گويند يكى از سران شرك به نام ؛وليد بن
عقبه كه او را گل سر سبد قريش مى دانستند، سه اشكال به قرآن گرفت و گفت: جمله ؛اتستهزء
(رعد/32) و كلمه ؛عجاب (سوره ص/5) أ جَعَلَ اْلآلِهَةَ إلهاً واحِداً إنَّ هذا
لَشَيْءٌ عُجابٌ (38ص = صاد/5) آيا به جاى همه خدايان به خداى يگانهاى دعوت
مىكند، اين بس امر عجيبى است. و كلمه " كبار" (نوح/22) وَ مَكَرُوا
مَكْراً كُبّاراً (71نوح/22) و نيرنگى سترگ در كار آوردند.
در قرآن آمده در صورتى كه دور از فصاحت
و بلاغت است. تا روزى كه در حضور جمعى بر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله وارد شد،
پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله در ظاهر به احترام او چند بار برخاست و نشست، وليد
ناراحت شد و گفت: اتستهزئنى و انا من كبار القريش و ان هذا لشيى عجاب. آيا مسخره
مىكنى با اينكه من از بزرگان قريش هستم و اين از شگفتيها است.
به اين ترتيب در يك گفتار كوتاه هر سه
كلمه فوق را كه به آنها اشكال وارد مىكرد ناخودآگاه به زبان آورد با توجه به اينكه
از زبردستان سخن در ميان عرب بود و در نتيجه خودش پاسخ اشكال خود را داد.
منبع:داستانهای قرآنی ،
غلامرضا نیشابوری