درجريان جنگ خندق كه در سال پنجم هجرت
واقع شد، بعضى براى اينكه در اين جنگ شركت نكنند بهانهتراشى كردند. يكى از بهانههاى
آنان اين بود كه: خانه ما در و پيكر و حفاظ ندارد، ما مجبوريم براى حفظ خانه خود
از دزدها و اشرار در خانه بمانيم.
آيه 13 سوره احزاب نازل شد و بر اين گونه
بهانه تراشىها و توجيههاى واهى خط بطلان كشيد:
وَ إذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أهْلَ
يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ
يَقُولُونَ إنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إنْ يُريدُونَ إلاّ
فِراراً (33أحزاب/13) و آنگاه كه گروهى از آنان گفتند اى اهل مدينه شما را جاى
ماندن نيست، بازگرديد، و گروهى از ايشان از پيامبر اجازه [قعود] خواستند [و به
بهانه] مىگفتند خانههاى ما بى حفاظ است، و آن بىحفاظ نبود، هيچ قصدى جز فرار
نداشتند.
گروهى از آنان از پيامبر صلّى اللَّه عليه
و آله اجازه بازگشت مىخواستند و مىگفتند خانههاى ما بدون حفاظ است در حالى كه
بدون حفاظ نبود آنها فقط مىخواستند از جنگ فرار كنند.
در جريان جنگ تبوك كه در سال نهم هجرت
واقع شد، يكى از منافقين به نام (جد بن قيس) عدم حضور خود را در ميدان جهاد چنين توجيه
كرد و به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفت: اجازه بده من در جنگ شركت نكنم، زيرا
علاقه شديدى به زنان دارم مخصوصاً اگر چشمم به دختران رومى بيفتد ممكن است دل از
دست بدهم و فريفته آنها گردم و همين كار مرا از وظيفه شرعى جهاد باز دارد. در ردّ
اين توجيه آيه 49 سوره توبه نازل گرديد:
وَ
مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لى وَ لا تَفْتِنّى ألا فِى الْفِتْنَةِ سَقَطُوا
وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرينَ (9توبه/49)
و ازايشان كسى هست كه مىگويد به من
اجازه[ى نيامدن به جهاد] بده و مرا در فتنه مينداز، بدانيد كه هم اكنون در فتنه
افتادهاند و بى گمان جهنم فراگير كافران است.
بعضى از آنها (منافقين) مىگويند به من
اجازه (عدم شركت در جهاد) بده و ما را دستخوش گناه (فريفتگى به دختران رومى) مساز،
اينها هم اكنون به فتنه و گناه سقوط كردهاند و جهنم كافران را احاطه نموده است.
آرى اسلام اين گونه قاطع از بهانهجوئى
افراد بى مسئوليت، جلوگيرى مىكرد و بر شبهه تراشى آنان خط بطلان مىكشيد.