بدن انسان؛ پس هرگاه (آيه اى را) بر دست خود نوشت، جايز نيست هنگام وضوگرفتن آن را مسّ كند، بلكه واجب است اول آن را محو كند(9) و سپس وضو بگيرد.(10).
12- هرگاه شخص، قسمتى از قرآن را بدون قلم بركاغذ بنويسد، ظاهراً مسّ آن اشكالى ندارد، زيرا به آن خط نمى گويند؛ بلى اگر با چيزى كه اثرش بعداً ظاهر مى شود بنويسد، ظاهراًمسّ آن حرام است (مانند آب پياز كه اثر آن بر روى كاغذ، پس از حرارت دادن آشكار مى شود).
13- حرام نيست بر فاقد طهارت، مسّ شيشه يا كاغذ نازكى كه روى قرآن گذاشته شده است، هرچند خط زير آن، نمايان باشد و همچنين آينه اى كه قرآن در آن منعكس شده باشد، بلى اگر اثر قلم چنان در كاغذ نفوذ كند كه خط از پشت كاغذ ظاهر شود، مس آن جايز نيست، خصوصاً هنگامى كه معكوس نوشته شده باشد كه از طرف ديگر طبق قاعده خوانده مى شود.
14- در مسّ فضاى خاليى كه حرف، آن را احاطه كرده مانند (ح) يا (ع) اشكال است و اقوى جواز آن ا ست.(11).
15- اگر آيه اى از قرآن برنان نوشته شود (چنانچه خوردن مستلزم مسّ آن نوشته باشد)(12)، خوردن آن نان بر فاقد طهارت جايز نيست؛ اما براى متطّهر مانعى ندارد خصوصاً اگر به نيّت شفا يا تبرّك بخورد.
16- در اين كه آيا فاقد طهارت مى تواند آيه اى از قرآن را با انگشت خويش بر زمين يا غيرزمين (مثلاً با شيره بر روى نان) بنويسد، اشكال است؛ (احتياط ترك نشود)(13) و بعيد نيست عدم حرمت(14)، زيرا خط بعد از مسّ ايجاد مى شود (به عبارت ديگر در حال مس با انگشت، خطى موجود نيست بلكه خط، با مس موجود مى شود.)؛ و اما نوشتن خط بر بدن فاقد طهارت اگرچه كاتب با وضو باشد حرام است.(15) (در صورتى كه اثر آن باقى بماند احوط ترك است و اگر اثرش باقى نماند اقوى عدم حرمت آن است)(16).
17- حرمت مسّ، مختصّ به مكلّفين است، پس منع كردن اطفال و ديوانگان از مسّ كلمات قرآن، واجب نيست مگر آن كه مستلزم هتك قرآن باشد و احوط آن است كه سبب مسّ ايشان نشود(17) (ظاهراً دادن قرآن به آنها براى تعليم يا غير آن جايز است هرچند بداند كه آنها قرآن را مسّ خواهند نمود؛ بلى احوط آن است كه كشانيدن دست آنها بر قرآن جايز نيست(18) و هرگاه طفل مميز وضو گرفت چون بنابر اقوى وضوى او و ساير عباداتش صحيح است، مسّ او نيز اشكالى ندارد.
18- مسّ غيرخط قرآن مانند: ورق، جلد، غلاف و مابين سطرها بر فاقد طهارت حرام نيست، لكن كراهت دارد، همچنان كه به گردن افكندن و حمل نمودن آن نيز مكروه است.
19- واجب است وضو گرفتن براى آب كشيدن قرآنى كه نجس شده ، يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتى كه مجبور باشد دست يا جاى ديگربدن خود را به خط قرآن برساند، ولى چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بى احترامى به قرآن باشد، بايد بدون اين كه وضو بگيرد قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، و يا اگر نجس شده آب بكشد و تا ممكن است از دست گذاشتن به خط قرآن خوددارى كند.(19).
20- اگر شخصى نذر كرده باشد كه جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند واجب است وضو بگيرد.
21- وضو گرفتن براى خواندن، نوشتن، حمل كردن يا لمس كردن حواشى قرآن، مستحب است.
22- وضوگرفتن براى قرائت قرآن شرط كمال است وبراى مسِّ نوشته قرآن، شرط جواز.
استفتاهايى از حضرت امام خمينى(ره).
23- س: نوشتن نام خدا به اين صورت كه نوشته شده، توضيح دهيد كه آيا مسّ كردن آن حرام است يا نه.
الف) اَللّه.
ب) خدا.
پ) بسمه تعالي.
ت) الله بدون حركت.
ث) نام خدا را در ميان شعرى بنويسند و حروف آن از هم جدا باشد.
ج) پاره كردن و سوزاندن يا با جوهر از بين بردن.
چ) ا...
ح) اگر قسمتى از آن مسّ شود چطور نام امامان را كه روى اشخاص گذاشته شده است، نوشتن و دورانداختن چطور مسّ كردن آيه قرآنى كه حركت ندارد، بدون وضو چگونه است.
ج: مسّ كتابت قرآن و اسماء بارى تعالى، يا جزئى از آنها به هر لغت و كيفيت كه باشد، بدون طهارت جايز نيست، و از بين بردن آنها به نحوى كه موجب هتك نشود، اشكال ندارد.
24- س: آيا مسّ كردن نقش آرم جمهورى اسلامى ايران كه روى نامه ها و بليتهاى اتوبوس و ... مى باشد حرام است.
ج: بدون طهارت جايز نيست، على الاحوط.
25- س: اگر گردنبندى منقّش به آرم جمهورى اسلامى باشد، در اين صورت مى توان از آن استفاده نموده و به گردن آويخت و به آن دست زد.
ج: استفاده از آن مانع ندارد ولى بنابر احتياط، بدون طهارت آن را مسّ نكنند.
26- س: آيا افرادى كه اسمشان: عبداللّه، حبيب اللّه، و... است، اگر بدون وضو آن را بنويسند و يا مسّ كنند چه حكمى دارد.
ج: مسّ اسم اللّه، بدون طهارت جايز نيست.
27- س: آيا حمل، و به دست كردن انگشترى كه بر روى آن نوشته شده است (واللّه بصيربالعباد)، و يا قرآن مجيد در جيب بدون وضو براى ياد خدا درست است يا نه.
ج: مانع ندارد ولى بدون وضو مسّ نكند.
28- س: آيا مسّ كردن كلماتى از قرآن مانند: ابليس، شيطان، كفار، ابولهب و ... در صورتى كه شخص وضو نداشته باشد، حرام است.
ج: جايز نيست.
استفتاهايى از آيت الله العظمى گلپايگانى(ره).
29- س: آيا مسّ آيه اى از قرآن كه منسوخ شده است بدون طهارت جايز است يا خير.
ج: آنچه قرآن باشد مسّ آن بى طهارت جايز نيست، خواه حكم آن منسوخ باشد يا نباشد و قرآن منسوخ التلاوه نداريم و با فرض وجود نيز، مسّ آن بى طهارت جايز نيست.
30- س: كلمه اى كه ضمير مستتر در اوست و مرجعش خداست، مسّ آن بدون طهارت جايز است يا خير.
ج: اگر كلمه قرآن است مسّ آن بى طهارت جايز نيست و در غيرآن، اولى و احوط ترك آن است.
31- س: اسامى مقدسى كه نام اشخاص مى باشد مانند محمد، على، حسن، حسين، رسول، نبى، عيسى، فاطمه، زهرا و امثال اينها اگر روى سنگ قبر، حجارى گردد و يا در روزنامه ها و كاغذهاىِ مراسلاتى نوشته شود، آيا مى توان بى وضو به آنها دست زد يا نه.
ج: بى وضو دست زدن به اين اسامى جايز است. مع ذلك احترام آن اسامى - اگرچه مقصود، اشخاص عادى هستند - خوب است.
32- س: اطفال در مكتب يا مدرسه، دست بى وضو، بر خطوط قرآن مى گذارند آيا براى آموزگار اشكالى دارد يا نه.
ج: معلم بايد دستور ترك آن را بدهد و اگر ديد منع كند.
استفتايى از آيت الله العظمى اراكى (ره).
33- س: نابينايان جهت خواندن ونوشتن از خط برجسته نابينايى معروف به خط (بريل) - به وسيله لمس كردن انگشتان دست - استفاده مى كنند، با عنايت به اين كه اين خط قراردادى، مطابق حروف الفباى خاص از شش نقطه تشكيل گرديده، سؤال اين است كه آيا نابينايان، هنگام آموزش قرائت قرآن و دست گذاشتن به اسماء متبركه به خط نابينايان، نياز به وضو دارند.
ج: مس كتابت خط قرآن بدون وضو جايز نيست و فرقى نيست بين انواع خطوط و همچنين است حكم در اسماى متبركه.
خلاصه مطالب.
قرآن و شخص تيمم كننده.
1- كسى كه وظيفه اش تيمم است، اگر براى كارى تيمم كند، تا تيمم و عذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد (يعنى هرآنچه مشروط به طهارت است) مى تواند به جا آورد، مانند: مسّ نوشته قرآن مجيد و ورود به مساجد و قرائت عزائم. (البته روشن است كه مسّ نوشته قرآن، با تيمم بدل از وضو مباح مى شود و قرائت عزائم و ورود به مساجد، با تيمم بدل از غسل).
2- با تيممى كه به خاطر تنگى وقت نموده، چيز ديگرى جز نمازى كه وقتش تنگ شده جايز نمى شود؛ پس جايز نيست براى او مسّ نوشته قرآن، حتى در حال نماز(20) و نيز جايز نيست قرائت عزائم، اگر تيممش بدل از غسل باشد؛ و همچنين اگر با داشتن آب، براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كند، چيز ديگرى براى او مباح نمى شود.
استفتايى از حضرت امام خمينى(ره).
3- س: كسى كه آب نداشته يا آب براى او ضرر داشته و تيمم بدل از غسل جنابت نمايد، آيا مى تواند نماز را به جماعت بخواند و مى تواند به مسجد برود و حكم او در خواندن قرآن چيست.
ج: مانع ندارد و حكم كسى را دارد كه غسل كرده است.
استفتايى از آيتالله العظمى گلپايگانى(ره).
4- س: شخص جنب با تيمم بدل از غسل مى تواند در مساجد درنگ نمايد و بيش از هفت آيه از قرآن را بخواند يا نه.
ج: اگر عذرش غيرضيق وقت باشد مى تواند، و اگر ضيق وقت است، فقط به مقدار اشتغال به نماز مى تواند در مسجد درنگ كند و نسبت به قرائت غيرسُوَر عزائم هم با اين تيمم رفع كراهت نمى شود.
خلاصه مطالب.
قرآن و شخص جنب.
1- مسّ نوشته قرآن به شرحى كه در احكام وضو گذشت و مسّ نام خداى تعالى(21) و ساير اسامى و صفات مختص خدا بر شخص جنب حرام است و همچنين است بنابر احتياط واجب، مس اسامى پيامبران و ائمه(22) - عليهم السلام -.
2- كسى كه جنب است اگر بر جايى از بدن او آيه قرآن يا اسم خداوندِ متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن بگذارد و اگر بخواهد غسل كند بايد آب را طورى به بدن برساند كه دست او به نوشته نرسد(23).
3- خواندن سوره هاى عزائم (سوره هايى كه سجده واجب دارند) يعنى چهارسوره: سجده (سوره 32)، فصّلت (سوره 41)، نجم (سوره 53) و علق (سوره 96)؛ هرچند يك حرف از آنها باشد، حتى خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم يا بخشى از آن، به نيت يكى از اين سوره ها بر جنب حرام است.(24).
4- خواندن بيشتر از هفت آيه قرآن از غير سوره هاى عزائم(25) برجنب مكروه است و خواندن بيش از هفتاد آيه كراهتش شديدتر ا ست و همچنين رساندن جايى از بدن به جلد، حاشيه، اوراق و بين سطرهاى قرآن؛ ونيز همراه داشتن يا آويزان كردن قرآن (به گردن انداختن آن) بر جنب مكروه است.
5- جنب اگر دعاى كميل بخواند اقوى اين است كه آيه (أفَمَن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايَستَوُون) را كه در آن آمده است، نخواند(26)چون بخشى از سوره (سجده) است.
6- شخص جنب لازم نيست براى سجده تلاوت غُسل كند.
استفتاهايى از حضرت امام خمينى(ره).
7- س: اگر كسى جنب باشد و سوره هايى كه خواندنش براى او حرام است به فكرش خطور كند و هرچه سعى كند، از فكرش نرود آيا گناهى كرده است.
ج: مجرد خطور در ذهن حرام نيست.
8- س: بعد از غسل جنابت وضو براى نماز لازم نيست آيا با اين غسل مى توان نافله نماز را هم خواند يا قرآن را مسّ نمود.
ج: مى تواند نماز نافله و ساير كارهاى مشروطِ به طهارت را انجام دهد.
استفتايى از آيتالله العظمى گلپايگانى(ره).
9- س: جنب، قرآن همراه داشته باشد اشكال دارد يا نه.
ج: اشكال ندارد ولى مسّ خط قرآن مجيد، حرام و مسّ جلد و اوراق و حواشى آن، مكروه است.
استفتايى از دفتر آيتالله العظمى اراكى (ره).
10- س: باتوجه به اين كه قرائت قرآن به خودى خود مستحب است، كراهت قرائت آن براى اشخاصى چون جنب، حائض و نفساء به چه معناست (به معنى كم شدن ثواب است يا بهتر بودن ترك آن).
ج: هر دو وجه امكان دارد و شايد در بعضى موارد، وجه دوم استظهار شود.
خلاصه مطالب.
قرآن و زنهاى حائض و نفساء.
1- مسّ خط قرآن واسم خداى متعال و نيز صفات خاصه الهى و نيز صفات غيرخاصه در صورتى كه خدا از آن اراده شده باشد بر حائض حرام است، وهمچنين بنابر احتياط واجب(27) مسّ اسامى پيامبران و ائمه - عليهم السلام - ؛ و بطوركلى تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است، برحائض نيز حرام است.
2- در جواز مسّ خط قرآن، مجردِ پاك شدن حائض كافى نيست بلكه حائض تا وقتى كه غسل نكرده مسّ خط قرآن بر او حلال نمى شود.
3- خواندن سوره هاى(28) عزائم يا مقدارى از آنها بر حائض حرام است.
4- خواندن قرآن ولو كمتر از هفت آيه و نيز همراه داشتن قرآن (هرچند در روكش و غلاف باشد)(29) و رساندن جايى از بدن به حاشيه و مابين خطهاى قرآن براى حائض مكروه است.
5- حائض اگر دعاى كميل بخواند اقوى اين است كه آيه (أفمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايستوون) را نخواند چون جزء سوره (سجده)است.(30).
6- مستحب است حائض در وقت هر نمازى خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و درجاى نماز خود (ويا در محل تميز ديگرى)(31) رو به قبله نشسته (به مقدار اداى نماز)(32) به ذكر و دعا و صلوات، مشغول شود و قرائت قرآن نيز مستحب است هرچند در غير اين وقت (وقت نماز)، مكروه است.
7- توقف درمسجد و رساندن جايى از بدن به خط قرآن و كارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است بر نفساء هم حرام است و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است بر نفساء هم واجب و مستحب و مكروه است.
استفتاهايى از حضرت امام خمينى(ره).
8- س: آيا خواندن آياتى از چهارسوره قرآن كه سجده دارد درهنگام حيض، كفاره دارد يا نه و اگر سهواً انجام شد بايد چه كنند.
ج: كفاره ندارد.
9- س: خواندن بيش از هفت آيه از قرآن كريم براى زن حائض مكروه است باتوجه به اينكه در ماه مبارك رمضان خواندن قرآن فضيلت بسيارى دارد، آيا حائض بودن مانع از خواندن قرآن است.
ج: در غير چهار سوره عزيمه مانع نيست.
10- س: آيا خانمهاى نابينا به هنگام عادت ماهانه مى توانند قرآن را بخوانند، باتوجه به اين كه قرآن براى آنها به صورت برجسته نوشته شده و بايستى آن را براى خواندن لمس كنند.
ج: نبايد لمس كنند.
11- س: آيا زن حائض مى تواند هفت آيه از غير سوره هاى سجده دار را بخواند و تكرار كند.
ج: غير از سوره هاى سجده از باقى سوره هاى قرآن اشكال ندارد، اگرچه بيش ازهفت آيه خواندن، براى حائض مكروه است.
خلاصه مطالب.
.
قرآن و زن مستحاضه.
يادآورى:.
الف - مُستحاضه برسه قسم است 1- قليله 2- متوسطه 3- كثيره، كه تعريف و احكام هرقسم در رساله هاى عمليه مذكور است. در اين جا فقط احكام مستحاضه در رابطه با قرآن ذكر مى شود.
ب - اعمالى كه مستحاضه انجام مى دهد بر دو قسم است: 1- آنهايى كه مشروط به طهارت است، مانند: مسّ خط قرآن مجيد، 2- اعمالى كه مشروط به طهارت نيست، مانند: قرائت سُوَر عزائم.
1- مستحاضه قليله چنانچه بايد براى هر نمازى وضو بگيرد، همچنين واجب است بر او تجديد وضو براى هر عملى كه مشروط به طهارت است(33)، مثلاً: اگر بخواهد جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند(34) بايد مجدداً وضو بگيرد؛ و بنابر احتياط واجب وضويى را كه براى نماز گرفته كافى نيست؛(35) حتى در مسّ خط قرآن بنابراحوط براى هر مسّى وضويى لازم است.
2- اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسط بخواهد پيش از وقت نماز، جايى از بدن خود را به خط قرآن برساند، بايد غسل كند و وضو هم بگيرد ولى اگر بخواهد يكى از سور عزائم(36) را بخواند لازم نيست غسل كند(37)، گرچه احتياط (مستحب) آن است كه غسل نمايد. (و ترك احتياط شايسته نيست).(38).
3- بنابر احتياط واجب وضو و غسلى را كه مستحاضه كثيره و متوسطه به منظور نماز انجام داده اند براى مسّ نوشته قرآن كفايت نمى كند. پس بايد براى مسّ نوشته قرآن وضو و غسل جداگانه انجام دهند.(39) (البته ظاهر آن است كه در حال خواندنِ نمازى كه براى آن طهارت گرفته، تماس با نوشته قرآن جايز است).(40).
خلاصه مطالب.
قرآن و مسّ كننده ميت.
1- كسى كه بعد از مسّ ميت غسل نكرده است، مى تواند كارهايى مانند: توقف درمساجد و خواندن سُوَر(41)عزائم كه شرطشان طهارت از حدث اصغر (يعنى وضو داشتن) نيست را انجام دهد، ولى براى نماز و مسّ خط قرآن (يعنى كارهايى كه شرطشان طهارت از حدث اصغر است) بنابر احتياط واجب(42) بايد غسل كند و وضو هم بگيرد.(43).
استفتايى از حضرت امام خمينى(ره).
2- س: بچه نابالغى كه مسّ ميت كرده، مى تواند با وضوى تنها، خط قرآن واسم خدا و ... را مسّ نمايد.
ج: بچه نابالغ تكليف ندارد.
خلاصه مطالب.
خلاصه اى از مطالب فصل اول.
فهرست منابع فصل اول.
قرآن و شخص بى وضو.
1- رساله، م317.
2- عروه، ج1، فى غايات الوضو، م 6.3؛ تحرير، ج1، فى غايات الوضوء، م1.
3- عروه، ج1، فى غايات الوضو؛ تحرير، ج1، فى غايات الوضو؛ رساله، م312؛ هدايه، ج1، غايات الوضو، م148.
4- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م 17؛ رساله، م317.
5- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م 17 و م4.
6- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م5.
7- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م7.
8- تحرير، ج1، فى غايات الوضو؛ هدايه، ج1، غايات الوضوء، م147.
9- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م8.
10- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م9.
11- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م10.
12- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م11.
13- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م12.
14- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م13.
15- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م19.
16- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م14.
17- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م 15؛ رساله، م318.
18- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو، م16.
19- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو؛ رساله، م316.
20- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو؛ رساله، م316.
21- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو؛ رساله، م316.
22- عروه، ج1، فى غايا ت الوضو.
23- استفتائات، ج1، ص47، س79.
24- استفتائات، ج1، ص47، س80.
25- استفتائات، ج1، ص47، س81.
26- استفتائات، ج1، ص48، س82.
27- استفتائات، ج1، ص48، س83.
28- استفتائات، ج1، ص48، س84.
29- مجمع، ج1، ص80، س48.
30- مجمع، ج1، ص80، س49.
31- مجمع، ج1، ص79، س46.
32- مجمع، ج1، ص528، س58.
33- استفتائات، ص 10،س4.
قرآن و شخص تيمم كننده.
1- عروه، ج1، فى احكام التيمم، م9؛ تحرير، ج1، فى احكام التيمم، م2؛ رساله، م726؛ هدايه، ج1، احكام التيمم، م514.
2- عروه، ج1، فى احكام التيمم، م31؛ تحرير، ج1، فى مسوّغات التيمم، م15؛ رساله، م726؛ هدايه، ج1، احكام التيمم، م514.
3- استفتائات، ج1، ص97، س251.
4- مجمع، ج1، ص151، س93.
قرآن و شخص جنب.
1- عروه، ج1، فيما يحرم على الجنب؛ تحرير، ج1، فى احكام الجنب؛ رساله، م355.
2- رساله، م390.
3- عروه، ج1، فيما يحرم على الجنب؛ تحرير، ج1، فى احكام الجنب؛ رساله، م355.
4- عروه، ج1، فيما يكره على الجنب؛ تحرير، ج1، فى احكام الجنب؛ رساله، م356.
5- عروه، ج1، فيما يحرم على الجنب، م5.
6- عروه، ج1، فى غسل الجنابه، ص284.
7- استفتائات، ج1، ص54، س110.
8- استفتائات، ج1، ص64، س145.
9- مجمع، ج1، ص71، س19.
10- استفتاء مستقل.
قرآن و زنهاى حائض و نفساء.
1- عروه، ج1، فى احكام الحائض؛ تحرير، ج1، فى احكام الحائض؛ رساله، م450؛ هدايه، ج1، احكام الحيض، م244.
2- رساله، م467.
3- عروه، ج1، فى احكام الحائض؛ تحرير، ج1، فى احكام الحائض؛ رساله، م450.
4- عروه، ج1، فى احكام الحائض؛ تحرير، ج1، فى احكام الحائض، م16؛ رساله، م447.
5- عروه، ج1، فى مايحرم على الجنب، م5.
6- عروه، ج1، فى احكام الحائض، م41.
7- عروه، ج1، فى احكام النفساء، م 10؛ تحرير، ج1، فى النفاس، م6؛ رساله، م513.
8- استفتائات، ج1، ص72، س170.
9- استفتائات، ج2، ص73، س171.
10- استفتائات، ج1، ص73، س172.
11- استفتائات، ج1، ص73، س173.
قرآن و زن مستحاضه.
1- عروه، ج1، فى احكام الاستحاضه، م17؛ تحرير، ج1، فى الاستحاضه، م8؛ رساله، م427؛ هدايه، ج1، ص59، م291.
2- عروه، ج1، فى احكام الاستحاضه، م18؛ رساله، م429 - 428.
3- عروه، ج1، فى احكام الاستحاضه، م18؛ تحرير، ج1، فى احكام الاستحاضه، م8؛ رساله، م429.
قرآن و مسّ كننده ميت.
1- عروه، ج1، فى غسل مسّ الميت، م17 - 16؛ تحرير، ج1، فى غسل مسّ الميت، م6و7؛ رساله، م 532؛ هدايه، ج1، ص62، م311و.
2- استفتائات، ج1، ص78، س188.