كسانى كه براى ذات پروردگار صبر و استقامت مىورزند و از آنچه روزى آنها نمودهايم پنهان و آشكار انفاق مىكنند و بدى را به نيكى جبران مىنمايند؛ براى آنهاست سرانجام نيك در خانه آخرت».
23. <جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِم وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ؛
بهشتهاى جاويدان كه با پدران و همسران و فرزندان صالح خود داخل آن مىشوند، در حالى كه فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىگردند».
24. <سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ؛
(مىگويند:) درود بر شما در برابر استقامتىكه از خود نشان داديد. چه نيك است سرانجام آن سرا».
25. <وَالَّذِيْنَ يَنْقُضُونَ عَهْدَاللَّه مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ مَا أَمَرَاللَّهُ بِهِأَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛
كسانى كه پيمانهاى الهى را مىشكنند و پيوندهايى را كه خداوند به نگاهدارى آنها دستور داده است قطع مىكنند و در روى زمين فساد مىنمايند، براى آنان است دورى از رحمت خدا و بدى آن سرا».
در اين بحث، چهار نشانه ديگر عاقلان را مطرح مىكنيم، ولى بايد دانست هرنوع فضيلت و ارزش اخلاقى كه موجب تكامل روحى انسان مىگيرد، و در مسير سعادت و خوشبختى او قرار مىگيرد، از آثار عقل و ايمان است. مجموع برنامههاى اخلاقى و روشهاى صحيح اجتماعى مردان بزرگ و خصوصاً پيامبران، جز چكيده داورىهاى عقل، چيز ديگرى نيست بنابراين آثار و علايم افراد عاقل يكى و دوتا نيست تا آنها را بشماريم.
هر گاه در آيات پيشين، عمل به پيمان، حفظ پيوندها، ترس از مخالفت با خدا و بيم و هراس از سختى حساب، از نشانههاى افراد خردمند شمرده شده است، هدف بيان نمونهاى از افعال و كردار آنان بوده است و اگر در نخستين آيه از آيات مورد بحث به چهار نشانه ديگر، كه هر كدام اساس فضليت و معرفى شخصيت انسان است، اشاره شده، براى بيان نمونه ديگرى از اخلاق انسان عاقل است. اين علايم عبارتند از:
ه') صبر و استقامت براى پروردگار؛
و) به پا داشتن نماز؛
ز) انفاق در پنهانى و آشكار؛
ح) جبران بدىها با كردار نيك.
هر يك از اين علايم در خور بررسىهاى گسترده است ولى هر يك از اين علايم را بهطور فشرده موردبررسى قرار مىدهيم:
صبر يكى از ارزشهايى است كه دشمنان دين و مذهب، به تحريف آن دستزده و به اين ارزش اخلاقى، كه پايه نيل به همه مقاصد عالى انسانى و اخلاقى و اجتماعى به شمار مىرود، ناجوانمردانه تاختهاند و دانسته و يا ندانسته، صبر را به معناى تحمل ستم و سكوت در برابر تعدىها تفسير كرده، آن گاه نتيجه گرفتهاند كه اين ارزش اخلاقى، يكى از تاكتيكهاى جهان سرمايهدارى است كه از اين راه همواره روح انقلاب و دادخواهى را در طبقه كارگرو كشاورز خاموش و آرام مىسازند. اين تفسير و اين نتيجهگيرى، مصداقروشنى براى اين سخن معروف است كه،<خود مىكُشى و خود تعزيه مىخوانى».
هرگز صبر و بردبارى به معناى سكوت در برابر ستمگر و تحمل تجاوز متجاوز نيست تا اين شيوه اخلاقى ساخته و پرداخته افكار سرمايهدارى، آنهمبه منظور خاموش كردن نهضتها و جنبشهاى كارگرى و كشاورزى باشد، بلكه هدف از آن، استقامت و بردبارى و خويشتندارى براى رسيدن بههدف عالى است؛ زيرا هر نوع مقصدى، چه مادى و چه معنوى، در گرومشكلات پيچيده زيادى است، كه بايد همه آنها را با نيروى بردبارى واستقامت از هم گشود و بدون صبر و تحمل رنج در راه مقصد، نيل به آن ممكننيست.
اختراعات شگفتانگيز دانشمندان، كه چهره زندگى را بهكلى دگرگون ساخته است، پيروزى رهبران عالىقدر آسمانى در طريق اصلاح بشر، رمز موفقيت مردان بزرگ در راه انديشه و آرمانها، همگى معلول و اثر مستقيم حلم و بردبارى و تحمل رنج براى مقاصد عالى بوده است.
براى همين قدرت شگرف صبر و استقامت است كه قرآن مجيد، بيست سرباز بااستقامت را با دويست سرباز معمولى برابر شمرده و مىفرمايد:
<... إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِأئَتَيْنِ؛(1)
هر گاه بيست تن از شما با نيروى صبر مجهز گردند در صحنه نبرد بر دويست تن پيروز مىگردند».
چون نيل به مقامات عالى اخروى بدون تحمل رنج عبادت و اطاعت ممكن نيست، در سومين آيه از آيات مورد بحث مىفرمايد:
<سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدار؛
درود بر شما. چه نيك است سرانجام زندگى (شما)».
مرزبانى و حفظ حدود ميهن اسلامى در برابر تجاوز دشمن، از وظايفى است كه همواره مشكلاتى دارد و بدون روح استقامت، مقابله با آنها امكانپذير نيست. از اين رو قرآن مىفرمايد:
<يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا؛(2)
اى افراد باايمان، در مشكلات استقامت كنيد و يكديگر را به صبر و استقامت توصيه نماييد و مرزبانى كشور اسلامى را به عهده بگيرد».(3)
نماز از اسرار تربيتى و اجتماعى و اخلاقى و بهداشتى فراوانى برخوردار است كه به برخى از آنها اشاره مىنماييم:
نماز موجب ياد خدا و ياد خدا بهترين وسيله براى خويشتندارى و كنترل غرايز مرزنشناس انسان است، چنان كه غفلت از خدا و بىخبرى از پاداشها و كيفرهاى او، تيرگى عقل و خرد و كم فروغى آن را فراهم مىآورد. نماز در اوقات معين، نمودارى از يگانگى ملت بزرگ اسلام است؛ زيرا همه مسلمانها در وقتهاى مخصوص رو به قبله ايستاده و با تشريفات خاصى خداوند جهان را مىپرستند.
دورى از گناه، نظافت و بهداشت، انضباط و وقتشناسى، از جمله اسرار نماز است كه در گذشته درباره آنها بحث و گفتگو نمودهايم.
تعاون و كمك به نيازمندان از صفات عالى و نشانه جوانمردى و عاطفه انسانى است. انفاق در پنهانى براى اين است كه انسان در تعاون خود، نظرى جز عاطفه انسانى و كسب رضاى خدا، نداشته باشد و اگر انفاق در انظار مردم صورت گرفت، بايد براى احياى حس تعاون در مردم و تشويق آنان به اين اصل حياتى (انفاق) باشد.
جمله <رَزَقْناهُم؛ روزى آنان كردهايم» اشاره به اين دارد كه انفاقكنندگان متوجه شوند در اين كار منّتى بر فقيران ندارند؛ زيرا مالى را كه در اختيار دارند از خود آنها نيست، بلكه مالى است كه خداوند در اختيار آنها گذارده است و از اين گذشته، از جمله مزبور برمىآيد انفاق معنايى وسيع دارد و منحصر به اموال نيست؛ بلكه شامل تمام مواهب الهى مىشود.
انسانى كه وجودش با نيروى شهوت و غضب آميخته شده است ممكن نيست از بدى و لغزش مصون گردد و طبعاً در طول زندگى لغزشهايى از او روى مىدهد و كارهاى ناشايستى انجام مىدهد؛ ولى فرد خردمند و عاقل كسى است كه بدىها را با خوبى جبران كند و در دفتر اعمال، كنار هر عمل بدى، حسنهاى نيز بنويسد، چه بسا از اين راه آثار گناه از بين برود از اين رو، مىفرمايد: <وَيَدرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ الْسَّيِّئَةَ».
اين مطلب اختصاص به امور دينى ندارد، بلكه در كليه امور اجتماعى بايد از اين شيوه انسانى پيروى نمود.
3. برخى از مفسران <رابطوا» را به معناى معاشرت و غيره تفسير نمودهاند.