دو آيه اسيرى را آزاد كرد

 

 دو آيه ، اسيرى را آزاد کرد

   

عوف بن مالک اشجعى پسرى داشت که اسير مشرکان شده بود. مخفيانه نامه‏اى به پدرش نوشت که من در بند هستم و در شدت گرسنگى به سر مى‏برم در تنگناى سختى قرار دارم ماجراى مرا به پيامبر خبر بده. وقتى نامه پسر بدست عوف رسيد عوف جريان را به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله خبر داد. پيامبر اکرم صلّى اللَّه عليه و آله به او فرمود:

جواب نامه او را بنويس و او را به تقوى و توکل به خدا توصيه کن و براى او بنويس هر صبح و شام اين آيه را بخواند: لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أنْفُسِکمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْکمْ بِالْمؤمن ‏ينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ (9توبه/128)

 

به راستى که پيامبرى از ميان خودتان به سوى شما آمده است که هر رنج که شما مى‏بريد، براى او گران مى‏آيد، سخت هواخواه شماست [و] به مؤمنان رئوف و مهربان است. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إلهَ إلاّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ (9توبه/129) پس اگر رويگردان شدند، بگو خداوند مرا کافى است، خدايى جز او نيست، بر او توکل کردم و او صاحب عرش عظيم است.

   

رسولى از خود شما به سويتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد و نسبت به مؤمنين رئوف و مهربان است. اگر آنها روى از حق برگرداندند نگران مباش بگو خداوند مرا کفايت مى‏کند. هيچ معبودى جز او نيست بر او توکل مى‏کنم و او پروردگار عرش بزرگ است.

عوف همين مطلب را براى پسرش نوشت. پسر هر صبح و شام دو آيه فوق را خواند و توکل به خدا نمود تا اينکه روزى در حالى که نگهبانان غافل بودند بند پايش را گشود و به بيابان گريخت و از شترهاى کفار يک شتر را گرفت و بر آن سوار شد و خود را به مدينه رسانده به حضور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله آمد جريان خود را نقل کرد و سپس گفت: آيا اين شتر براى من حلال است؟

پيامبر اکرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:

آرى حلال است و اگر بخواهى خمسش را مى‏گيريم. آنگاه آيه 2 و 3 سوره طلاق نازل شد که: فَإِذا بَلَغْنَ أجَلَهُنَّ فَأَمْسِکوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْکمْ وَ أقيمُوا الشَّهادَةَ لِلّهِ ذلِکمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ اْلآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (65طلاق/2) پس چون به پايان عده‏شان نزديک شوند، يا به نيکويى نگاهشان داريد [و رجوع کنيد]، يا با خير و خوشى از آنان جدا شويد، و [بر اين کار] دو [شاهد] عادل از ميان خودتان را شاهد بگيريد، و شهادت را براى خداوند برپا داريد، اين است که هر کس از شما به خداوند و روز بازپسين ايمان داشته باشد، بدان اندرز داده شود، و هر کس که از خداوند پروا [و پارسايى پيشه] کند، [خداوند] براى او بيرونشدى بگزارد.

   

وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إنَّ اللَّهَ بالِغُ أمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَيْ‏ءٍ قَدْراً (65طلاق/3) و او را از جايى که گمان نمى‏برد، روزى رساند، و هر کس بر خداوند توکل کند، همو وى را کافى است، بى گمان خداوند سررشته‏دار کار خويش است، به راستى که خداوند براى هر چيز اندازه‏اى نهاده است.

کسى که از خدا بترسد و تقوى پيشه کند خداوند راه گشايشى بر وى باز مى‏کند و به او از جايى که گمان ندارد روزى مى‏رساند و کسى که به خدا توکل کند خدا او را کافى است بى گمان خدا امر او را تکميل مى‏کند و خداوند براى هر چيزى اندازه‏اى قرار داده است.

1 – داستان ها و پندها، جلد 1، صفحه 75. الدى المنسور، جلد 6، صفحه 223.