حدیث محبّت در ادب فارسی

حدیث محبّت در ادب فارسی

 

رضا موحّدی

 

 

یکی از انواع شعر در ادب فارسی (به لحاظ مضمون و موضوع)، شعر تعلیمی است. در شعر تعلیمی ـ همان گونه که از نامش پیداست و کاملا برخلاف شعر غنایی و حماسی ـ 1 شاعر در صدد آموزش یا بازآموزی و یادآوری مطلبی است که در قالب شعر درآمده است.

 

بیشترین منظومه های تعلیمی را شاعران عارفی سروده اند که قصد ارشاد دیگران را داشته اند. این دسته از شاعران که دقیقا با جلوه گری سنایی در ادب عرفانی ظهور کرده اند،کاملا با مبانی اسلام و منابع فهم دین (یعنی قرآن و احادیث) آشنایی داشتند. آنان بیرون از ساحت شعر، گاه به عنوان مفسّر، محدّث، حافظ قرآن و حدیث و حتی فقیه و شیخ الاسلام و… شناخته شده اند. پیداست چنین شاعرانی، بر متون اسلامی تسلّط کافی داشته اند و این آشنایی به گونه های متفاوت در اشعار آنان تبلور یافته است. در کتاب هایی که در باب (تأثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی) نوشته شده، می توان با این گونه های مختلف آشنا شد.2

در این مجال، تنها برآنیم که از تأثیر گذاری ها و جلوه گری های احادیث اسلامی در متون ادب فارسی سخن گوییم. همچنین از میان دهها هزار حدیث و روایت موجود، با انتخابی موضوعی به سراغ احادیث محبّت و دوستی رفته ایم و نمایی از این مقوله اسلامی را در اشعار و آثار شاعران پی می جوییم. باید یادآور شویم که در این مقوله، مجال جستجویی کامل و همه جانبه نبوده است و از میان شاعران عارف نیز بیش از همه به منظومه بلند آسمانی عارف بلخ، مولانا جلال الدین رومی(مشهور به مولوی)3 نظر داشته ایم.

 

احادیث محبّت، خود به دسته های گونه گون تقسیم می شوند؛ چرا که محبّت، حالتی عاطفی و کاملا دو سویه یا چند سویه است. دوستی، همواره به چیزی یا کسی تعلّق می گیرد و همیشه مخاطبی دارد. دوستی ها و محبّت های مطرح در احادیث نیز سویه های مختلف دارند: گاه سخن از رابطه دوستی انسان با خداست؛ گاه از الطاف و محبّت خداوند نسبت به انسان سخن می رود؛ زمانی از علاقه انسان به برخی از اشیا و نیز همسر و فرزند سخن به میان می آید؛ گاه نیز از دوستی میان انسانهایی گفتگو می شود که پس از ابراز محبّت، باب رفاقت را گشوده اند و حتی برتر از این مقدار، به مرحله (اخوت) رسیده اند. همچنین باید دانست که برخی از این دوستی ها خود می توانند جنبه های مثبت و منفی نیز داشته باشند.

 

باری، درخت دوستی می تواند همچنان شاخه های بلندتر یا کوتاه تری داشته باشد که همه به شکلی در احادیث اسلامی نمود یافته اند.

 

در این بخش، بیشتر در جستجوی تأثیر گذاری (حدیث محبّت) بر ادب فارسی هستیم؛ همان محبّتی که خارها را گل می کند و دردها را شفا می بخشد. این تأثیر گذاری، گاه کاملا صریح و مستقیم است که به آن (اقتباس) می گویند و گاه تنها در حوزه مشابهت مضمونی قابل بررسی است.

 

برای نمونه در این ابیات:

 

می توان مشابهتی با این حدیث دید که: (در دنیا بسیار دوست بگیرید؛ چرا که در دنیا و آخرت، به کار می آیند).4

 

یا میان این بیت:

 

و امثال این روایت که: (برادران، زنگ نگرانی و اندوه را از دل می زدایند)5 همانندی محتوایی می توان دید.

 

همچنین احادیث بسیاری دلالت بر این نکته دارند که علامت دوستی، پایداری در ناملایمات است؛ بویژه که گاه، تحمّل برخی ناملایمت ها از جانب دوست، رشته مودّت را محکمتر می سازد. برای نمونه بنگرید: به جان خریدن مشکلات ناشی از برادران دینی، بخشی از جوانمردی است).6

 

مولانا نیز با الهام از چنین روایاتی می فرماید:

 

نیز به پیامبر(ص) منسوب است که فرمود: بلا برای دوستان است، آن گونه که آتش به کار طلا می آید)7.

 

از سویی دیگر در روایات بسیاری در باب شیوه انتخاب دوست، نکته های نغز آمده که شاعران نکته سنجی همچون حافظ و سعدی و مولوی، از آن مضامین به نیکی بهره جسته اند. بنگرید:

 

ـ پیامبر اکرم(ص): تنهایی از دوست بد، بهتر است و دوست خوب، از تنهایی بهتر!8

 

ـ امام علی(ع): پسرم! از همنشینی نادان بپرهیز؛ چرا که وقتی می خواهد به تو بهره ای برساند، زیانی به تو می زند.9

 

ـ هم ایشان: بسا دوستی که از روی نادانی به تو زیان می رساند و نه از روی قصد.10

 

در این باب، خواجه حافظ شیرازی گوید:

 

و سعدی گوید:

 

و مولای رومی چنین گوید:

 

در روایت، چنین توصیه شده که: دشمن دوستت را به دوستی مگیر، وگرنه با او دشمنی کرده ای.11

 

سعدی نیز در باب پایانی (گلستان) گوید:

 

و یا:

 

هر که با دشمنان صلح کند، سر آزار دوستان دارد.

 

در احادیث بسیاری بر (محافظت بر دوستی) و (هنر نگاهداری دوستان) تأکید شده و یکی از راههای پاسداری از پیوند دوستی، چشم پوشی از اشتباهات و لغزش های یکدیگر دانسته شده است.

 

آن کس که با برادران در پیچد، دوستانش کم خواهند شد.12

 

آن کس که در راه راضی نگاه داشتن دوست خود از جان مایه نگذارد، پیوسته پشیمان خواهد ماند.13

 

همچنین در روایتی چنین آمده که: در دوستی با یار خویش، حد نگه دار؛ شاید که روزی دشمن تو شود.14

 

و سعدی در باب پایانی (گلستان) می نویسد: هر آن سرّی که داری، با دوست در میان منه؛ چه دانی که وقتی دشمن گردد! و هر بدی که توانی به دشمن مرسان که باشد که وقتی دوست گردد!

منابع و مأخذ:
1. برای آشنایی بیشتر با منظومه های تعلیمی، غنایی، حماسی و…، ر.ک: انواع ادبی، دکتر سیروس شمیسا، انتشارات فردوس.
 
2. برای نمونه ر.ک: تجلّی قرآن و حدیث در شعر فارسی، سید محمد راستگو، تهران، سازمان سمت.
3. از آن رو به مولوی، شهرت رومی داده اند که پس از دوران نوجوانی، تا پایان عمر در دیار روم (آسیای صغیر یا ترکیه کنونی که تا پیش از غلبه مسلمانان، بخشی از امپراتوری روم بود) به سر برد.
4. امام صادق(ع): أکثروا من الأصدقاء فی الدنیا فانّهم ینفعون فی الدنیا والآخرة. (وسائل الشیعة، ج8، ص407)
5. امام علی(ع): الإخوان جلاء الهموم والأحزان. (غرر الحکم، ج2، ص143)
6. امام علی(ع): من المروّة احتمال جنایات الإخوان. (غررالحکم، ج6، ص46)
7. البلاء للولاء کما اللّهب للذّهب. (الرسالة العلیة، ص144)
8. الوحدة خیر من جلیس السوء والجلیس الصالح خیر من الوحدة. (مستدرک الحاکم، ج3، ص344)
9. یا بنی! ایاک ومصادقة الأحمق فانّه یرید أن ینفعک فیضرّک. (نهج البلاغه، ص475)
10. ربّ صدیق یؤتی من جهله لا من نیّته. (غرر الحکم، ج4، ص72)
11. امام علی(ع): لاتتّخذنّ عدوّ صدیقک صدیقا فتعادی صدیقک.(نهج البلاغه، ص403)
12. امام علی(ع): من ناقش الإخوان، قلّ صدیقه. (غرر الحکم، ج5، ص356)
13. امام صادق(ع): من لم یرض من صدیقه الا بایثاره علی نفسه، دام سخطه. (بحار، ج71، ص278)
14. امام علی(ع): أحبب حبیبک هونا ما، عسی أن یکون یغیضک یوما ما. (نهج البلاغه، ص522)
منبع :مجله ادبیات و هنر ، حدیث زندگی ، پاییز 1378، پیش شماره 1