تجلیات قرآنی در شعر شاعران(3)

تجلیات قرآنی در شعر شاعران

(3)

 

ذرات جهان ثناى حق مى گويند تسبيح كنان لقاى او مى جويند ما كور دلان، خامششان پنداريم با ذكر فصيح راه او مى پويند اين ابيات تجلى گزارشى تفسيرى از اين آيه است: (تسبّح له السموات السبع و الأرض و من فيهنّ و إن من شىء إلاّ يسبّح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم إنّه كان حليماً غفوراً) (اسراء/44). جز فيض وجود او نباشد هرگز جز عكس نمود او نباشد هرگز مرگ است اگر هستى ديگر بيني بودى جز بود او نباشد هرگز اين ابيات تجلّى گزارش تفسيرى و نيز تجلّى تأويلى از آيات شريفه: (فأينما تولّوا فثمّ وجه الله)(بقره/115) و نيز (الله نور السموات و الأرض)(نور/35) است، زيرا نور موجب ديده شدن اجسام مى باشد و نيز با نور است كه عكس همه اجسام در چشم ايجاد مى شود. اى ياد تو روح بخش جان درويش اى مهر جمال تو دواى دل ريش اين بيت تجلى گزارشى تفسيرى است از آيه شريفه: (ألا بذكر الله تطمئنّ القلوب) (رعد/28) او نور زمين و آسمان ها باشد قرآن گويد، چنان نشان كى يابى اين بيت تجلّى تلميحى است از آيه: (الله نور السموات و الأرض... )(نور/35) هيهات كه تا اسير ديو نفسي از راه (دنى) سوى (تدلّى) گذرى اين بيت تجلى اقتباسى است از آيه شريفه: (ثمّ دنى فتدلّى) (نجم/8) دكّ كن جبل خودى خود چون موسي تا جلوه كند جمال او بى أرنى اين بيت تجلّى اقتباسى است از آيه شريفه: (فلمّا تجلّى ربّه للجبل جعله دكّاً و خرّ موسى صعقاً...) (اعراف/143) * قصايد

لم يلدم بسته لب و گرنه بگفتم دخت خدايند اين دو نور مطهّر اين بيت تجلّى اقتباسى و تفسيرى است ازسوره مباركه توحيد (لم يلد و لم يولد) امرش قضا حكمش قدر حبّش جنان بغضش سقر

خــاك رهش زيبد اگر بر طره سـايد حور عين در اين بيت تجلى واژگانى مستقيم و مترجم از آيه هاى چندى ديده مى شود مانند آيه شريفه: (و اذا قضى امراً فانّما يقول له كن فيكون) (بقره/117) و همچنين آيه شريفه: (و ان من شيئ الاّ عندنا خزائنه و ما ننزّله الاّ بقدر معلوم) (حجر/21) و آيه هاى: (سأصليه سقر. و مأادراك ما سقر. لاتبقى و لاتذر) (مدثر/ 26 ـ 28) و نيز آيه شريفه: (و كذلك زوّجناهم بحور عين) (دخان/54) گو بيا بشنو به گوش دل نداى (انظرونى)

اى كه گشتى بى خود از خوف خطاب (لن ترانى) اين بيت تجلّى اقتباسى و تجلى گزارشى تفسيرى است از آيه شريفه: (قال ربّ أرنى أنظر اليك قال لن ترانى) (اعراف/143)

مسمّط

نورش از (كن) كرد بر پا هشت گردون مقرنس نطق من هر جا چو شمشير است و در وصف شه اخرس واژه (كن) در اين بيت تجلّى واژگانى مستقيم از آيه (ان يقول له كن فيكون) است.

ترجيع بند

 

اى موسى صعق ديده در عشق از جلوه طور لامكانى دراين بيت تجلى اقتباسى از واژگان قرآن كريم به چشم مى خورد، آيه شريفه (فلمّا تجلّى ربّه للجبل جعله دكّاً و خرّ موسى صعقاً) (اعراف/143) ، و آيه شريفه: (فلمّا قضى موسى الأجل و سار بأهله آنس من جانب الطور ناراً) (قصص/29) تجلّى دراين بيت دارند. اى اصل شجر ظهورى از تو در پرتو سرّ سرمدانى اين بيت نيز تجلّى گزارشى تفسيرى است از آيه شريفه: (فلمّا أتيها نودى من شاطئ الواد الأيمن فى البقعة المباركة من الشجرة أن يا موسى إنّى أنا الله ربّ العالمين) (قصص/30) اى دور نماى پور آزر ناديده افول حق ز منظر اين بيت تجلّى تفسيرى و نيز اقتباسى است از آيه شريفه: (و اذ قال ابراهيم لأبيه آزر...) (انعام/74)

 

قطعات و اشعار پراكنده

 

دعوى ايّاك نعبد يك دروغى بيش نيست من كه در جــان و سرم بــاشد هـواى بندگى اين بيت تجلّى اقتباسى است از آيه شريفه: (ايّاك نعبد و ايّاك نستعين) (حمد/4) با عشق رخت خليل را نارى نيست جوياى تو با فرشته اش كارى نيست اين بيت تجلّى تفسيرى است از داستان حضرت ابراهيم(ع) كه چون عشق به حق تعالى داشت، آتش درمقابل آتش عشق او ناچيز بود. در غم دورى رويش همه در تاب و تبند همه ذرّات جهان در پى او در طلبند اين بيت نيز شايد تجلّى تفسيرى باشد از آيه شريفه: (ثمّ استوى الى السماء و هى دخان فقال لها و للأرض ائتيا طوعاً او كرهاً قالتا أتينا طائعين) (فصلت/11) كه آسمان و زمين در پى كمال حقند آن هم از روى اختيار. همچنين در بسيارى از اشعار امام، آيات فراوانى تجلّى واژگانى مستقيم يا مترجم داشته اند. و واژه هايى مانند حور، قصور، صفا، فتح، مصباح، نور، فردوس، صنم، جن، ملك، آدم، آفاق، انفس، طور، جنّت و سقر در موادى به كار رفته اند، چنان كه در بسيارى از اشعار امام به داستان موسى، نوح و آدم عليهم السلام اشارت رفته است.

منبع :هادي رستگار مقدم - پژوهش هاي قراني