هنگامى
كه پيامبر وارد مدينه شد و پايههاى اسلام محكم گرديد انصار گفتند: ما خدمتش
مىرسيم و عرض مىكنيم اگر مشكلات مالى پيدا شد اين اموال ما بدون هيچگونه قيد و شرط
در اختيار تو قرار دارد. هنگامى كه اين سخن را خدمتش عرض كردند، آيه: ذلِكَ الَّذى
يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ قُلْ لا
أسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أجْراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى وَ مَنْ يَقْتَرِفْ
حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْناً إنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ (42شورى/23)
اين
همان است كه خداوند به بندگانش كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، مژده
مىدهد، بگو براى آن كار از شما مزدى نمىطلبم، مگر دوستدارى در حق نزديكان
[اهلبيتم]، و هر كس كار نيكى كند، در آن برايش جزاى نيك بيفزاييم، چرا كه خداوند
آمرزگار قدردان است. من مزدى از شما در برابر رسالت جز محبت نزديكانم نمىطلبم
نازل شد و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آن را بر آنها تلاوت كرد و سپس
فرمود: نزديكان مرا بعد از من دوست داريد. آنها با خوشحالى و رضايت از محضرش بيرون
آمدند اما عدهاى از منافقان گفتند: اين سخنى است كه بر خدا افترا بسته و هدفش اين
است كه ما را بعد از خود در برابر خويشاوندانش ذليل كند.
اين
آيه نازل شد: أمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَإِنْ يَشَإِ اللَّهُ
يَخْتِمْ عَلى قَلْبِكَ وَ يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ
بِكَلِماتِهِ إنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (42شورى/24) يا مىگويند [پيامبر]
بر خداوند دروغ بسته است، [بدان كه] اگر خداوند بخواهد بر دل تو مهر مىگذارد، و
خداوند باطل را مىزدايد، و با كلمات خويش [دين] حق را استوار مىدارد، كه او
داناى راز دلهاست.
و بدينوسيله پاسخ آنان را داد و گروهى از
آنها پشيمان شدند و گريه كردند و توبه نمودند و خدا توبه آنهارا پذيرفت.